سوختن داریم تا سوختن

سوختن داریم تا سوختن


چرا سوختن بنه‌ها در ارسنجان و ارژن‌ها در استهبان، جانسوزتر از سوختن بلوط‌ها در زاگرس، راش‌ها در هیرکانی و فندق‌ها در ارسباران است؟
خیلی‌ها شاید ندانند یا باور نکنند که ما هنوز در مناطق خشکی چون ارسنجان فارس، باغ شادی در یزد، استهبان، فسا، جنوب سبزوار و بخش‌هایی دیگر از مناطق ایران و تورانی در استان سمنان، رویشگاه‌های طبیعی جنگلی داریم. جنگل‌هایی که درجه شکنندگی و آسیب‌پذیری آنها به‌مراتب بیشتر از دو دهه پیش شده و اینک به آستانه فروپاشی رسیده است؛ چرا که به دلیل کاهش شدید ظرفیت گرمایی ویژه مناطق خشک‌شده تالابی در استان‌های فارس، سمنان، کرمان و یزد، تشدید جهان‌گرمایی و تغییر اقلیم، فشار دام و آتش‌سوزی‌های عمدی امکان جایگزینی آنها حتی با قرق کامل و بدون آبیاری ممکن نیست. از همین روست که رخداد آتش‌سوزهای ارسنجان و استهبان در طول چند هفته اخیر واقعا جگرسوز است و جبران‌ناشدنی... کاش دولتمردان متوجه این آسیب‌پذیری شدید بوده و با تجهیز یگان‌های اطفای حریق و خرید کانادایر، اجازه تداوم آتش‌سوزی و نابودی صدها هکتار از این رویشگاه بی‌رقیب را نمی‌دادند. کاش  یک درصد حساسیتی که روی برخی مسائل هست برای حفاظت از این مایملک محیط‌زیستی ارزشمند و غیرقابل جبران مبذول می‌شد.  در چنین شرایطی، دمِ انسان‌های نیکوخصالی چون احمدعلی زارع، سالار آذری، محمدجواد نعمت‌اللهی، حسین یارمحمودی، علی طهماسبی، رئوف آذری، سعید انصاریان، مظفر افشار، حیدر احمدی گرم و درود بر روح پاک سلحشورانی چون البرز زارعی، شریف باجور، محمدجواد مختاری و... که جان‌شان را شرافتمندانه دادند تا این آیه‌های ماندگاری زندگی در وطن برای نسل‌های آینده پابرجا بماند.