نسخه Pdf

من به دعوت دعوت شدم

با حجت الاسلام و المسلمین محمد برمایی مجری- کارشناس روحانی برنامه «دعوت»

من به دعوت دعوت شدم

چند سالی است که قاب تلویزیون در ماه مبارک رمضان هنگام افطار، مهمان منزل روزه‌داران است و برنامه‌های مختلفی طی این سال‌ها در حوزه‌های مختلف ساخته شده است. «دعوت » از‌جمله برنامه‌هایی است که در این سال‌ها توانسته در ماه مبارک رمضان، مخاطبان بسیاری را با خود همراه کند، این برنامه با اجرای حجت الاسلام و المسلمین محمد برمایی، مجری ـــ کارشناس روحانی و محبوب که چند سالی است به عنوان مشاور خانواده در امور ازدواج و کارشناس مذهبی فعالیت دارد، جان تازه‌ای به قاب تلویزیون داده است. به همین مناسبت سراغ محمد برمایی رفتیم تا درباره برنامه دعوت و چالش‌های پیش‌رو با او گفت‌وگو کنیم.

چطور شد به سمت مجریگری رفتید. آیا در این حوزه مأموریت و رسالتی برای خود دیدید؟
در قاب تلویزیون و برنامه‌سازی، قطعا من یک مجری هستم، ولی من از سال79 تجربه یک برنامه تلویزیونی داشتم و پس از آن رادیو را تجربه کردم و رسانه برایم بسیار جذاب بود. معتقدم ما طلبه‌ها قبل از این‌که وارد رسانه شویم، رسانه داریم و لباس ما خودش یک رسانه است. البته قرار نبود طلبه باشم و می‌خواستم مهندس شیمی و در بازار باشم ، بعدها به سمت طلبگی رفتم. حتی نمی‌خواستم ملبس شوم اما سال 82 ملبس شدم. پدرم با طلبگی من و ملبس شدن به‌شدت مخالف بود و همیشه می‌گفت اگر تو آخوند بشوی، نصف شهر ما کافر می‌شوند. اما من ادامه دادم و بعد از ملبس شدن در دانشگاه به تبلیغ پرداختم. روزی می‌خواستم از دانشگاه بروم اما نوه یکی از بزرگان به من گفت تو سواد بالایی نداری اما کاریزمای تبلیغی خوبی داری و همه دانشجویان تو را دوست دارند پس بمان و من در دانشگاه در سمت معاون فرهنگی ماندم و موسسه‌ای را ثبت کردم به نام «بارش افکار سفید» و در همان دوران یک تهیه کننده در دانشگاه ما رفت‌وآمد می‌کرد و من با او در تعامل بودم. روزی به من گفت تو چرا به رادیو نمی‌آیی؟ صدای خوبی داری و من در جواب گفتم، صدای خوبی ندارم و با اصرار ایشان برای چند برنامه به رادیو رفتم و آنجا با محیط رسانه آشنا شدم و انگار یک ابزار قدرتمند یافتم. اولین مواجهه من با رسانه ملی، برنامه گره میلاد دخانچی بود و با این برنامه وارد قاب تلویزیون شدم. بعد از آن برنامه، پیشنهادهای مختلفی از تهیه‌کنندگان داشتم. یکی از آنها برنامه «تا نیایش» در شبکه پنج سیما بود که در این برنامه ،پنج سال روزهای سه‌شنبه برنامه زنده داشتم. سال‌92 شبکه پنج برنامه‌ای به نام «آبی آسمانی» اجرا می‌کرد که گفت‌وگو محور بود و من 30 شب روی آنتن تلویزیون بودم و بعد از آن به طور جدی وارد عرصه رسانه شدم.
