«سوادرسانهای» در سپهر اطلاعرسانیجهانی
آیا کنشگری «پرستیوی» اثرگذار بوده است؟
جهان کنونی سالهاست که بهواسطه کنشگری فعال رسانهها و نقش آنها در شکلدهی به افکارعمومی، تا حد زیادی به یک دهکده کوچک تبدیل شدهاست. فضایی که در قالب آن رسانهها سعی دارند تا جای ممکن به گستره و دامنه فعالیتها و کنشگریهای خود بیفزایند و حوزههای جدیدی از اثرگذاری و نفوذ را برای خودشان تعریف کنند.
در این میان، توسعه شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر، انقلابی حقیقی را در روند فعالیتهای رسانهای سبب شده و مواجهه با این پدیده را به یک موضوع روزمره در زندگی اغلب انسانها در کشورهای اقصینقاط جهان تبدیل کردهاست. در این چهارچوب، یک مفهوم بیش از هر چیز دیگری از اهمیت برخوردار میشود و آن مفهوم «سواد رسانهای» است.
در واقع، در جهان کنونی که شبکههای اجتماعی و رسانههای دیداری و شنیداری اوجگیری قابلتوجهی پیدا کردهاند و زندگی انسانها را در احاطه دارند، دارا بودن حدی از سواد رسانهای نه یک انتخاب، بلکه الزامی حقیقی است.
در این میان برخی به طرح این گزاره میپردازند که شاید جهان کنونی شاهد گسترش و تنوع قابلملاحظه رسانهها بهویژه در قالب شبکههای اجتماعی باشد. بااینحال، این تنها تغییری که به وقوع پیوسته نیست و ما شاهد افزایش سطح و میزان تحصیلات افراد در جوامع مختلف جهان نیز بودهایم. این درحالیاست که این استدلال لزوما از بنیانهای محکمی برخوردار نیست. فراموش نکنیم که در بحبوحه جنگ عراق(سال2003میلادی) آمریکا توانست با استفاده از اهرمهای رسانهای خود، تا حد زیادی مردم این کشور را در مسأله حمله به عراق فریب دهد. واشنگتن در آن سالها به بهانه یافتن تسلیحات کشتارجمعی در عراق به این کشور حمله کرد، ولی در پایان، کذببودن این ادعا کاملا به اثبات رسید. البته که نمونههای متعدد دیگری نیز وجود دارند که بهویژه دولتهای غربی با استناد به آنها و با بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای خود، به مردم دروغ گفته و دستورکارهای مخربشان را به پیش بردهاند. از این منظر، صرف تحصیلکردهبودن دلیل بر این نیست که افراد، فریب حربههای مختلف رسانهای و روایتهای خاص آنها را نخورند.
در این زمینه، فراگرفتن حدی از سواد رسانهای جهت برخورد و مواجهه منطقی و توام با آگاهی با تحولات بینالمللی، یکی از الزامات زندگی در جهان معاصر است. در این فضا، شبکه پرس تیوی بهعنوان یکی از شبکههای موثر برونمرزی، در سالهای اخیر نقشی قابلتامل در افزایش سطح سواد رسانهای افراد در جوامع مختلف و مقابله با روایتهایی که بعضا با آنچه رسانههای جریان اصلی غربی ترویج کرده در تضاد است، بازی کرده.
در این چهارچوب، بهطور خاص میتوان به برنامههای مختلف این شبکه که با حضور کارشناسان و تحلیلگران بینالمللی درباره ابعاد پشتپرده اغتشاشات اخیر در کشورمان پخش میشود اشاره کرد. برنامههایی که در اغلب آنها جنس روایتسازیهای رسانههای غربی و بهطور خاص شگردهای رسانهای آنها در برسازی واقعیتهای مطلوبشان در چهارچوب تحولات جاری ایران به بحث و بررسی گذاشته میشود و میکوشند این نکته را به مخاطبان منتقل کنند که باید با مسأله رسانه و نوع کنشگریهای آن، به نحوی آگاهانه برخورد کنند و البته مهمتر از همه، صرفا به یک روایت که آنها ارائه میکنند بسنده نکنند (البته که نمونههای مشابه دیگری از رویدادها و مسائل بینالمللی نظیر مسأله فلسطین نیز وجود دارند که پرس تیوی در قالب برنامههای مختلف خود، رویکردی مشابه را در قبال آنها هم در پیش گرفتهاست).
حتی اگر این رویکرد خاص شبکه پرس تیوی در چهارچوب کنشگریهای رسانهای آن، نتواند مخاطبان غربی را قانع کند، همین که بتواند اندکی آنها را به فکر وادارد، در نوع خود تحولی مثبت است. چهبسا یکی از کارویژههای اساسی و محوری امپراتوری رسانهای غرب همین نکته باشد که فضای اندیشهورزی از سوی مخاطبان را بگیرد و آنها را صرفا به مصرفکنندگان خبر که بیچونوچرا همه چیز را میپذیرند و کنشهایی برنامهریزیشده را از خود نشان میدهند تبدیل کند. در این چهارچوب، پرس تیوی و دیگر رسانههای برونمرزی ایران، نهتنها یک صدای رسانهای متفاوت را نمایندگی میکنند، بلکه عملا سطح سواد رسانهای را نیز تا حدی بالا میبرند و برخورد آگاهانه با این پدیده (رسانه) را هم بهصورت ضمنی ترویج میکنند.
