به دنبال شیوع کرونا در سیستانوبلوچستان و اعلام آمار و اطلاعات متناقض از میزان امکانات درمانی در این استان، نگاهی اجمالی به این مسأله انداختهایم
خطمقدم جبهه بهداشتی ایران خالی از امکانات
شیوع کرونا باعث شد پرده از چهره محرومیت سیستانوبلوچستان در حوزه درمان و بهداشت کنار رفته و توجه رسانهها و مسؤولان بخشهای دولتی و عمومی به این مهم معطوف شود؛ البته محرومیت درمانی مردم نجیب این خطه از جنوبشرقی کشورمان امر تازهای نیست و در سالهای پیشین هم بارها در آمار و اخبار آمده اما لابهلای محرومیتها و بحرانهای متعدد خشکی و بیآبی و ریزگرد و گردوغبار پنهان و کمرنگ شده بود. دلتا کرونا اما انگار پا به این استان مرزی گذاشت تا گوشزد کند کمبود و نبود بیمارستان و پزشک و تجهیزاتپزشکی چگونه میتواند در یک شرایط خاص(شبیه آنچه امروز در ایران و جهان شاهدش هستیم) به بحرانی بزرگ تبدیلشده و فاجعهآفرین شود؛ بحرانی که این روزها در استانی چون سیستانوبلوچستان به کلافی سردرگم میماند و ما را بر آن داشت تا یکبار دیگر با استناد به آمار و ارقام و پژوهشهای صورتگرفته و سخن مسوولان و متخصصان مربوط، شرایط استان در این حوزه را موشکافی کنیم.
همین یک عبارت سیاهنمایی که از دهان سعید نمکی خارج شد بهتنهایی کافی بود تا در آتش زیرخاکستر محرومیت بهداشت و درمان سیستانوبلوچستان دمیده و آن را شعلهور کند و نمک بپاشد روی زخمهای کهنه استانی که مردمش سالهاست مهاجرت را جایگزین درخواست امداد و حمایتی کردهاند که بارها آن را طلبیده و پاسخی دریافت نکردهاند.
فعالان اجتماعی استان اینبار خود دست بهکارشده و تلاش کردند به مدد شبکههای اجتماعی و صفحات اینستاگرام و توییترشان اعتراض خود را به گوش وزارتخانه بهداشت و دولتمردان برسانند و بگویند به جای جلوس در پایتخت و تکیه بر آمار بیپشتوانه به استان ما بیایید تا به شما بگوییم نه خبری از تختخالی بیمارستانی هست و نه اینکه امکانات و تجهیزات همان تختهای موجود کفاف مبتلایان و مراجعهکنندگان را میدهد.
گاهی سر گلایه و درددل که باز شود، دیگر انگار تمامشدنش به این راحتیها نیست؛ بهویژه آنکه گلایه از زخمهای کهنه باشد؛ نشان به آن نشان که اعتراضات از کف میدان و گروههای مردمی و اجتماعی و جهادی به برخی مسوولان محلی و نمایندگان مجلس و حتی دادستانیرسید.
پای دادستان هم به ماجرا باز شد
مهدی شمسآبادی، دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستانوبلوچستان با تاکید بر اینکه دستگاه قضا از افراد منتقد و مطالبهگر استان حمایت میکند، وزیربهداشت را ملامت کرد که نباید خوابراحت داشته باشد و باید از استان بازدیدمیدانی داشته باشد و نمایندگانش را بهطور نامحسوس به بیمارستانهایی بفرستد که مردم از کمبود اکسیژن و ضعف بهداشت آنها گلایه دارند. شمسآبادی هم به موضوع تختهای خالی اشاره کرد و خطاب به وزیربهداشت گفت اگر بیمارستان و تجیهزات و تختخالی در استان زیاد است، چرا بیماران کرونایی در بیمارستانها در اورژانس بستری هستند؟ یا اینکه چرا برخی به ما مراجعه میکنند که بیمارمان را میخواهیم بستری کنیم و بیمارستانها تختخالی ندارند.
حتی متخصص عفونی نداریم
معینالدین سعیدی، نماینده مردم چابهار هم یکی دیگر از مسوولانی بود که به صف منتقدان وزیر پیوسته و گفت: احتمال میدهم بیمارستان ۵۴۰تختخوابی که کلنگ احداث آن را به زمین زدهاند، جزو تختهای بیمارستانی لحاظ کردهاند وگرنه این آمار با واقعیتهایی که مردم جنوب استان میبینند زمین تا آسمان تفاوت دارد.
