گفتوگو با نیلوفر ذوالفقاری، هنرمند جوان خوشنویسی که فراکتیبه مینویسد
نبوغ خوشنویسی و جنون شطرنجی
اگر از آن جنبههای بیهوده تکرار و روزمرگیها و دوبارهکاریهای عبث بگذریم، تکرار در ادبیات و هنر، جزو اصول بنیادین است و در دست هنرمندان به مقولهای خوشایند و تاثیرگذار تبدیل میشود. همانقدر که تکرار در آرایههای ادبی بر موسیقی درونی شعر میافزاید و تأثیر سخن را بیشتر میکند، در نقاشی و تصویرسازی هم تکنیک تکرار ضمن جنبههای زیباییشناسانه، بار مفهومی هم دارد. این تکرار در خوشنویسی هم حضور همواره و دلپذیری دارد و همه آن تمرینات و سیاهمشقها و آثار ماندگار بزرگان و اساتید این هنر، تکرار مکررات اصول و قواعد است اما تکراری نامکرر از جنس هنر و عشق و آن طور که حافظ میگوید: «یک قصه بیش نیست غم عشق، وین عجب/ کز هر زبان که میشنوم نامکرر است».با وجود سایه گسترده تکرار در هنرها و از جمله در خوشنویسی، از آنجا که هنرمند باید طرحی نو دراندازد، تازگی و خلاقیت را نمیشود در گنجه گذاشت؛ بلکه میشود با احترام به تکرار هنرمندانه و اصول و ساختارها، به شیوهای نو آشناییزدایی کرد. مثل کاری که نیلوفر ذوالفقاری انجام داده و با شناخت اصول و قواعد زیباییشناسی خوشنویسی سنتی و شیوه نستعلیق، با رویکردی معاصر و همگام با زمانه، قدم به فضای تازهای گذاشته و برای اولینبار در هنر خوشنویسی آثاری در ابعاد بزرگ و با اندازه قلمهای 12تا 16سانتیمتری و تابلوهایی با ابعاد 2.5تا6متر خلق کرده است.ذوالفقاری که داور بینالمللی شطرنج هم هست، همان چالش و هیجان و جنون آن ورزش هنرمندانه را در آثار خوشنویسیاش هم تجربه و سعی میکند «نشدها» را به «شد» تبدیل کند.
واقعیت این است همیشه دوست داشتم کار متفاوتی انجام دهم. خوشنویسی در ابعاد خیلی بزرگ با اندیشه و هدفی صورت گرفته که البته بحث تکنیک هم در آن اهمیت دارد. بهجز اینها هیجان این کار هم انگیزههای لازم را بهوجود میآورد. درمجموع تلاش کردم با این کار، نشدهای خوشنویسی را تبدیل به «شد» کنم.
شما کار خوشنویسی را با خط غبار که ظاهرا سابقهاش به قرن سوم هجری برمیگردد (حروف خیلی ریز با ساختاری مدور) شروع کردید و این کار اخیر ابعاد و اندازهای یکسره متفاوت با آن دارد. نوشتن با ابعاد خیلی بزرگ و در نقطه مقابل غبارنویسی، چه ضرورتی دارد؟
یکی از اهداف من در نمایشگاه فراکتیبه این بود که شکوه و جلال وطن، چگونه میتواند با کلمات به چشم بیاید و به مخاطب منتقل شود اما از لحاظ فنی هم میتوان ضرورتهایی برای آن درنظر گرفت. درگذشته چیزی به اسم تابلو نداشتیم و بیشتر خطوط و نوشتهها برای ثبت متون بود، مثل کتابت قرآن اما به مرور و با تغییر خط و تنوع دانگ قلم و پیشرفت صنعت کاغذ، سازوکار و امکانات خوشنویسی هم دچار تحول شد. از تاریخی به بعد نوشتهها دیگر صرفا محدود و منحصر به گنجهها نبودند و تابلوها رواج پیدا کردند. تحولات معماری و ساخت بناهای بزرگ و اقتضائات دنیای مدرن هم تأثیر مهمی بر تابلوهای هنری گذاشت. ایده و ضرورت خوشنویسی با ابعاد خیلی بزرگ هم بسته به همین شرایط شکل گرفت و عملی شد.
