پاکستان؛فرصت طلایی برای سینما ی ایران

ظرفیت‌شناسی بازار کشوری با فرهنگ مشترک

پاکستان؛فرصت طلایی برای سینما ی ایران

در راهبردهای فرهنگی ایران در دولت ابراهیم رئیسی توجه به تقویت ارتباطات فرهنگی با کشورهای همسایه در کنار اولویت‌های اقتصادی و سیاسی نشانه‌‎های امیدبخشی از رویکردهای عملی مؤثر را شاهد هستیم. تفاهم‌نامه‌های فرهنگی و توجه به تولیدات مشترک در عرصه هنر نوید عبور از غفلت تاریخی ما در مورد احصای همزیستی سرزمینی را می‌دهد.

در سفر اخیر رئیس‌جمهور به پاکستان در کنار همکاری‌های فرهنگی، تفاهم‌نامه‌ای برای تولید مشترک سینمایی با اقتباس از زندگی اقبال لاهوری منعقد شد. عرصه سینما یکی از شتاب‌دهنده‌های مؤثر در مسیر تقویت روابط فرهنگی با دیگر کشورهاست اما لازمه افزایش بازدهی آن دارا بودن شناخت کامل از ظرفیت‌های سینمایی کشورهای هدف است.به همین بهانه در ادامه براساس تجربه نگارش کتاب «ردپای سینما در 35 کشور جهان» مروری داریم به تاریخ سینمای پاکستان تا با وسعت، موفقیت‌ها و ظرفیت‌های سینمایی آن آشنا شویم‌.
   
تولد در لاهور 
اندک زمانی پس از «تقسیم سرزمین»، کشور تازه‌تأسیس پاکستان با پدیده فرار مغزها روبه‌رو شد. کمبود وسایل و تجهیزات فیلمسازی به از کار افتادن صنعت فیلمسازی این کشور منجر شد. با وجود تمام مشکلات و موانع، در هفتم آگوست 1948، پاکستان موفق شد اولین فیلم بلند داستانی‌اش را با عنوان «تری یاد» تهیه کند که در تماشاخانه «پرابات» شهر لاهور به نمایش عمومی درآمد. سال بعد، بزرگ‌ترین کمپانی فیلمسازی آن زمان تأسیس شد و طی چند سال بعد و تا قبل از نمایش «دو آنسو» در هفتم آوریل 1950، فیلم‌های این کمپانی با استقبال نسبی روبه‌رو می‌شدند.نخستین تجربه کارگردانی نورجهان که با عنوان «چانوی» در بیست‌ونهم آوریل 1951 به نمایش درآمد، حکایت از آغاز دوران بازیابی داشت. این اولین فیلم پاکستانی به کارگردانی یک کارگردان زن بود.
   
رونق در دهه 50
در سال 1952، سید فقیر احمدشاه، اولین فیلم خود را با عنوان «جاگاداکو» به کارگردانی ثقلین ریزوی‌ تهیه کرد که به‌دلیل نمایش خشونت، چندان مورد توجه واقع نشد. با افزایش تماشاگران، فیلم «ساسی» که در سوم ژوئن 1954 اکران شد، مدت 50 هفته بر پرده سینماها ماند. نخستین فیلم پاکستانی با گویش «سندی»، «عمر مروی» بود که در دوازدهم مارس 1956 نمایش داده شد و برای تقدیر از موفقیت این تلاش‌ها، یک سینمایی‌نویس به نام الیاس رشیدی در هفدهم جولای 1958 مراسم اعطای جوایز سالانه «نگار» را ترتیب داد که هنوز هم معتبرترین رویداد اعطای جوایز در رشته‌های مختلف مرتبط با فیلمسازی است.
   
دوران طلایی سینمای پاکستان 
دهه 1960 تا 1970 به‌عنوان دوران طلایی سینمای پاکستان شناخته می‌شود. با منسوخ شدن تولیدات سیاه‌و‌سفید، سینمای پاکستان اولین فیلم‌های رنگی‌اش را تولید کرد. فیلم‌های «عذرا» به کارگردانی مونشی دیل در اوایل سال‌های 1960، «سنگام» (نخستین فیلم رنگی بلندمدت) به کارگردانی ظهیر ریحان و «مالا» (نخستین فیلم رنگی سینماسکوپ) از آن جمله‌ هستند.در بیست‌وششم ماه می‌1961، فیلم «بمبئی والا» به نمایش درآمد و جالب این‌ که با وجود دقت و سختگیری سانسور، مسئولان متوجه نشدند که عنوان فیلم،‌ نام شهری در هند را یدک می‌کشد، آن هم در آستانه تنش رو به گسترش هند و پاکستان. با این فیلم، سینمای پاکستان برای نخستین بار به کندوکاو در قلمرو سیاست پرداخت.
   
