گزارش «جامجم» از پشت پرده قاچاق اتباع افغان به ایران
کابل- تهران به قیمت جان
روی نقشه، فاصله بین ایران و افغانستان یک خط باریک است اما واقعیت با آنچه که روی نقشه کاغذی کشیده شده، زمین تا آسمان توفیر دارد. اتباع افغانستان که میخواهند قاچاقی خود را به خاک ایران برسانند، باید جانشان را گرو بگذارند. این یک سفر معمولی نیست و قرار نیست کسی لذت ببرد. پر از خطر است، رشوهخواری دارد، مرگ ناگهانی دارد، پر از زورگویی است، هیچ قانونی وجود ندارد و مهاجران باید چشم و گوشبسته، بله قربانگوی اربابانی باشند که قرار است آنها را در ازای دریافت اسکناسهای درشت و تانخورده یا به قیمت کتک خوردن، وارد خاک ایران کنند. این رسم اربابان ایرانی و افغان و پاکستانی است که سالهاست با همین روش، مهاجران غیرقانونی افغان را به صورت قاچاق وارد خاک ایران میکنند. برای افغانهایی که قرار است قاچاقی وارد ایران شوند، همه چیز 50-50 است. یا از خطرات پیش رو جان سالم به درمیبرند و به مقصد میرسند یا به دلیل حوادث مختلف، مانند تصادف در خودروهای قاچاقبر، فوت میکنند. در این سفر خطرناک، از مناظر زیبا و خوراکی بین راه و گشت و گذار خبری نیست. همه چیز باید مخفیانه، چراغخاموش و دور از چشم پلیس انجام شود. در پایان هم سود این قاچاق خطرناک در جیب اربابان میرود.
یک قاچاقچی سابق انسان در مورد قاچاق افغانها به خبرنگار جامجم میگوید: «تمام کارهای مربوط به نقل و انتقال افغانها توسط فردی به نام ارباب انجام میشود و هر قاچاقچی انسان، یک ارباب دارد. بعد از قرار و مدارهای اولیه، افغانها لب مرز میآیند و قاچاقبر آنها را تحویل میگیرد. اغلب هم این کار در شب انجام میشود تا کسی متوجه فعالیت آنها نشود. سپس مهاجران غیرقانونی را سوار خودروی 405 یا زانتیا که موتورشان تقویتشده، میکنند. البته وسایل دیگر هم پیشبینی میشود تا در صورت لزوم فرارکنند. در این خودروها بین 12 تا 18نفر جا میشوند. چهار نفر در صندلی عقب، دو نفر زیر جاپایی، چهار نفر در صندوقعقب و به همین ترتیب مهاجران جاساز میشوند. سوار کردن این تعداد آدم، ماشین را سنگین میکند، در حالی که راننده این ماشینها با سرعت بالایی باید رانندگی کنند. چون قاچاقچیها اغلب در کوه و کمر هستند، باک خودرویشان همیشه پر است و برای همین وقتی تصادف میکنند، خودرو آتش میگیرد. علت دوم آتش گرفتن ماشینها، این است که سوختبرهای غیرمجاز هم از همان مسیرهایی استفاده میکنند که قاچاقچیهای انسان میروند. بعد چون باید چراغ خاموش حرکت کنند، تصادف میکنند و ماشین آتش میگیرد.
به گفته او، پس از تحویل گرفتن مهاجران افغان غیرقانونی در ایران، قاچاقبر آنها را تا زابل میبرد و بعد هم پولش را میگیرد. سپس گروه دوم وارد عمل شده و افغانها را به تهران منتقل میکنند و پس از انتقال هم پول قاچاقچی واریز میشود. بعضی میگویند قاچاقبرها، مهاجران افغان را گروگان میگیرند. موضوعیکه این قاچاقبر سابق آن را رد میکند: «قاچاقبر گروگانگیری ندارد. این کار برخی باندها در تهران است. اعضای برخی باندها کشیک میکشند تا ببیند مهاجران افغان قرار است در کدام نقطه از تهران پیاده شوند، به آنجا میروند و گروگانگیری میکنند. چند وقت پیش هم باندی در تهران دستگیر شد که کارشان همین بود.»
