كودكان دچار معلولیت و وظیفه خانواده

كودكان دچار معلولیت و وظیفه خانواده


بهبود روند زندگی توان‌یابان و اشخاصی كه با نقص عضو دست‌و‌پنجه نرم می‌كنند در گرو تلاش یك سازمان یا دستگاه نیست، بلكه نیازمند عزم و مشاركت یك جامعه است.خانواده به عنوان یك جامعه كوچك‌تر به‌طور طبیعی مهم‌ترین نقش را در رشد واجتماعی شدن كودك توان‌یاب خود دارد. هنگامی كه در یك خانواده، كودكی متولد می‌شود كه دچار نقص عضو است زندگی تمام اعضای خانواده را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و در حقیقت این خانواده است كه باید با تعلیم و تربیت و آموزش صحیح به فرزند دچار معلولیت، مایه شكوفایی و رشد او در جامعه شود.
اولین مساله‌ای كه در ارتباط با روش‌های تربیتی صحیح در خانواده‌های دارای فرزند دچار معلولیت باید مورد توجه قرار گیرد، مرحله پذیرش شرایط و سپس دوره‌های فرزندپروری است. دوره‌هایی كه با توجه به نیاز كودك و نوع معلولیت از قبیل دوره‌های فرزند پروری اوتیسم یا فرزند پروری فلج مغزی یا همان سی پی اجرا می‌شوند. گذراندن چنین دوره‌هایی به خانواده كمك می‌كند تا یاد بگیرند همان ابتدای راه‌اختلال فرزند خود را بپذیرند و با كسب آگاهی كافی در چگونگی رفتار با فرزند معلول باعث افزایش اعتماد به نفس و بهبود روابط اجتماعی فرزندشان شوند.
بنابراین تنها چیزی كه یك كودك توان‌یاب برای رسیدن به موفقیت به آن نیاز ضروری دارد،اعتماد به نفس است. تا وقتی اعتماد به نفس شخص دچار معلولیت پایین باشد و تفاوت‌های فردی خود با افراد عادی را نپذیرد شاهد انزوای افراد دچار معلولیت و گوشه‌گیری آنها خواهیم بود.
باید زمینه را برای حضور افراد دچار معلولیت در جامعه فراهم كرد، برای نمونه می‌توان آنها را در كارهای روزمره سهیم كرد و به این شكل تمایل شان برای مشاركت را بالا برد. خانواده‌ها به این شكل می‌توانند اعتماد به نفس و مهارت‌های اجتماعی فرزندشان را تا حد ممكن بالا ببرند. افزایش اعتماد به نفس، مهارت و حضور مكرر در جامعه به فرد دچار معلولیت و دیگر افراد نشان می‌دهد یك كودك توان یاب با دیگر كودكان تفاوتی ندارد.
بنابراین حمایت خانواده و چگونگی پذیرش معلولیت از سوی اطرافیان باعث می‌شود شخص توان‌یاب با خود فكر كند نه‌تنها افراد معلول محدودیتی برای حضور در جامعه ندارند بلكه می‌توانند افراد موفقی باشند و محدودیت خود را جبران كنند.