فردا دهمین سالگرد رهایی «خسرو باباخانی» است
این کتاب را همه بخوانند!
بعضیها که بیشتر او را میشناسند آقاخسرو صدایش میزنند و آنهایی هم که بهواسطه قلم و اندیشهاش با او آشنا شدهاند با نام خسرو باباخانی او را میشناسند.
آقاخسروی ما سالها بود نمینوشت، ولی آخرین اثر او یعنی «ویولنزن روی پل» پاسخی است برای این دوری چندسالهاش. شاید بگویید پس نگارنده این سطور هم از آنهایی است که از نزدیک با خسرو باباخانی حشرونشر داشته که آقاخسرو صدایش میزند اما باید بگویم نه من هم مانند خیلی از شما آنقدر آقاخسرو را نمیشناختم تا اینکه روایت ویولنزن روی بام را خواندم.ویولنزن روی پل روایتی است ناب از سفر پرفرازونشیب یک معتاد به موادمخدر که عریان و بدون ترس از قضاوت مردمان توسط خسرو باباخانی یا همان آقاخسرو نوشته شده است. گفتهاند و شنیدهایم که از اصول روایتنویسی صداقت در گفتار و بیپیرایه نوشتن است اما قطعا با خواندن این روایت به این گفته اقرار خواهید کرد که این حجم از صداقت در روایت مثالزدنی است. نویسنده به نظر میآید در روایت مستند خود هیچ سانسوری را نه از جهت ترس از ممیزی و نه از جهت ترس از قضاوت دیگران بر متن لحاظ نکرده است و از همین روست که متنش دلنشین شده و به مصداق سخن ازدلبرآمده لاجرم بر دل نیز نشسته است.
ویولنزن روی پل هرچند که درونمایهاش اعتیاد به موادمخدر است و نشاندهنده آن است که عالم، مذهبی، نخبه دانشگاهی و ادیب فرهنگی هم که باشی این خطر در نزدیکی توست اما کتابی صرفا برای این موضوع نیست. سادهتر بخواهم بگویم اگر بخواهیم این کتاب را به عادت برخی طبقهبندی موضوعی کنیم باید آن را در طبقه کتابهای روانشناسی قرار دهیم! یا اصلا همانطور که مد روز است آن را کتابی در حوزه موفقیت بدانیم؛ کتابی که از لحاظ ایجاد انگیزه برای عمل منتج به موفقیت بسیار مؤثر است، حتی مؤثرتر از تأثیر قورت دادن قورباغه و به دنبال پنیر خود گشتن! خلاصه آنکه از من به شما گفتن بود که این کتاب را همه باید بخوانند. چرا؟ چون این کتاب، کتابی است برای آنان که عاشقند یا میخواهند عاشق شوند. کتابی است برای آنان که میخواهند مسیر زندگیشان را تغییر دهند. کتابی است برای همه تا بدانند با استقامت و یاد خدا همه کار میتوان کرد.
سیدمیلاد زارعکار - قفسه کتاب
ویولنزن روی پل هرچند که درونمایهاش اعتیاد به موادمخدر است و نشاندهنده آن است که عالم، مذهبی، نخبه دانشگاهی و ادیب فرهنگی هم که باشی این خطر در نزدیکی توست اما کتابی صرفا برای این موضوع نیست. سادهتر بخواهم بگویم اگر بخواهیم این کتاب را به عادت برخی طبقهبندی موضوعی کنیم باید آن را در طبقه کتابهای روانشناسی قرار دهیم! یا اصلا همانطور که مد روز است آن را کتابی در حوزه موفقیت بدانیم؛ کتابی که از لحاظ ایجاد انگیزه برای عمل منتج به موفقیت بسیار مؤثر است، حتی مؤثرتر از تأثیر قورت دادن قورباغه و به دنبال پنیر خود گشتن! خلاصه آنکه از من به شما گفتن بود که این کتاب را همه باید بخوانند. چرا؟ چون این کتاب، کتابی است برای آنان که عاشقند یا میخواهند عاشق شوند. کتابی است برای آنان که میخواهند مسیر زندگیشان را تغییر دهند. کتابی است برای همه تا بدانند با استقامت و یاد خدا همه کار میتوان کرد.
سیدمیلاد زارعکار - قفسه کتاب
تیتر خبرها