 شما در مقطعی قصد انصراف از حوزه را داشتید؟
 بله در سال سوم و به این دلیل که به متشرعات پایبند بودم، اما شاید ظاهر مذهبی نداشتم و با عبا کنار نمی‌آمدم  یا حتی نسبت به یقه دیپلماتیک حس خوبی نداشتم. موسیقی گوش می‌دادم، نه به معنای ابتلا به موسیقی بلکه به معنای این‌که موسیقی سنتی از جمله علاقه‌مندی‌های من بود و بوکس حرفه‌ای کار می‌کردم و باید این ورزش را که جزو علاقه‌هایم بود، کنار می‌گذاشتم چون به درس نمی‌رسیدم. مجموع اینها باعث شد به این نتیجه برسم که باید از حوزه انصراف دهم. لحظه‌ای که آمدم انصراف دهم، حاج آقا فاضل به من گفتند عمو محمدجان اینجا صاحب دارد و هرکس قرار است بماند می‌ماند و هرکس بناست برود، می‌رود. خودت را بسپار به آقا امام زمان (عج) و من در آن لحظه هیچ فهمی از سخنان و کلماتشان نداشتم. حتی به من گفتند جایت را عوض کن و من آمدم تهران حوزه علمیه چیذر. در حوزه عنوانی داریم به نام زی طلبگی که سبک زندگی طلبگی است و بسیار هم متکثر است و برای هر فرد و در حوزه‌های علمیه هم بنا به سلیقه متولی آن حوزه تنظیم شده ، بنابراین در آن حوزه مستقر شدم، اما در حوزه علمیه اگر تکلیف خودت را با خود مشخص نکنی، خسران می‌بینی.
یعنی دچار جهل مرکب می‌شوی؟ یا تکبر و امثالهم؟
اگر بلاتکلیف باشی، بلاتکلیف‌تر برمی‌گردی، اگر منحرف باشی منحرف‌تر برمی‌گردی و اگر جاهل باشی، جاهل مرکب برمی‌گردی. حوزه علمیه تو را حذف یا اخراج نمی‌کند. گویی آغوشش به‌اندازه آغوش خداوند باز است. شخصی وارد حوزه شده بود که لائیک بود یا عاشق گیتار زدن  یا دانشجویان با تیپ‌های مختلف به حوزه ورود کرده بودند. آغوش حوزه روی همه باز بود، گویی برای طلبه ماندن باید غربال می‌شدی بدون این‌که خودت بدانی این غربال برای تو اتفاق می‌افتاد. این غربالگری بخش اعظمش معنایی است. انگار امام زمان ما را انتخاب می‌کند که بمانیم یا نمانیم. غربال بعدی سختی حوزه علمیه است و در مقاطعی آن‌قدر سخت می‌شود که باید انتخاب کنی بمانی یا بروی و این خود یک دوراهی دشوار است. در طلبگی تو حتی نمی‌توانی کسب و کاری داشته باشی، چون وقتی نداری و زمانی هم که ازدواج می‌کنی قاعدتا تو طلبه هستی نه همسر. پس باز هم با بحران‌هایی از این دست مواجه می‌شوی و اینجا باز هم باید بین ماندن و رفتن انتخاب کنی که از نظر من عشق به طلبگی با ملاک تحمل، آنچه را اتفاق می‌افتد، خواهد افتاد.
انسان رسانه بودن یکی از ویژگی‌های بارز شماست، چگونه به این نقطه رسیدید؟
من از روزی که ملبس شدم، ناخودآگاه به سخنرانی‌های تبلیغی پرداختم. انسان رسانه بودن در مورد ما طلبه‌ها بسیار صادق است و اگر طلبه‌ای از این فضا دور افتاده ، نه فقط از رسانه بلکه از حوزه تبلیغات او خودش را از این حوزه محروم کرده است، وگرنه ما طلاب از پایه سوم به بعد موظف هستیم تا رسانه باشیم. نکته‌ای که باید بگویم این است که اتفاقا حوزه در نظام آموزشی ، قدرت‌ بسیاری دارد و یکی از آن قدرت‌ها که شاید اگر من در دانشگاه بودم ،خیلی دیرتر به آن می‌رسیدم، فضای رسانه‌ای شدن است. رسانه به‌ذات در حوزه علمیه نهفته است و طلبه به‌ذات یک رسانه است. البته من از یک سالی به بعد در کلاس‌های آزاد فن بیان و ... شرکت کردم و نکته‌ای که به یاری من شتافت ،مطالعات غیر حوزوی‌ام بود و فکر می‌کنم بعضی از دروسی که ما در حوزه می‌خوانیم مثل مباحثه کردن، باعث می‌شود بیان قوی داشته باشی و همه اینها به رسانه‌ای شدن یک طلبه کمک می‌کند.
