جایی برو که پول بیشتر است
علیرضا رأفتی روزنامهنگار
کار در فضای رسانه عجیب است. وسواسش آدم را دیوانه میکند. همین که فکر کنی وقتی جلوی دوربین مینشینی و حرف میزنی و برنامهات میرود روی آنتن هر یک دقیقهاش ضرب در هشتاد و چند میلیون میشود و سر جمع میبینی میلیونها ساعت وقت مردم را در یک برنامه تلویزیونی گرفتهای و از خودت سوال میکنی حالا به جای این با ارزشترین دارایی که گرفتم، چه به این مردم دادم؟
یا مثلا اگر روزنامهنگار باشی و یک ستون 350کلمهای از صفحه آخر یک روزنامه کشور را به تو بسپارند که هر روز در آن با مردم حرف بزنی حس عجیبی یقهات را میگیرد. حس این که فردا صبح چند نفر این یادداشت را میخوانند؟ چند نفر برای خواندن 350کلمه حدود پنجدقیقه وقتشان را پای تو میگذارند و چند نفرشان بعد از صرف وقت و خواندن یادداشت با خودشان میگویند وقتشان را هدر دادهاند و فردای قیامت، تو متهمی به هدر دادن چندهزار ساعت از وقت چند میلیون نفر آدم؟
تازه این برای وقتی است که فقط مطلبت به درد مخاطب نخورد و از وقتی که صرف خواندن و دیدن تو کرده، پشیمان باشد. نه برای وقتی که مطلبی خلاف واقع را منتشر کردهای یا روی یک معضل یا بحران سرپوش گذاشتهای یا حرف دل مردم را آنطور که توقع دارند زده شود، نزدهای. احتمالا هر کسی در فضای رسانه کار میکند تا به حال یکبار از خودش سوال کرده که فردای قیامت جلوی چه سوالاتی بابت مطالبی که نوشته و منتشر کرده باید بایستد و جواب پس بدهد؟ اینجور وقتها آدم فکر میکند کار رسانهای را اگر فقط برای امرار معاش انتخاب کرده، آیا با نگاه بازاری میصرفد یا نه؟ مگر رسانهها چهقدر حقوق میدهند بابت این همه باری که روی دوش خبرنگار و دبیر است و فردا باید در برابر آن پاسخگو باشد؟ مجری و سردبیر شبکه ایران اینترنشنال دیروز در مصاحبهای تلویزیونی گفته برایش فرقی ندارد کجا کار کند. هر جا پول بیشتری بدهند، میرود و کار میکند. فرقی هم ندارد آن رسانه برای کجا باشد و هدفش چه باشد. رسانه ایران اینترنشنال با دلارهای سعودی راه اندازی شده و آدم با خودش فکر میکند کشورهایی که پول همه چیزشان است، چرا باید دلارهایشان را خرج راهاندازی رسانه فارسی برای ما کنند؟ آدم با خودش فکر میکند شاید این معامله بازاری برای بعضی از اصحاب رسانه میصرفد.
یا مثلا اگر روزنامهنگار باشی و یک ستون 350کلمهای از صفحه آخر یک روزنامه کشور را به تو بسپارند که هر روز در آن با مردم حرف بزنی حس عجیبی یقهات را میگیرد. حس این که فردا صبح چند نفر این یادداشت را میخوانند؟ چند نفر برای خواندن 350کلمه حدود پنجدقیقه وقتشان را پای تو میگذارند و چند نفرشان بعد از صرف وقت و خواندن یادداشت با خودشان میگویند وقتشان را هدر دادهاند و فردای قیامت، تو متهمی به هدر دادن چندهزار ساعت از وقت چند میلیون نفر آدم؟
تازه این برای وقتی است که فقط مطلبت به درد مخاطب نخورد و از وقتی که صرف خواندن و دیدن تو کرده، پشیمان باشد. نه برای وقتی که مطلبی خلاف واقع را منتشر کردهای یا روی یک معضل یا بحران سرپوش گذاشتهای یا حرف دل مردم را آنطور که توقع دارند زده شود، نزدهای. احتمالا هر کسی در فضای رسانه کار میکند تا به حال یکبار از خودش سوال کرده که فردای قیامت جلوی چه سوالاتی بابت مطالبی که نوشته و منتشر کرده باید بایستد و جواب پس بدهد؟ اینجور وقتها آدم فکر میکند کار رسانهای را اگر فقط برای امرار معاش انتخاب کرده، آیا با نگاه بازاری میصرفد یا نه؟ مگر رسانهها چهقدر حقوق میدهند بابت این همه باری که روی دوش خبرنگار و دبیر است و فردا باید در برابر آن پاسخگو باشد؟ مجری و سردبیر شبکه ایران اینترنشنال دیروز در مصاحبهای تلویزیونی گفته برایش فرقی ندارد کجا کار کند. هر جا پول بیشتری بدهند، میرود و کار میکند. فرقی هم ندارد آن رسانه برای کجا باشد و هدفش چه باشد. رسانه ایران اینترنشنال با دلارهای سعودی راه اندازی شده و آدم با خودش فکر میکند کشورهایی که پول همه چیزشان است، چرا باید دلارهایشان را خرج راهاندازی رسانه فارسی برای ما کنند؟ آدم با خودش فکر میکند شاید این معامله بازاری برای بعضی از اصحاب رسانه میصرفد.
تیتر خبرها