راهنمای انتخاب

اگر رأی اولی هستید و نمی‌دانید باید به چه کسی رأی بدهید، این یادداشت را بخوانید

راهنمای انتخاب

میثم امیری نویسنده‌ای که شاید به عکسش نخورد ولی 20سال از رأی اولش می‌گذرد

من حدود 20سال پیش رأی اولی بودم. آن روزها کلی معیار برای خودم ردیف می‌کردم تا بتوانم خودم را قانع کنم به چه کسی رأی بدهم. فکر کنم دنبال انسان کامل بودم. بعد که خودم کم‌کم وارد بازار کار و اجتماع شدم و بعضی از آدم‌ها را از نزدیک دیدم، فهمیدم این بنده‌های خدا نه سوار بر اسب زورو هستند، نه اسپایدرمن، نه رستم دستان و نه حتی پوریای ولی. شاید جمع‌بندی تلخی باشد؛ ولی مرحله به مرحله از توقعم آب می‌رفت. حالا با معیارهای حداقلی می‌خواهم به این سؤال جواب بدهم که به چه کسی رأی بدهیم! پاسخش ساده است؛ به کسی رأی بدهیم که معنای ریاست‌جمهوری را بداند. نه، نه... ابدا منظورم آن شاخص‌های اساسی و مهم مدیریتی و فردی نیست؛ منظورم این است که فقط به کسانی فکر کنیم معنای واقعی ریاست‌جمهوری توی ایران را بدانند.
لابد می‌گویید این که خیلی حداقلی است. همه کسانی که برای انتخابات نامزد می‌شوند، لابد می‌دانند ریاست جمهوری یعنی چه. دروغ چرا... مطمئن نیستم همه نامزدها بدانند ریاست جمهوری یعنی چه.
اصلا چه کاری است؟ داوری‌اش با خود شما. کلاه‌تان را قاضی کنید تا ببنید چند نفر از این نامزدها به این شاخصه‌های بدیهی توجه دارند؛ این ویژگی‌ها اصلا ربطی به این ندارد که نامزدها چه تفکری دارند. فقط به این ربط دارند که آیا آنها متوجه هستند برای چه سمتی دارند تلاش می‌کنند؟
یک: اول از همه زمان. رئیس‌جمهور در بهترین حالت چهارسال فرصت دارد برنامه‌هایش را اجرا کند. چهار سال نه ۴۰ سال. پس برنامه‌ها باید ناظر به زمان واقعی باشد؛ رئیس‌جمهور نمی‌تواند مبتنی بر زمان دراماتیک برنامه‌ریزی کند.
تنها در سینماست که ممکن است یک لیوان آب خوردن 10دقیقه طول بکشد یا ساختن یک خانه در 10ثانیه انجام شود. رئیس‌جمهور نه با اسلوموشن کار می‌کند نه با تایم‌لپس. او با زمان واقعی و محدود سروکار دارد. دیگر خودتان رؤیاهای بعضی از نامزدها را با زمان واقعی تطبیق بدهید!
دو: رئیس‌جمهور حضور در موضع قدرت است. رئیس‌جمهور شدن یعنی تلاش برای به دست آوردن قدرت. قدرت تصمیم‌گیری، قدرت تصمیم‌سازی، قدرت بودجه‌بندی امکانات و منابع، قدرت تغییر دستِ کم 3000آدم از استاندار تا وزیر و معاون و عضو هیات‌مدیره و ... این قدرت به شکل واقعی به دست رئیس دولت می‌افتد.
امکان ندارد کسی بگوید من می‌خواهم رئیس‌جمهور شوم ولی در پی قدرت نیستم. طبعا رئیس‌جمهور کسی است که باور داشته‌باشد قرار است یک قدرت مادی را به چنگ بیاورد.
 این‌که از آن قدرت در چه مسیری استفاده می‌کند بحث دیگری است. ولی اصل قدرت‌داشتن رئیس‌جمهور را نمی‌شود کتمان کرد. بترسید از کسی که دنبال قدرت نیست،‌ ولی قدرت به طور واقعی در دستانش
 قرار می‌گیرد.
سه: «رئیس‌جمهور مسؤول اجرای قانون‌اساسی است.» این اصل ۱۱۳ قانون‌اساسی مملکت است. رئیس‌جمهور کسی است که مبتنی بر قانون‌اساسی سخن بگوید. یعنی باید تمام برنامه‌ها و ایده‌ها یک نامزد با قانون‌اساسی سنجیده و بیان شود.
 قانون‌اساسی فصل‌الخطاب اداره کشور است. ولی گاهی حس می‌شود از اساس انگار قانون‌اساسی در کار نیست و برخی همین طور برای خودشان می‌بافند. کافی است اصل سوم قانون‌اساسی را بخوانید. آنجا سیاست‌های اصلی دولت جمهوری‌اسلامی بیان شده‌است؛ ضمن این که در ده‌ها اصل قانون‌اساسی وظایف دولت روشن
 شده‌است.
چهار: رئیس‌جمهور همه‌کاره نیست و نمی‌تواند باشد. کشور نهاد قانونگذاری، شوراهای عالی و نظارتی، ستاد اجرایی، بنیاد مستضعفان، کمیته امداد، مجمع تشخیص، قوه قضاییه،  صداوسیما، اوقاف، سازمان تبلیغات، و نیروهای مسلحی دارد که مستقل از رئیس‌جمهور عمل می‌کنند.
 فعلا مهم نیست این خوب است یا نه، مهم این است که نامزدها باید بتوانند نحوه تعامل‌شان را با این نهادها بیان کنند. پس رئیس‌جمهور در ایران قدرت بلامنازعی ندارد. بدیهی است اگر نامزدی برنامه‌های کلان و دهان‌پرکن دارد، باید حتما توضیح بدهید چطور بقیه نهادها و قوا را در این برنامه‌ها همراه خواهدکرد. رئیس‌جمهور سرِ خود نمی‌تواند حتی یک وزیر منصوب کند؛ چه برسد به این که مثلا بخواهد یارانه‌ها را
چندبرابر کند!
آخر: نامزدها باید بدانند رئیس‌جمهور کشوری به نام ایران هستند. خیلی بدیهی است؟ سربسته شما را دعوت می‌کنم به اصل پانزدهم قانون‌اساسی کشورمان: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد.» خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.