چرا دعوت را انتخاب کردید؟
 من در سال‌هایی که به تلویزیون رفتم، طرحی در حوزه خانواده ارائه کردم که یکی از برش‌های آن گفت وگو در رابطه با تجربه‌های خانواده محور ایرانیان بود و آن برش شد برنامه دعوت. در آن سال‌ها آقای شریعت پناهی، مدیر گروه شبکه سه به من پیشنهاد کرد و من نمی‌دانستم که احسان علیخانی دیگر نمی‌خواهد برنامه ماه عسل را اجرا کند اما گفتم چون قالب برنامه شبیه ماه عسل است تازمانی که احسان علیخانی برنامه دارد، دیگر من دلیلی برای اجرا نمی‌بینم و خب ماه عسل با تصمیم احسان علیخانی تمام شد و چون آقای شریعت پناهی که کاربلد بود به من پیشنهاد داد، من هم اعتماد کردم. گفتند تو کارشناس بخش مربوط هستی و خودت نیز اجرای آن را به عهده بگیر و آقای زین العابدین بزرگوار هم مرا حمایت کرد و این پیشنهاد خود شبکه یک بود و امروز بعد از چهار سال می‌توانم بگویم کمی از برنامه سازی را یاد گرفتم.
 یعنی کار سختی‌هایی داشت که شما تازه به آن واقف شدید؟
 بله، قطعا دوربین پیدا کردن یک مجری با کارشناس متفاوت است. این‌که شما کی دوربین را پیدا کنی، این‌که صرفا مجری باشی و منبر نروی، این‌که برخلاف ذات طلبگی که متکلم هستی، حالا باید گوش بدهی. همه اینها‌ تجربه من در این سال‌ها در برنامه دعوت بود.
 آیا دعوت در این چهار سال توانسته به هدف خود برسد؟
 آن برشی که من نوشتم حاصل یک برنامه ترکیبی وسیع‌تری بود، ولی به اندازه همان یک برش نتوانسته به همه اهداف خود برسد، اما قابل قبول است.
دعوت را در قیاس با سایر رقبای ماه مبارکی چطور می‌بینید؟
معتقد به رقابت نیستم و قائل به اینم که هر برنامه‌ای هدف، رسالت و مخاطب خود را دارد. من هم مخاطب حداکثری خودم را دارم و از این جهت بسیار راضی‌ام. برنامه دعوت، مدیر گروه، تهیه‌کننده و تیم برنامه ساز خوبی داشته و ماحصل کار هم خوب شده است. ضمن این‌که همین که یک روحانی مجری شده علاوه بر جاذبه، ممکن است دافعه‌هایی هم داشته باشد، چون همه محمد برمایی را نمی‌شناسند و شاید احساس کنند او آمده تا جای یکی دیگر را پر کند.
بهترین و بدترین بازخوردهایی که از برنامه گرفتید به‌عنوان یک میزبان چه بوده است؟
بهترین بازخورد که خیلی زیاد به یاد دارم ،نگاه مردم به طلبه، طلبگی و روحانیت است و این که مردم مرا دوست دارند. همین امروز صبح برای جلسه‌ای که در سازمان داشتم، یک ربع پیاده‌روی کردم و در این مدت چهار نفر با تیپ‌های مختلف به سمتم آمدند و صحبت کردند. مورد دیگری که می‌توانم به آن اشاره کنم، این است که چند وقت قبل ما در فرودگاه بودیم و یک ملتی داشتند از استانبول می‌آمدند و من ایستاده بودم. خب ملتی که از استانبول می‌آید متفاوت است با افرادی که از نجف می‌آیند . پسر جوانی که شاید ظاهرا به ما نمی‌خورد اما قلبا از ما خیلی جلوتر بود، آمد جلو و گفت تو نظر مرا در مورد روحانیت عوض کردی. در جامعه امروزی که با این مشکلات معیشتی، قضاوت‌ها زیاد است و گاهی کدر، این برخوردها و بازتاب‌ها مرا به شخصه بسیار خوشحال می‌کند. من خدا را شاکرم که برخورد بدی از جانب کسی نداشتم تا خاطرم را مکدر کند اما بدترین جا ، آنجا بود که می‌گفتند تو جای مجریان را گرفته‌ای و این برای من خوشایند نبود.