در واقع، در جهان کنونی که شبکههای اجتماعی و رسانههای دیداری و شنیداری اوجگیری قابلتوجهی پیدا کردهاند و زندگی انسانها را در احاطه دارند، دارا بودن حدی از سواد رسانهای نه یک انتخاب، بلکه الزامی حقیقی است.
در این میان برخی به طرح این گزاره میپردازند که شاید جهان کنونی شاهد گسترش و تنوع قابلملاحظه رسانهها بهویژه در قالب شبکههای اجتماعی باشد. بااینحال، این تنها تغییری که به وقوع پیوسته نیست و ما شاهد افزایش سطح و میزان تحصیلات افراد در جوامع مختلف جهان نیز بودهایم. این درحالیاست که این استدلال لزوما از بنیانهای محکمی برخوردار نیست. فراموش نکنیم که در بحبوحه جنگ عراق(سال2003میلادی) آمریکا توانست با استفاده از اهرمهای رسانهای خود، تا حد زیادی مردم این کشور را در مسأله حمله به عراق فریب دهد. واشنگتن در آن سالها به بهانه یافتن تسلیحات کشتارجمعی در عراق به این کشور حمله کرد، ولی در پایان، کذببودن این ادعا کاملا به اثبات رسید. البته که نمونههای متعدد دیگری نیز وجود دارند که بهویژه دولتهای غربی با استناد به آنها و با بهرهگیری از ظرفیتهای رسانهای خود، به مردم دروغ گفته و دستورکارهای مخربشان را به پیش بردهاند. از این منظر، صرف تحصیلکردهبودن دلیل بر این نیست که افراد، فریب حربههای مختلف رسانهای و روایتهای خاص آنها را نخورند.
در این زمینه، فراگرفتن حدی از سواد رسانهای جهت برخورد و مواجهه منطقی و توام با آگاهی با تحولات بینالمللی، یکی از الزامات زندگی در جهان معاصر است. در این فضا، شبکه پرس تیوی بهعنوان یکی از شبکههای موثر برونمرزی، در سالهای اخیر نقشی قابلتامل در افزایش سطح سواد رسانهای افراد در جوامع مختلف و مقابله با روایتهایی که بعضا با آنچه رسانههای جریان اصلی غربی ترویج کرده در تضاد است، بازی کرده.
در این چهارچوب، بهطور خاص میتوان به برنامههای مختلف این شبکه که با حضور کارشناسان و تحلیلگران بینالمللی درباره ابعاد پشتپرده اغتشاشات اخیر در کشورمان پخش میشود اشاره کرد. برنامههایی که در اغلب آنها جنس روایتسازیهای رسانههای غربی و بهطور خاص شگردهای رسانهای آنها در برسازی واقعیتهای مطلوبشان در چهارچوب تحولات جاری ایران به بحث و بررسی گذاشته میشود و میکوشند این نکته را به مخاطبان منتقل کنند که باید با مسأله رسانه و نوع کنشگریهای آن، به نحوی آگاهانه برخورد کنند و البته مهمتر از همه، صرفا به یک روایت که آنها ارائه میکنند بسنده نکنند (البته که نمونههای مشابه دیگری از رویدادها و مسائل بینالمللی نظیر مسأله فلسطین نیز وجود دارند که پرس تیوی در قالب برنامههای مختلف خود، رویکردی مشابه را در قبال آنها هم در پیش گرفتهاست).
حتی اگر این رویکرد خاص شبکه پرس تیوی در چهارچوب کنشگریهای رسانهای آن، نتواند مخاطبان غربی را قانع کند، همین که بتواند اندکی آنها را به فکر وادارد، در نوع خود تحولی مثبت است. چهبسا یکی از کارویژههای اساسی و محوری امپراتوری رسانهای غرب همین نکته باشد که فضای اندیشهورزی از سوی مخاطبان را بگیرد و آنها را صرفا به مصرفکنندگان خبر که بیچونوچرا همه چیز را میپذیرند و کنشهایی برنامهریزیشده را از خود نشان میدهند تبدیل کند. در این چهارچوب، پرس تیوی و دیگر رسانههای برونمرزی ایران، نهتنها یک صدای رسانهای متفاوت را نمایندگی میکنند، بلکه عملا سطح سواد رسانهای را نیز تا حدی بالا میبرند و برخورد آگاهانه با این پدیده (رسانه) را هم بهصورت ضمنی ترویج میکنند.