حکایت تخت‌های خالی و گورستان‌های پر

حکایت تخت‌های خالی و گورستان‌های پر


 مردم ما از وزارت بهداشت و وزیرش گلایه‌مندند و می‌گویند نمکی روی زخم ما دوباره نمک پاشید. البته به عقیده ما شاید وزیر بهداشت چندان مقصر نباشد و آمار یک فوتی در استان و وجود 400تخت خالی که در ارومیه بر زبان آورد، استناد به آماری باشد که مسؤولان درمانی و روسای دانشگاه‌های علوم‌پزشکی استان به ایشان داده‌اند؛‌ مدیرانی که بعضا تجربه مدیریتی ندارند و با تکیه‌بر توانایی و شایستگی به مدیریت و ریاست نرسیده‌اند، وگرنه ما که کف میدان و میان مردم هستیم و آمارمان هم آمار کف میدان است، شاهدیم اینجا نه تخت خالی برای بیماران کرونایی وجود دارد و نه توان پذیرش آنها که اگر تخت خالی هم وجود داشته باشد،‌ تجهیزات ، امکانات و اکسیژن ندارد.
همان روز که وزیر بهداشت از فوت فقط یک‌کرونایی در استان خبر داد، بچه‌های جهادی زاهدان فقط در یکی از دو غسالخانه بهشت مصطفی که در اختیار آنهاست، 26فوتی کرونایی را غسل دادند و این فقط آمار فوتی‌های یک روز شهرستان زاهدان بود که شرایط و امکانات بیمارستانی‌اش به‌مراتب از سایر شهرستان‌های استان بهتر است. آمار بقیه شهرستان‌ها هم به کنار.این در حالی است که بیشتر مردم در این استان و البته درشهرهای کوچک و روستاها،وقتی یکی از اعضای خانواده‌شان به هر دلیل فوت می‌کند،بدون اعلام و ثبت رسمی و دریافت گواهی فوت،او را به یکی از گورستان‌های نزدیک (گورستان‌های غیرمجاز)برده و دفن می‌کنند و آمار آنها را به مسؤولان نمی‌دهند و حتی شناسنامه‌اش را به دیگران می‌فروشند. متأسفانه ازاین‌گونه مرگ‌ومیرهای بدون ثبت رسمی در این استان زیاد است و خب بسیاری از آنها در شرایط فعلی با کرونا فوت می‌شوند،کمااین‌که سه‌شنبه هفته گذشته بچه‌های جهادی ایرانشهر به ما خبر دادند در غسالخانه این شهر ترافیک است و مردم ناچار جنازه عزیزانشان را به خانه برده و در حیات خانه شست‌وشو و غسل می‌دهند؛ فاجعه و اتفاق خطرناکی که باورش حتی برای فرماندار ایرانشهر ناممکن بود اما پس از ارائه مستندات دستور پیگیری داد. اینها‌ یعنی آمار غیررسمی فوتی‌های کرونا در این استان بسیار بالاست. دلیل این همه تناقض در اعلام آمار که به عدم رسیدگی مناسب به بیماران هم منجر می‌شود، اولا کمبود و نبود مراکز درمانی و بیمارستانی مجهز در همه مناطق استان است و دوما سوءمدیریت در مراکز درمانی موجود.
ببینید همین حالا 10شهرستان سیستان و بلوچستان بیمارستان ندارند و چابهار که بیمارستانش چهار شهرستان دشتیاری، کنارک، سرباز و بخشی از قصرقند را هم پوشش می‌دهد، فقط یک متخصص عفونی دارد.
از چهار بیمارستان زاهدان (مرکز استان) هم فقط دو بیمارستان نبی اکرم و حضرت علی (ع) نوساز است که آنها هم مجهز نیستند و مدیریت‌شان هم فاجعه آمیز است.اگر از فاجعه بودن مدیریت یک بیمارستان سخن می‌گوییم مستند به اتفاقاتی است که همه ما هر روز در این شهرستان شاهدش هستیم. مستنداتی مثل این مورد که فردی ریاست بیمارستان 700 تختخوابی امام علی زاهدان را به‌عهده دارد که پیش از این حتی یک روز سابقه مدیریت نداشته است. بیمارستان امام علی زاهدان درحالی طی هفته‌های گذشته به‌شدت کمبود اکسیژن داشت، که یک دستگاه اکسیژن ساز سه میلیارد تومانی سالم، گوشه بیمارستان افتاده بود و دلسوزی که آن را ببرد و فعالش کند در این بیمارستان وجود نداشت. در همین بیمارستان با آن عظمت یک روز آب قطع و 10عمل لغو شد، حال آن‌که به فکر مدیریت خطور نکرده بود که وقتی خانه 100متری مردم برای روز مبادا منبع آب دارد، چطور فکری برای منبع آب چنین بیمارستانی نشده است.
همه اینها یعنی اولا مدیران، کارآمدی لازم برای مدیریت را ندارند و ثانیا اگر مدیریت در شرایط معمولی را بلد باشند، مدیریت بحران را نیاموخته‌اند. همین نبود تجهیزات بیمارستانی و مدیریت درست‌ودرمان است که باعث شده آن دسته از مردمی هم که اصراری بر درمان‌های خانگی و سنتی ندارند، تمایلی به انتقال بیماران خود به بیمارستان نداشته باشند و به گفته واحد بحران دانشگاه علوم‌پزشکی استان تنها حدود 30درصد مردم به بیمارستان مراجعه می‌کنند و نتیجه این بشود که طبق آمار واحد بحران دانشگاه آزاد طی یک روز پنج نفر به اورژانس مراجعه کرده و همان پنج نفر هم که علائم کرونا داشتند، فوت کردند.