مقاومت؛ اندیشه مشترک 
درسال 1962، فیلم «شهید» به مسأله فلسطین پرداخت و از ابتدای نمایش عمومی‌اش با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد. در سپتامبر 1965 و پس از رویارویی مسلحانه هند و پاکستان، تمام فیلم‌های هندی از اکران عمومی پایین کشیده شدند و هیچ فیلم هندی از آن تاریخ اجازه نمایش دریافت نکرد. این منع نمایش از 1952 در پاکستان غربی و از 1962 در پاکستان شرقی (بنگلادش کنونی) برقرار بود. تماشاخانه‌های پاکستان از این تصمیم چندان متضرر نشدند و حتی بر تعداد تماشاگران‌شان افزوده شد. تولید فیلم‌های سینمایی با موضوع مبارزات فلسطین و جنگ با هند مشابه اتفاقی که در سینمای ایران در دهه60 رخ داد، توان سینمایی پاکستان را تقویت کرد.
   
درخشش ستاره‌ها 
 بروز عینی توانایی بالقوه جذب مخاطب، باعث شد تا وحید مراد، به حیطه سینما قدم بگذارد و کمی بعد به عنوان قهرمان شیرین، مارلون براندو و الویس پریسلی پاکستان شناخته شود. در سال 1966، فیلم «آرمان» به نمایش درآمد و یکی از امیدبخش‌ترین دستاوردهای صنعت فیلمسازی پاکستان تلقی شد. اکران این فیلم به مدت 75 هفته در تمام تماشاخانه‌های پاکستان ادامه داشت. ستاره خوش‌آتیه دیگری به نام «نظیر بک» با لقب هنری «ندیم» نیز سال 1967 و با اولین تجربه بازیگری‌اش در فیلم «چاکوری» موفقیت را در آغوش کشید. با نمایش«اجساد زنده»، سینمای‌ گونه هراس به تماشاگران پاکستانی معرفی شد. این فیلم اولین اثری بود که بر دیوارکوب‌هایش درجه R [مخصوص بزرگسالان] به‌وضوح در معرض دید قرار داشت.
   
دیپلماسی سینمایی
با گسترش روند بی‌ثباتی سیاسی به حیطه صنعت سرگرمی‌سازی از فیلمسازان خواسته شد مراقب تاثیرات اجتماعی ـــ سیاسی فیلم‌های‌شان باشند. درخواست از سازندگان فیلم «تهذیب» مبنی بر تغییر اشعار ترانه‌های فیلم و به‌ویژه واژه «مصر» گواهی بر این مدعا بود که تصور می‌شد می‌تواند بر روابط دیپلماتیک مصر و پاکستان تاثیر سوء بگذارد. صنعت فیلمسازی در مقابل تغییرات پیاپی سیاسی سال 1976 چنان آسیب‌پذیر و بی‌پشتیبان بود که گروهی از اراذل و اوباش خشمگین،‌ چند روز مانده به نمایش عمومی نخستین فیلم با گویش بلوچی به نام «هامالو ماه گونج» تماشاخانه‌ای که فیلم در آن فیلمبرداری شده بود را به آتش کشیدند.سال‌های میانی دهه 1970 تا 1980، همزمان با پیدایش دستگاه‌های نمایش خانگی (VCR) در پاکستان بود. این امر موجب کاهش شدید سینماروها شد که ترجیح می‌دادند فیلم‌های روز جهان را در خانه و در کنار خانواده به تماشا بنشینند. بدین ترتیب، تکثیر قاچاقی فیلم‌ها شکل گرفت.فیلم «ورای آخرین کوهستان» به کارگردانی جاوید جبار که دوم دسامبر 1976 به نمایش درآمد، اولین تجربه پرمخاطره سینمای پاکستان در تولید فیلم به زبان انگلیسی بود. نسخه اردوزبان این فیلم که «مسافر» نام داشت با استقبال روبه‌رو نشد. فیلم «آینا» نیز که در هجدهم مارس 1977 نمایش داده شد، به گسست نمادین بین سال‌های حکومت ذوالفقار علی بوتو و حکومت محافظه‌کار به ظاهر انقلابی محمد ضیاء‌الحق می‌پرداخت. اکران این فیلم بیش از 400 هفته ادامه یافت. این فیلم تنها در تماشاخانه «اسکالا» در کراچی، بیش از چهار سال بر پرده ماند و محبوب‌ترین و پرمخاطب‌ترین فیلم در تاریخ پاکستان شناخته شد.
   
رقابت با سینمای خارجی
طی سال‌های میانی و پایانی 1990، صنعت سینمای پاکستان با دو فیلم «جیوه» به کارگردانی سید نور و «انتها» ساخته ثمینه پیرزاده، توانست باردیگر توجه مخاطبان را جلب کند. به نظر می‌رسد سینمای پاکستان به سوی رقابت با تولیدات خارجی پیش می‌رفت اما کاهش مخاطبان فیلم‌های بعدی، سقوط نهایی صنعت سینمای پاکستان را مسجل می‌کرد. شاخص‌ترین فیلم‌های این دوران عبارتند از: «دیوانه‌تره پیار که»، «موج چند چهیه»، «سنگام»، «تره پیا مئین» و «غرکاب آئوگای». این فیلم‌ها سخت کوشیدند تا از داستان‌های کلیشه‌ای و خشن پرهیز کنند اما مورد عنایت مخاطبان طبقه متوسط و فرودست واقع نشد.
   
جنجال در سینما با تولیدات مشترک 
در سال‌های پایانی 1990، تولید فیلم «جناح» جنجال‌ آفرید. فیلم را اکبر صلاح‌الدین احمد تهیه کرد و کارگردانی‌اش را جمیل دهلوی برعهده داشت. مخالفت‌ها و اعتراض‌ها به انتخاب بازیگر بریتانیایی کریستوفر لی برای نقش محمدعلی جناح، مؤسس پاکستان و نیز حضور بازیگر هندی ششی کاپور در نقش فرشته بزرگ «جبرئیل» بود. جدا از تمام جنجال‌ها و شایعات، فیلم جناح این نکته را ثابت کرد که فیلمسازان و بازیگران هندی و پاکستانی می‌توانند بدون نیاز به برداشتن قوانین منع همکاری، در پروژه‌های سینمایی با یکدیگر مشارکت کنند. طی سال‌های بعد بازیگران بیشتری از دو کشور، در تولیدات هندی و پاکستانی ایفای نقش کردند.
   
احیای علائم حیاتی 
سید نور که از سقوط یکباره سینمای پاکستان آزرده خاطر شده بود، برای تهیه تنها فیلم پاکستانی که بتواند ثابت کند از این فاجعه جان به‌ در برده، تعدادی سرمایه‌گذار را دور خود جمع کرد. سال 1998 او فیلم «چوریان» را به نمایش درآورد که به زبان پنجابی بود و 180 میلیون روپیه فروخت. به این ترتیب دیگر کارگردانان امیدوار شدند و فیلم «یه دیل آپ کاهوا» به کارگردانی‌ جاوید شیخ‌ در سال 2002 اکران شد و بیش از 200 میلیون روپیه فروخت. به این ترتیب برای نخستین بار طی 12 سال سرمایه‌گذاران علاقه شدیدی به سرمایه‌گذاری در فیلم‌های پاکستانی نشان دادند.
   
ورود به بازار جهانی 
دوران موفقیت چندان پایدار نماند. در سال 2003، همان صنعتی که زمانی بیش از 100 فیلم در سال تهیه و تولید می‌کرد، به سختی می‌توانست 32 فیلم در سال تهیه کند. در ابتدای سال 2003 فیلمسازان جوان بر آن شدند تا ثابت کنند که با بهره‌گیری از منابع محدود موجود، صنعت سینمای بومی قادر به تولید فیلم‌های باکیفیت است. با خصوصی‌سازی فرستنده‌های تلویزیونی، کانال جدیدی به نام «فیلم آزیا» آغاز به کار کرد و هدف خود را پخش فیلم‌ها و نمایش‌هایی قرار داد که با عوامل بومی و گویش‌های محلی تهیه و تولید شده‌اند.‌
   
پیوند دوباره با سینمای هند 
در همین دوران، ‌‌ماهش بهات، کارگردان مشهور هندی در جست‌وجوی چهره‌های با استعداد جدید، از پاکستان دیدار‌کرد. حضور او با سومین دوره «جشنواره فیلم کارا» در کراچی همزمان شد که فیلم «پاپ» او هم در جشنواره حضور داشت. ‌ماهش بهات‌ برای اجرای ترانه‌های فیلم «زِهِر»، دو هنرمند پاکستانی ‌عاطف اسلام‌ و ‌میرا‌ را استخدام کرد. ‌میرا، بازیگر زنی بود که به موجب قرارداد، باید در یکی از فیلم‌های ‌ماهش بهات‌ نقش اصلی را برعهده می‌گرفت. این فعالیت موفق، زمینه‌ساز تولیدات مشترک تازه شد.‌ اواخر سال 2005، دست‌اندرکاران صنعت سینمای پاکستان متوجه این واقعیت شدند که دولت باید قانون منع نمایش فیلم‌های بالیوودی در پاکستان را ملغی کند. این درخواست را انجمن تهیه‌کنندگان فیلم (FPA) و انجمن سینماداران (CAO) آن هم درست پس از نمایش عمومی کپی رنگی شده فیلم هندی «مغول اعظم» (1960) مطرح کردند. دولت با این درخواست مخالفت کرد، اما ‌جیوفیلمز، یکی از زیرمجموعه‌های «جیو تی‌ وی»، حاضر به سرمایه‌گذاری در فیلم‌های پاکستانی شد و این اقدام را «احیای سینمای پاکستان» نام نهاد. در بیستم جولای 2007، ‌جیوفیلمز نخستین تجربه کارگردانی ‌شعیب منصور‌ را که «به نام خدا» نام داشت به نمایش درآورد. این فیلم نخستین فیلم پاکستانی از زمان قانون منع نمایش فیلم‌های بالیوودی در 1965 بود که همزمان در هند و پاکستان اکران می‌شد. فیلم در بیش از 100 تماشاخانه و 20 شهر هند اکران شد.
   
ظرفیت اکران 
طی سال‌های میانی دهه 1970 تا 1980 که صنعت سینمای پاکستان در اوج بود، شهر کراچی بیش از صد سالن سینما داشت و هر سال بیش از 200 فیلم تهیه و اکران می‌شد، اما در سال 2000 تعداد سینماهای این شهر به کمتر از 10 سالن رسید. شهر لاهور نیز وضعیتی مشابه دارد. این کاهش باعث شد سرمایه‌گذاران برای حضور در این صنعت رغبتی از خود نشان ندهند. سال 1990، پاکستان به 750 تماشاخانه می‌بالید اما در سال 2002 این تعداد به 175 کاهش یافت. تماشاخانه‌های باقیمانده در شرایط بسیار اسفباری به کارشان ادامه دادند.سال 2002 پردیس سینمایی «یونیورسال» در کراچی افتتاح شد و شاهد پایداری کسب‌وکار فیلمسازی در پاکستان این واقعیت است که بسیاری از کمپانی‌های چندملیتی به سرمایه‌گذاری در تجارت سینماهای پاکستان ابراز علاقه کرده‌اند. اولین کمپانی‌ که به امر ساخت‌وساز پردیس پرداخت، کمپانی «سینه‌پکس» است. این کمپانی که اولین زنجیره پردیس‌های پاکستانی را می‌سازد، خود را مکلف می‌داند طی پنج سال 120 سالن سینما را به بهره‌برداری برساند. کمپانی، تولیدات هالیوودی را طی یک ماه پس از پخش جهانی‌شان در پاکستان اکران می‌کند.

اتفاقات خوب اخیر
گرچه در تمامی سال‌ها اتفاقات جدی در همکاری سینمای ایران و پاکستان نیفتاده است، اما جرقه‌هایی در این زمینه زده شد. برگزاری هفته فیلم ایران در پاکستان، دریافت جایزه بخش بین‌المللی زنان راهبر پاکستان توسط نرگس آبیار و ... از آن جمله‌اند. اما با وجود تمایل پاکستان به همکاری سینمایی با ایران که به‌صورت رسمی توسط مقامات ارشد پاکستان بارها اعلام شده، تاکنون هیچ توجهی از سوی طرف ایرانی به این موضوع نگردیده تا سفر اخیر ابراهیم رئیسی و تفاهم در تولید فیلم مشترک پیرامون اقبال لاهوری که اقدامی امیدبخش برای وقوع همکاری‌های پایدار است. با این توجه که سینمای پاکستان در همزیستی با سینمای هند دارای تولید منظم و براساس قوانین حرفه‌ای است و سینمای ایران پیش از هر چیز باید به زیرساخت‌های قانونی همکاری‌های مشترک خاصه در بخش مالکیت مجهز شود، وگرنه این فرصت نیز به تهدید بدل می‌شود. 

مریم فلاح  - گروه فرهنگ و هنر