شیوههای دیگر را در این ابعاد امتحان کردهاید؟
در این ابعاد نه اما در ابعاد مرسوم خط شکسته نستعلیق هم مینویسم. خط کوفی را هم تجربه کردهام. ممکن است در آینده، شیوههای دیگر خوشنویسی را هم در ابعاد خیلی بزرگ امتحان کنم.
واکنش استادان خوشنویسی به این کار شما چه بود؟
معمولا در خوشنویسی به دلیل نگاه سنتی، نسبت به مسائل و شیوهها و نوآوریهای جدید جبهه میگیرند. البته این نگاه تقریبا در همه هنرهای سنتی همچون موسیقی سنتی و مینیاتور هم وجود دارد. بااینحال استادان ، همکاران و افرادی هم در این راه حامی من بودند و مرا به انجام این کار تشویق کردند و همچنین درمقابل افرادی بودند که کارشکنی و سنگاندازی کردند اما بیشترین بازخوردهای مثبت را از مخاطبان نسل جوان گرفتم و بهویژه دیدن ویدئوی پرفورمنس من موقع نوشتن برایشان جذاب بود.
در خوشنویسی که ریشههای سنتی محکمی دارد، چقدر میشود نوآوری داشت و ساختارشکنی کرد؟
اعتقاد دارم باوجوداین که انسان ادامه گذشته است اما حرف جدید خودش را هم دارد. باید اصول و ساختار را بدانیم و بشناسیم و به آن احترام بگذاریم اما آن را به زبان خودمان و متناسب دنیای معاصر و فضای روز جامعه بیان کنیم. اینکه چقدر این زبان جدید میتواند طرفدار داشته باشد یا نه، بحث دیگری است. بهنظرم تکرار شیوههای خوشنویسی که در گذشته بوده، لطف چندانی ندارد و قدما، بزرگان و استادان قبلا این کار را به بهترین شکل انجام دادهاند.
ظاهرا درباره تهیه کاغذهایی با این ابعاد هم سختیهایی داشتید.
بله، این ابعاد بهراحتی در بازار کاغذ در دسترس نیست. آخرین سایز کاغذی که معمولا در بازار برای تهیه وجود دارد، اندازه100در70 سانتیمتر است اما من کاغذی میخواستم که رول و عرض زیادی داشته باشد. در کارهای اولیه ناچار شدم دو کاغذ عرض 90 سانتیمتر را به هم بچسبانم و روی آن بنویسم، بنابراین به دلیل دشواری این کار و نداشتن جذابیت بصری، پیگیر کاغذی شدم که عرض موردنظر را داشته باشد. در نهایت توانستم به واردکننده کاغذهایی با مشخصات موردنظر برسم و با لطف ایشان، کارهای بعدی را بنویسم.
همه آثار ، مضمون مشترک ایران و وطن را دارند؟
باتوجه به علاقهای که به ایران و مام میهن دارم، مضمون نوشتهها را هم اشعاری با کلیدواژه ایران انتخاب کردم. تقریبا همه اشعار شاعران با موضوع ایران را مطالعه کردم و بعد از بین آنها به قطعاتی رسیدم که در کارها میبینید.
شما داور فیده (فدراسیون بینالمللی شطرنج) هم هستید و مدیریت آموزشگاهی را در این زمینه هم بهعهده دارید. ربط شطرنج و خوشنویسی چیست؟
(میخندد) مسأله ارتباط هنر و شطرنج یکی از مسائل روز دنیاست که درباره آن مقالاتی هم نوشته شده. سرآمد این پیوند و ارتباط مارسل دوشان، نقاش معروف است که شطرنجباز هم بود. شما ترکیبهایی در شطرنج میبینید که واقعا شگفتزده میشوید و نمیتوانید غیر از هنر، اسمی روی آن بگذارید. تشابه دیگر هنر و شطرنج برای من، تصویرسازی است، یعنی تجسم ذهنی چیزی که نمیبینید. این چیزی است که بهوفور در شطرنج هست و شطرنجباز قبل از اینکه حرکت کند، چند حرکت را در ذهنش تصویرسازی میکند. بهنظرم شطرنج میتواند به هنرمند کمک کند تا ذهن قویتری داشته باشد.
علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر