لطفا پدر و مادر مورب نباشید
برخی از ما در ذهن خود تصاویری دلپسند از فرزندانمان میسازیم ولی در میدان عمل، فرزندی تربیت میکنیم که رفتار و کردار و گفتارش چندان چنگی به دل نمیزند.
این مشکل به چند علت پیش میآید؛ اول این که خودمان الگوی خوبی برای فرزندان نیستیم و در حالی که حرفهای خوب میزنیم ولی به آنها عمل نمیکنیم اما به فرزند فشار میآوریم که رفتار و عملکرد خوبی داشته باشد، غافل از اینکه الگوبرداری بچهها از والدین بیشتر از طریق دیدن و شنیدن اتفاق میافتد نه با امر و نهی.
مشکل دوم این است که از ویژگیهای والدین موفق بیخبریم و نمیتوانیم پدر و مادری مقتدر باشیم. لطفا مقتدر بودن را با قلدری کردن و داد و فریاد زدن اشتباه نگیرید چون کسی اقتدار دارد که جدی ولی منطقی و بامحبت است. یک پدر و مادر موفق به جای جار و جنجال بهپا کردن در موقعیتهای مختلف، در کمال آرامش استراتژیاش را به نمایش میگذارد. بنابراین یک والد مقتدر روش دارد نه فریاد و خشونت. مشکل سوم هم مورب بودن خانواده است به این معنی که در تربیت فرزند، پدر به یکسری اصول و مادر به اصولی دیگر اعتقاد دارد و بنابراین سبک تربیتی یکدیگر را خنثی کرده و فرزند را نیز در موقعیت سردرگمی و بلاتکلیفی قرار میدهند. بنابراین ضروری است پدر و مادر قبل از هرچیز در مورد اصول تربیتی خود با همدیگر به تفاهم برسند. اگر هم به تنهایی موفق به این کار نشدند از راهنمایی افراد متخصص بهره بگیرند.
مشکل دوم این است که از ویژگیهای والدین موفق بیخبریم و نمیتوانیم پدر و مادری مقتدر باشیم. لطفا مقتدر بودن را با قلدری کردن و داد و فریاد زدن اشتباه نگیرید چون کسی اقتدار دارد که جدی ولی منطقی و بامحبت است. یک پدر و مادر موفق به جای جار و جنجال بهپا کردن در موقعیتهای مختلف، در کمال آرامش استراتژیاش را به نمایش میگذارد. بنابراین یک والد مقتدر روش دارد نه فریاد و خشونت. مشکل سوم هم مورب بودن خانواده است به این معنی که در تربیت فرزند، پدر به یکسری اصول و مادر به اصولی دیگر اعتقاد دارد و بنابراین سبک تربیتی یکدیگر را خنثی کرده و فرزند را نیز در موقعیت سردرگمی و بلاتکلیفی قرار میدهند. بنابراین ضروری است پدر و مادر قبل از هرچیز در مورد اصول تربیتی خود با همدیگر به تفاهم برسند. اگر هم به تنهایی موفق به این کار نشدند از راهنمایی افراد متخصص بهره بگیرند.