گفتوگو با هاشم چاوشی بازیگر خوشنام آذربایجانی
«قارپیــــز» باعث شد مشهور شوم!
استان آذربایجانشرقی نه تنها در عرصه اقتصاد ، سیاست، علم و مذهب بزرگان ، عالمان و دانشمندان برجستهزیادی چون علامه جعفری، علامه طباطبایی، شهیدان باکری، استاد شهریار و دهها شخصیت بزرگ ملی و بینالمللی تربیت کرده و تحویل کشور و جهان داده بلکه در عرصه فرهنگ و هنر نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. یکی از استادانی که به جرات میتوان او را از جمله چهرههای محبوب و دوستداشتنی عرصه هنر آذربایجان نامید کسی نیست جز هاشم چاوشی بازیگر، تهیه کننده، طنزپرداز، خواننده، شاعر و.... هاشم چاوشی یکی از کمدینهای معروف و با سابقه آذریزبان و ایرانی است که در نقشهای زیادی در تئاتر، تلویزیون، رادیو و سینما به بازیگری و گویندگی پرداختهاست و همه مردم آذربایجان و بعضی از فارسیزبانان این هنرمند خوشاخلاق کشورمان را میشناسند. قاب کوچک با این بازیگر پیشکسوت که هم اکنون به دلیل مشکلات قلبی و عمل قلب باز دوران نقاهت خود را سپری میکند، گفتوگویی ترتیب داده که میخوانید.
من هاشم چاوشی هستم. اردیبهشت 1331 در محله شتربان تبریز به دنیا آمدم. از همان دوران بچگی به کارهای نمایشی علاقهزیادی داشتم. یادم هست قبل از اینکه وارد مدرسه شوم در زیرزمین منزلمان با بچههای محله جمع میشدیم و کارهای نمایشی بازی میکردیم.
بعد از ورود به مدرسه در گروه تئاتر عضو شدم و آنجا بازی میکردم. این روند همینطور ادامه داشت تا اینکه سال 1350 یعنی وقتی حدودا 20 سال داشتم وارد رادیو شدم و اولین نمایش رادیویی خودم را با گویندگی و تقلید صدا در برنامه آذرآبادگان که به زبان ترکی هم بود، اجرا کردم. این برنامه پرمخاطب روزهای دوشنبه ضبط و جمعهها پخش میشد. آن زمان هم میخواندم و هم تقلید صدا میکردم.
باید عرض کنم از همان ابتدای کارم در رادیو و تلویزیون، تمامی اشعار تیتراژ آغازین، متن نمایشنامه یا تیتراژ پایانی نمایشهایی را که در آن حضور داشتم، خودم نوشتهام و به جرات میتوانم بگویم سررشتهام در موسیقی بسیار بیشتر از تئاتر است؛ چرا که در موسیقی و خوانندگی با تحقیق و مطالعه جلو رفتم.
بعد در گروه موسیقی استادانی مانند علی سلیمی، دادستان پور و مسگری فعالیتم را ادامه دادم. تااینکه سال 56 کار در تلویزیون به من پیشنهاد شد و از آن زمان وارد نمایشهای تلویزیونی شدم.
زمانی که وارد سینما شدم و اولین نمایش تلویزیونی را با عنوان مریض و عزرائیل از قطعههای استاد کریمی مراغهای اجرا کردم 25 ساله بودم و به دنبال آن در تلهفیلمها، سریالهای تلویزیونی و تلهتئاترهای مختلفی ایفای نقش کردم.
کدام یک از نقشهایی را که بازی کردهاید بیشتر دوست دارید؟
ببینید هرچند امکان دارد در بعضی از نقشهایم ضعیف عمل کردهباشم اما نمیتوانم بگویم کدام نمایش را بیشتر از بقیه دوست دارم و کدام را رد میکنم. هیچ پدری نمیتواند بین فرزندان خود تبعیض قائل شود و یکی از فرزندان خود را انکار کند، بازیگر نیز نمیتواند نقش یا نمایشی را رد کند.
به نظر من بهترین داور کار یک هنرمند، مردم هستند. یعنی هیات داوران اصلی، مردماند. آنها هستند که در کوچه و خیابان هنگام مواجه شدن با من میگویند کدام نمایش یا دیالوگی را عالی کار کردم و کدامیک را ضعیف.
شاید باورتان نشود اما بعضی دیالوگها هست که حتی 35-30 سال پیش گفتهام و خودم یادم نیست اما مردم یادشان میماند و دائم به من یادآوری میکنند که در فلان نمایش یا فیلم فلان دیالوگ را خیلی خوب گفتی یا ضعیف اجرا کردی.
این راکه چقدر موفق شدیم، باید از مردم پرسید که خدارا شکر در خیلی از مواقع با رفتارها و گفتارهایشان نشان دادهاند اگر صددرصد هم موفق نبودیم تا حدودی توانستهایم در دل مردم عزیز و دوستداشتنی جایی برای خودمان باز کنیم.
به نظر میرسد با بازی در نمایش چله قارپیزی به شهرت رسیدید.
بله. هرچند تا آن موقع در چند فیلم و نمایش ایفای نقش داشتم، ولی نمایش چله قارپیزی و عکسالعملهای مردم نشان میدهد یکی از فیلمهای به یادماندنی در اذهان آنها همین نمایش بودهاست.