آیا در این سال‌ها کاری بوده که در برنامه دعوت باید انجام می‌شده، اما به هر دلیل نشده؟
من برنامه ساز نیستم اما شاگرد خوبی هستم . در برنامه خودم را یکی از عوامل برنامه می‌دانم، نه برنامه‌ساز چون برنامه‌سازی واقعا علم و شناخت می‌خواهد. من در همین برنامه متوجه شدم کارگردان چقدر تأثیر دارد در تصویری که به مخاطب ارائه می‌دهیم. شاید قبل از اینها فکر می‌کردم واسطه خودم هستم اما دیدم نه، کارگردان باید آن تأثیر لازم را بگذارد. پس من قطعا برنامه‌ساز نیستم اما ظرفیت محتوایی برنامه دعوت که خانواده محور بود، هنوز کامل نشده است.
آیا سردبیری برنامه دعوت ، انتخاب مهمان و ... به عهده شما بود؟
خیر، من جزئی از آن برنامه بودم. ما یک اتاق فکر متشکل از آقایان احسان نیلی بزرگوار، آقای شریعت پناهی عزیز و علی بحرینی نازنین داشتیم که هرکدام از این بزرگواران هم به صورت مجزا تیمی داشتند و من صرفا مسؤول محتوای علمی خودم بودم. گاهی احساس می‌کردم شاید فلان موضوع به درد مخاطب من نخورد، علاوه بر این‌که شاید موضوع خیلی هم درام یا تراژدیک بود اما احساس می‌کردم چیزی به مخاطب من ارائه نمی‌کرد پس آن موضوع را کنار می‌گذاشتم و سراغ مبحث دیگری می‌رفتم.
وقتی امسال عوامل برنامه دعوت عوض شدند، با خودم فکر کردم کاش مجری برنامه هم عوض می‌شد. این تغییر عوامل، گویی منشأ خیر و برکت شد. به عنوان مثال، من خیلی از دغدغه‌های فکری‌ام را به آقای نیلی می‌گفتم و ایشان می‌گفت بگذارید این موضوع را در قالب آیتم پیاده کنیم، بنابراین، این همکاری و فهم مشترک را در ماحصل کار بسیار جذاب و دلچسب می‌دانم.
آیا نکته‌ای از برنامه دعوت امسال دارید؟
بله، می‌خواهم تفاوت دعوت امسال با سال‌های گذشته را بیان کنم. ما همیشه قصه‌هایمان را از فضای مجازی یا جراید پیدا می‌کردیم که آسیب بسیار زیادی داشت به‌خصوص در حوزه راستی آزمایی، اما امسال در کار گروهی که داشتیم، مقرر شد سوژه‌ها را از کتاب‌های داستانی و برنامه تلویزیونی را مثل فیلم از روی کتاب اقتباس کنیم. این به ما کمک کرد تا سراغ مستندات و مکتوبات برویم. همین باعث شد تا به لحاظ حرفه‌ای در محتوا عیارمان بسیار تغییر کند. اگر عملکرد ما مثل سال‌های گذشته می‌شد، انگار تکرار مکررات بود. باید در فضای مجازی به دنبال سوژه‌ها می‌گشتیم که چه کسی بیشتر فالوور دارد یا چه کسی زندگی رنج آور تری دارد.
هرچند ما اساس برنامه را بر شادی مخاطب گذاشته بودیم که اشک کسی را در نیاوریم و اگر بناست اشکی هم باشد، اشک شادی و شوق است. 33جلد کتاب جابه‌جا شد و ما 30 جلد کتاب مستقیم معرفی کردیم و 30نویسنده از انتشارات مختلف. به نظرم عیار محتوایی برنامه دعوت از برنامه‌های دیگر برتر بود اما ریزش مخاطب هم داشتیم. بعد از برنامه آقای علیخانی ذائقه مردم به سمت برنامه‌های ماه عسل رفته بود و دوست داشتند تا تراژدی یا درام بشنوند و تهیه کننده‌های دیگر هم سراغ همان نوع رفتند اما این نقد وجود دارد که برنامه‌سازان برنامه‌های از این دست را در تنوع و تکثر به قالب‌های دیگر نمی‌برند. من خودم این دغدغه را دارم و برای سال آینده قطعا این دغدغه مرتفع خواهد شد.

احسان رستگار - معاون ضمائم