داستان تلخ ادبیات‌کودک

داستان تلخ ادبیات‌کودک


در روزی که به نام روزملی ادبیات ‌کودک‌ونوجوان در تقویم به ثبت رسیده، محمدرضا یوسفی با ایسنا درباره این روز، انتقادهایی که درباره نامگذاری آن دارد و نیز درباره سیطره دولت بر ادبیات، حرف زده‌است. او در این گفت‌وگو از دردی جانکاه در ادبیات‌کودک صحبت کرده و گفته‌است: همه‌چیز دولتی شد البته بذرش پیش از انقلاب کاشته‌شده‌بود؛ نفت آمد هم ما را پولدار کرد و خدماتی به ما داد و هم بدبختی‌های بسیاری برای ما آورد از آن‌جمله این‌که همه‌چیز به حیطه مدیریت‌دولتی رفت. خوشبختانه ادبیات دولتی نتوانست ادبیات بزرگسال را تحت تصرف خود بگیرد اما ناشر کودک که تعیین‌کننده‌است، دولتی است، خریدار تعیین‌کننده هم دولتی است. هر ناشر خصوصی هم چشمش به این است که کانون پرورش‌فکری یا آموزش و پرورش یا وزارت‌ارشاد چقدر از او کتاب می‌خرد. ناشر امروز ما و حتی نویسندگان ما، مخاطب خود یعنی کودکان را فراموش کرده‌اند که من علتش را سلطه‌ دولت بر ادبیات می‌دانم، دولتی که یک بازنویس را نماد ادبیات‌کودک می‌کند. ادبیات باید خلاقیت داشته‌باشد، آیا شما کسی را که در نقاشی کپی‌کاری کرده، نماینده نقاشی ایران می‌کنید؟ یا شاعری را که از دیگران الهام گرفته، شاعر برگزیده می‌کنید؟ نمی‌کنید. بلکه فردوسی یا حافظ را نماد شعر می‌کنید زیرا در واژه و سوژه و پرداخت هنری انقلاب کردند. با این حال اتفاقی است که افتاده و اگر این حرف‌ها را می‌زنم، برای این است که بدانید من با این انتخاب‌ها موافق نیستم، از اول هم موافق نبوده‌ام.
من با 30‌ناشر کار می‌کنم، کمتر ناشری به جبر و بیشتر به اختیار چشم‌شان به بخش دولتی است. عوارض این نگاه این است که شما می‌گویید چرا امروز ادبیات‌کودک و نوجوان این‌طور است؟ چرا ترجمه مسلط شده؟ سوالات منطقی و درستی است. زمانی که ادبیات دولتی را رایج کنید نویسنده و ناشر هم دولتی می‌شود. نویسندگان جوانی هستند که به خاطر عشقی که دارند، داستان می‌نویسند اما به محض این‌که جلو می‌آیند، با موقعیتی روبه‌رو می‌شوند که یا باید کارهای سفارشی بنویسند یا ننویسند. ما تعداد انگشت‌شماری نویسنده داریم که به صورت مستقل، برای ادبیات کودک و مخاطب نوشته و می‌نویسند. آقایان مدیر این شرایط را به وجود آوردید و جامعه هم خواسته و ناخواسته به این مساله تن داده‌است، حداقل این بیماری را درمان کنید. مردم که به موقعیت ادبیات‌کودک آگاه نیستند، مدیریت و اندیشه شما این شرایط را به وجود آورده و بخش خصوصی را به انزوا کشانده‌است. این مواخذه من است. جامعه ما جامعه‌ای است که بحران‌ها را پشت سر می‌گذارد و ما آرام‌آرام مخاطب خود را پیدا می‌کنیم.
از محمدرضا یوسفی کتاب‌های اگر بچه رستم بودم، اسب سفید، شازده کرگدن، گرگ‌ها گریه نمی‌کنند، وقت قصه من را صدا کن، بابابرفی، شهر گربه‌ها، آخرین پروانه‌ها و کلی داستان دیگر منتشر شده‌است.