مصائب یک مهاجر
غیرقانونی افغان
مُبَشر، یک مهاجر افغان غیرقانونی است که سه ماه از آمدنش به ایران میگذرد. روایت او از نحوه فعالیت قاچاقبرها هم جالب است. او که حدود 30 سال دارد، به جامجم میگوید: «سرکرده قاچاقبرها، افغان هستند و حتی ایرانیهایی که در کار قاچاق افغانها هستند، پولشان را از اینها میگیرند. قاچاقبرها اول رقم را با ما طی میکنند. رقمی که به من گفتند، شش میلیون و 500 هزار تومان بود که دادم. آنها ما را تا زابل سیستان و بلوچستان آوردند و در زابل هم تحویل دو ایرانی دیگر دادند تا ما را به تهران ببرند. قبلا قاچاقبرها پول را میگرفتند و بعد افغانها را در بیابان
رها میکردند، اما الان ما هم زرنگ شدهایم. به قاچاقبر میگوییم اول ما را به تهران ببرد، اگر رسیدیم، همان موقع به اقواممان زنگ میزنیم و پول به حسابشان واریز میشود.»
آنطور که مبشر میگوید، گاهی تعداد مهاجران غیرقانونی جاساز شده در یکپژو 405، بیش از 20 نفر است. با اینکه جا تنگ است، اما به خاطر کوتاهی مسیر مشکل چندانی ایجاد نمیشود. هرچند مردان مهاجر با مشقت بسیار خود را به شهر موردنظرشان در ایران میرسانند، اما به گفته مبشر، در مورد زنها و بچههای افغان، اینطور نیست و بدون جاساز و حتی سوار بر اتوبوس وارد خاک ایران میشوند: «قاچاقبرها گاهی فقط به ما بسنده نکرده و حتی گوسفند هم قاچاق میکنند. اینجور وقتها گوسفندها را روی مهاجران میگذارند و آنها هم چارهای جز قبول این وضعیت ندارند.»
اوضاع همیشه برای آنها به خیر و خوشی تمام نمیشود و گاهی مهاجران غیرقانونی افغان توسط پلیس ایران دستگیر شده و به کشور خودشان ارجاع داده میشوند. اتفاقیکه بهگفته مبشر، باعث میشود آنها دوباره شش میلیون و 500 هزار تومان دیگر به قاچاقبرها بپردازند تا دوباره به ایران ترانزیت شوند.
مبشر معتقد است نبود شغل در کشور افغانستان، باعث مهاجرت افغانها به ایران میشود اما در ایران هم اوضاع چندان خوب نیست. او میگوید هم کار کم است و هم کارفرمایان حقوق مناسبی به مهاجران افغان نمیدهند؛ برای همین هم ترجیح میدهند از ایران به ترکیه بروند: «افغانهای زیادی مثل من هستند که کارت اقامت ندارند و برای همین بیشتر در زمینهای کشاورزی مشغول به کار میشویم. دیگر مثل سابق نمیتوانیم در ساختمانهای نیمهکاره کار کنیم، چون پلیس جایمان را بلد است و دستگیرمان میکند.»
از آنجا رانده و از اینجا مانده
یک فعال رسانهای و اجتماعی افغان هم 40 سال است در ایران زندگی میکند و مایل به افشای نامش نیست. او به ما میگوید قاچاقبرها از سه ملیت، ایران، افغان و پاکستانی هستند و درخصوص قاچاق مهاجران غیرقانونی افغان با هم همکاری میکنند. به گفته او، قبل از ورود طالبها به افغانستان، نرخ جابهجایی مهاجران دو میلیون و خردهای بود، اما حالا افغانهای مهاجر باید هفت میلیون تومان بپردازند تا به شهر مورد نظر خود در ایران برسند. هنگام انتقال، قاچاقبرها هم کلی وعده و وعید به افغانها میدهند که هیچ مشکلی تهدیدتان نمیکند، در حالیکه اینطور نیست و مهاجران مصائب زیادی را باید به جان بخرند. اگر پول داشته باشند که قاچاقبر آنها را به شهر موردنظرشان انتقال میدهد. اگر هم نداشته باشند، قاچاقبر آنها را شلاق میزند یا در کارگاههایشان از آنها کار میکشند. پس از مدتی هم به حال خود رهایشان میکنند.