عضو کمیسیون کشاورزی مجلس با اشاره به سرانه 8/1تخت بیمارستانی کشور یادآور شد که براین اساس در سواحل مکران از پهنه جاسک تا راسک باید هزار و ۸۰۰ تخت بیمارستانی وجود داشت، حال آنکه چیزی حدود ۳۰۰تخت داریم. اینکه دانشگاه علومپزشکی در نبود تختخالی مجبور شد بخش سیسییو را به بیماران کرونایی اختصاص دهد یا اینکه در جنوب استان فقط یک متخصص عفونی فعالیت دارد یا بخش عفونی وجود ندارد در حالی که خطمقدمه جبهه بهداشتی کشور هستیم؛ آیا اینها سیاهنمایی است؟
عضو مجمع نمایندگان سیستانوبلوچستان البته عنوان کرد که آمار اشتباه از سوی رئیس دانشگاه علومپزشکی به وزیر ارائه و تلاششده شرایط استان، گلستان نشان داده شود که دلیلش را نمیفهمد و رسیدگی خواهد کرد؛ چراکه این ظلم به مردمی است که حتی در بسیاری از مناطق استانشان کیت تشخیص کرونا وجود ندارد حال آنکه با یک مقایسهای بین آمار متوفیان این روزها و سال گذشته مشخص میشود که چه تعدادی به خاطر کرونا جان خود را از دست میدهند و اینکه هیچ خانوادهای در قصرقند، تلنگ و دشتیاری و زرآباد و چابهار و نیکشهر و کنارک و نگور و... نیست که یک بیمار نداشته باشند،
سوءمدیریت شدید
حبیبا... دَهمَرده، نماینده مردم زابل و خطهسیستان در مجلس اما در گفتوگو با ما ترجیح میدهد به جای اشاره به نداشتههای بهداشتی و درمانی استان که بهزعم او امری بدیهی است، روی مبحث مهم سوءمدیریت انگشت بگذارد و بگوید اعلام آمار کذب و متناقض و به دنبال آن عدمرسیدگی مناسب به وضعیت بهداشت و درمان مردم استان نتیجه سوءمدیریت شدید چه در بخش استانی و چه کشوری است؛ مگر نه اینکه شعار وزارت بهداشت و درمان همواره این بوده که پیشگیری بهتر از درمان است، پس چرا شرایط بحرانی کنونی را پیشگیری نکردید؛ چه از طریق بستن زودهنگام مرزها و چه از طریق فراهمکردن زیرساختهای بهداشتی درمانی و اطلاعرسانی و فرهنگسازی میان مردم.
این سیاستمدار و استاد دانشگاه تاکید دارد که توزیع منابع در کشور ما از سوءمدیریت شدید رنج میبرد و مساله فقط به کمبود امکانات ختم نمیشود، بلکه توزیع این منابع چه در سطح کشور و چه استان هم تحتشعاع همین سوءمدیریتهاست تا گروهی غرق در دریای رفاه و امکانات باشند و عدهای هم سهمی بهقدر یک ماسک از امکانات موجود نبرند.
اینها که بیمارستان نیست
حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان در مجلس اما از زوایای دیگری به بود و نبود منابع درمانی در سیستانوبلوچستان نگاه کرده و به ما میگوید: گیرم بیمارستانی در این استان باشد که دهها تختخالی هم داشته باشد اما بیمارستانی که نیرو و پرسنل ندارد،چه دردی از مردم دوا میکند؟ چنین مرکزی درواقع بیمارستان بهحساب نمیآید.
نکته اینجاست که ما فکر میکنیم فقط با پول میشود پزشکان و متخصصان را در استان نگهداشت درحالی که پزشکی که بیش از 20سال از عمرش را صرف تحصیلکرده حال میخواهد خانوادهاش حداقل رفاه و امکانات را داشته باشند و آنها را جایی ببرد که دستکم آب و گاز و جاده و هوا که امکانات زیرساختی است برایشان فراهم باشد، حالآنکه سیستانوبلوچستان همینها را هم ندارد و مگر یک متخصص و حتی یک پزشک و متخصص بومی را چقدر میشود در این استان و این شرایط نگهداشت؟ اینجاست که پای سایر نهادها غیر از بهداشت و درمان هم به میان میآید و اینکه برای رفع محرومیت درمانی استان باید سایر محرومیتها هم برچیده شود، چه اینکه در همان بحث درمانی هم ما با استانداردهای کشور فاصله زیادی داریم.
شهرهای خالی از امکانات
رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: مساله مهم دیگر اینکه در همین 10تا12سال اخیر(بهویژه دولت وقت) شاید حدود 20شهر جدید با جمعیت بین 50تا700هزار نفر در سیستانوبلوچستان ایجادشده که شاید فقط برای 4یا5مورد آن بیمارستان درنظر گرفته شده است. شهر که با اسم و عنوان و دایرشدن یک فرمانداری صرف، منهای مراکز دیگر ازجمله مراکزدرمانی شهر نمیشود. وقتی شما نام شهر روی یک روستا یا بخش میگذارید، مردم حق دارند از شما توقع امکانات حداقل یک شهر کوچک را داشته باشند. برخی از مردم بیماران خود را از روستاهایی به فاصله 200کیلومتر به همین شهرهای تازهتاسیس میرسانند به امید یک مرکز ساده درمانی یا پزشک و متخصصی که اصلا وجود ندارد و برای آن فکری هم نشده است.