جرقه اصلی این نمایش هم از آنجا زده شد که ما ایرانیها و بهخصوص آذریها شب یلدا را با هندوانهاش میشناسیم و هرسال قارپیز (هندوانه) را در شب یلدا برای عروس هدیه میبریم و همه در این شب منزل بزرگتر خانواده جمع میشوند و هندوانه را قاچ میکنند و با هم تا صبح خاطره و اشعار و ربایاتی و... میگویند.
به همین دلیل سال 61 یا 62 تصمیم گرفتیم برای این شب یک تلهفیلم بسازیم که من در فیلم
چله قارپیزی (هندوانه شب یلدا) نقش اصلی بازیگری را به عهده گرفتم و خدا را شکر تا همین حالا هم این فیلم طرفداران زیادی دارد.
یادم هست اون زمان چون رشته بازیگری به صورت امروزی نبود و اصلا بازیگری نداشتیم، این تلهفیلم را کارمندان صداوسیما بازی کردند و چون امکانات مونتاژ نبود، اگر اشتباهی صورت میگرفت باید کار را از اول شروع میکردیم و این زمانبر بود.
موقع ضبط نمایش چله قارپیزی یکی از بازیگران که اتفاقا نگهبان هم بود آنقدر دیر به منزلش رفتهبود که خانوادهاش عکسش را آوردهبودند به عنوان گمشده از صدا و سیما پخش شود که ما گفتیم چون کارش در ضبط نمایش به طول انجامیده دیر کرده است.
چه توصیهای به جوانان علاقهمند بازیگری دارید؟
بازیگری شغل نیست. عشق و علاقه و استعداد است. کسی که استعداد لازم برای حرفه بازیگری نداشتهباشد هرچند تحصیلات این هنر را نیز به اتمام رساندهباشد نمیتواند در این عرصه موفق شود.
از جوانانی که دوست دارند وارد این حرفه شوند میخواهم اول به تحصیل اهمیت داده و آنرا به پایان برسانند. بعد شغل ثابت اعم از دولتی و آزاد برای خود دست و پا کنند و بازیگری را آنهم در تبریز یا دیگر شهرستانها ( غیر از تهران) به عنوان شغل در نظر نگیرند و روی آن حساب مادی باز نکنند، چرا که امکان دارد سالها در انتظار یک پیشنهاد برای بازیگری بمانند و این ظلمی است در حق خود و خانواده. نمونه آن همین دوران کروناست؛ کسانیکه فقط بازیگری را حرفه اصلی خود انتخاب کردهاند اکنون به خاطر این شرایط بیکارند و نمیتوانند مخارج زندگی ساده را برای خود و خانواده خود تامین کنند.
از آثار و فعالیتهای خود چند مورد را نام ببرید.
هرچند پس از 30 سال کار در صدا و سیما سال ۱۳۸۳ بازنشسته شدم، اما فراغت از خدمات دولتی برای من مفهوم اتمام کار هنری نبود و فعالیتم را بیشتر از قبل ادامه دادم و علاوه بر شبکه استانی آذربایجانشرقی با دیگر استانها مثل آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و تهران نیز همکاری کردم و در سریالهای مختلفی چون ارثیه عمه خانم، دخترم نرگس، آنام، باجناقلار، جلال، آتا، آخر مهلت و ... که اکثرا از شبکههای سراسری پخش شدهاند، به ایفای نقش پرداختهام.
از دیگر کارهایی که در آنها نقش ایفا کردهام، میتوانم به آنسوی عشق، انصافلی تاکسی چی، دیش آریسی، حق ورمز، هامبورسونی، ایکی سلطان و... اشاره کنم.
البته در فیلم سینمایی سارای به کارگردانی یدا... صمدی ، شوکران یدا... نوعصری و مطرب بازی کردم.
در نمایشهای صحنهای هم میتوانم به بلبشو، ثبتنام، مدرسه غیرانتفاعی، علی آباد، ارثیه، دیش تاجری و میلیونرلر اشاره کنم.
در عرصه بازیگری به چه افتخاراتی نایل شدید؟
در گذشته دیپلم افتخار به عنوان بهترین بازیگر نقش مرد از جشنواره تولیدات صدا و سیمای مراکز استانها را کسب کردم.
سال 1386 موفق به دریافت دیپلم افتخار برای بهترین بازیگر مرد از تلهفیلم (ایکی سلطان) شدم.
سال 1388 دیپلم افتخار برای عنوان بهترین بازیگر مرد از سریال (آنا) شدم.
سال 1388 به عنوان چهره برتر استان تندیس دریافت کردم.
چه درخواستی از مسوولان و متولیان دارید؟
هرچند به دلیل شرایط اقتصادی کنونی کشور بودجه صدا و سیما و اداره ارشاد که متولیان اصلی هنر هستند محدود شده، اما بودجه محدود دلیل بر تعطیلی تولید تئاتر و سینما و سریال و... نیست. مسؤولان میتوانند دیدشان را به قضیه بازتر کرده و با تغییر دیدگاهشان به رونق هنر کمک کنند.