هرچند مبشر معتقد بود کم بودن شغل در افغانستان باعث شده تا هموطنانش برای پیدا کردن کار به ایران بیایند اما این فعال افغان با نظر مبشر مخالف است و میگوید خیلی از همین افغانها برای داشتن زندگی بهتر به ایران میآیند، در حالیکه اگر در همان افغانستان دنبال کار بگردند، میتوانند پیدا کنند و مملکت را بسازند. او معتقد است هدف بیشتر افغانها از مهاجرت غیرقانونی به ایران و تهران، سفر به ترکیه و کار در اروپاست که بسیاری از آنها در سفر به یونان در دریا غرق شدند. او ادامه میدهد: «همین چند روز پیش بود که پلیس ترکیه نزدیک به 500نفر از افغانهای مهاجر غیرقانونی را در یک خوابگاه دستگیر کرد و همه را با هواپیما به افغانستان یا ایران برگرداندند.»
افزایش تصادفات مرگبار خودروهای حامل اتباع افغان استانهای مرزی و جنوبی باعث شد مسؤولان این استان نسبت به تلفات این تصادفات هشدار داده و خواستار برخورد با خودروی قاچاقچیان انسان شدند. بهگفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی زاهدان در 10 ماه نخست سال گذشته 46 تصادف فوتی مربوط به خودروی حامل اتباع خارجی در این استان رخ داد که 94 نفر جانباخته و 559 نفر دیگر مجروح شدند. افزایش تصادفات مرگبار باعث شد استاندار فارس هم در جلسه نوروزی برخورد با خودروهای حامل اتباع خارجی غیرمجاز را از اولویتهای پلیس در سال جاری عنوان کند. در ادامه، مرگبارترین تصادفات خودروهای حامل اتباع افغان را مرور کردهایم.
18 شهریور 1399 شهرستان بم 7 کشته و 6 مصدوم در تصادف پژو 405 حامل اتباع افغان با تریلر
27 بهمن 1399 جاده خاش ــ زاهدان 8 کشته در تصادف پژو 405 حامل اتباع افغان
5 شهریور 1400 شهرستان جهرم 8 کشته در حادثه واژگونی پژو پارس حامل اتباع افغان
13 اسفند 1400 جاده یاسوج ــ اصفهان 3 کشته و 7 مصدوم در تصادف پراید حامل اتباع افغان و تریلی
26 اسفند 1400 جاده سپیدان ــ یاسوج 8 کشته و 9 مصدوم در تصادف پژوی حامل اتباع افغان با دو خودروی دیگر
13 فروردین 1401 جاده خاش ــ سراوان 35 نفر در تصادف دو خودروی تویوتای حامل اتباع غیرمجاز مصدوم شدند.
21 فروردین 1401 جاده خاش ــ ایرانشهر 5 کشته و 10 مصدوم در حادثه واژگونی خودروی حامل اتباع افغان
در کشور ما کار و زندگیکنند، همه اینها برمیگردد به فشار ساختاری، عدم وجود امنیت و رفاه در کشور افغانستان و اینکه به میل خود نمیتوانند زندگیکنند. منهای اینکه شغل و رفاه ندارند، طبقه حاکم بر آنان نیز حقوق اخلاقی و انسانی برای افغانها قائل نیستند، در حالیکه حق تصمیمگیری، اولین حقی است که یک کودک از لحاظ فطری و انسانی باید داشته باشد.
با همین فشارهاست که افغانها ناچار به مهاجرت به کشور ما یا سایر کشورها میشوند. در همین کشور خودمان، کارفرماها کمترین دستمزد را به کارگران افغان پرداخت میکنند. در حال حاضر کمتر ایرانی میتوانید پیدا کنید که
در ساختمانهای نیمهکاره فعالیت کند، اما همین افغانها در این ساختمانها مشغول به کار بوده و سختترین کارها را انجام میدهند، ضمن اینکه کمتر مشکلساز هستند. به خاطر همین فشارهای همهجانبه است که افغانها حاضر هستند
از جانشان بگذرند اما به کشور خود بازنگردند.