مست عشق یک تریلر جنایی

نگاهی به ساخته سینمایی حسن فتحی با موضوع مولانا و شمس

مست عشق یک تریلر جنایی

همیشه این انتقاد به سینمای وارد بوده که چرا درباره بزرگان تاریخی و ادبی کشور، فیلمی ساخته نمی‌شود. در تمام این سال‌ها، هر بار خبری می‌آمد و بعد تکذیب می‌شد تا زمانی که خبری، سینمای ایران را زیر و رو کرد؛ خبر ساخت فیلمی درباره دو شخصیت تاثیرگذار بین‌المللی ادبی یعنی شمس و مولانا به اسم «مست‌عشق» با همکاری سرمایه‌گذاری طرف خارجی که نوید یک فیلم با‌کیفیت را به مخاطبان‌می‌داد.

این فیلم اما در مراحل ساخت خود با موانعی روبه‌رو شد و تا جایی پیش رفت که تولید این فیلم متوقف شد و طرف ایرانی سراغ تولید اثری در داخل رفت. اکنون بعد از کش‌و‌قوس‌های فراوان و حتی مخالفت‌هایی که با فیلم مست عشق در داخل شد، این فیلم با پیش‌فروشی چشمگیر کار خود را شروع و توانست با فروش روز اول خود فیلم‌هایی را که هفته‌ها در صدر گیشه اکران بودند را پشت‌سر‌بگذارد.
   
قتل شمس پرونده روز عدلیه قونیه
وقتی صحبت از شمس و مولانا می‌شود تمام آنچه انتظار می‌رود از این فیلم؛ به تصویر کشیدن شخصیت این دو عارف بزرگ و آنی است که میان این دو اتفاق می‌افتد و باقی روایت‌هایی که حول محور این دو شخصیت وجود دارد از فرعیات هستند. اگر فکر می‌کنید فیلم مست عشق نیز در همین راستاست سخت در اشتباه‌هستید.فیلم مست عشق را در واقع می‌توان یک تریلر جنایی دانست که در بستری تاریخی اتفاق می‌افتد. این فیلم با سکانس حمله‌ای شبانه به شمس تبریزی آغاز می‌شود و سپس به توطئه قتل یکی از جنجالی‌ترین شخصیت‌های شهر قونیه می‌پردازد. پرونده روز عدلیه قونیه، قتل شمس تبریزی است و کاراکتر اسکندر به‌عنوان مسئول تامین امنیت شهر قونیه، رسیدگی به پرونده را برعهده می‌گیرد.شخصیت‌های مولانا و شمس در این فیلم اصلا شخصیت برجسته‌ای نیستند و این دو صرفا شخصیت‌های یک پرونده جنایی هستند. در فیلم مست عشق آن‌قدر که ما شاهد کاراکترهای اسکندر و علاء‌الدین، پسر کوچک مولانا و مظنون به قتل شمس هستیم خود کاراکتر مولانا را نمی‌بینیم.به بیانی دیگر شاید فیلم مست عشق توانسته چارچوب‌های یک تریلر جنایی را رعایت کرده باشد اما نکته‌ای که از آن غافل شده این است که هدف از ساختن فیلمی درباره شمس و مولانا موضوع قتل شمس نبوده، بلکه مقصود اصلی از ساختن چنین فیلمی دادن یک شناخت واقعی از این شخصیت‌هاست. نکته‌ای که در فیلم اصلا تلاشی در جهت رسیدن به آن نشده است و به نوعی معدود بازیگران ایرانی فیلم با این‌که نقش‌های مهمی در فیلم دارند اما کمتر از بازیگران ترک در قاب تصویر جای می‌گیرند.
   
مولانای سرگردان
وقتی فیلمی به صورت بین‌المللی ساخته می‌شود بدیهی است که مخاطب فیلم نیز بین‌المللی باشد اما فیلم مست عشق نشان داده که در بهترین حالت برای مصرف داخلی ساخته شده است. فیلم همان‌طور که از اسمش مشخص می‌شود درباره فردی است که از عشق مست شده و همان‌طور که هر کسی می‌داند غرض از انتخاب چنین اسم بامسمایی، شخص مولانا جلال‌الدین محمد بلخی‌است. حال که اسم فیلم اذعان دارد درباره شخص مولاناست، ابتدا باید این سؤال را از خود بپرسید؛ مولانا نه‌فقط در ایران که در سراسر جهان به چه چیز مشهور است؟ به ارادت بی‌چون چرای خود به شخصیت شمس؟ به این‌که بزرگ‌ترین واعظ شهر خود بوده یا به داشتن مثنوی‌ای با 6000 بیت یا دیگر آثاری که مستقیما و غیرمستفیم به شخصیت مولانا منسوب هستند؛‌ مانند دیوان شمس، فیه ما فیه یا مجالس سبعه؟ به بیان دیگر اگر تمام این آثار را به یک چشم نگاه کنیم پی خواهیم برد که مولانا زبانی حاذق و کلامی پخته داشته اما کمتر نشانی از مولانای واقعی را می‌توان در این فیلم عشق دید. تا آنجا که در فیلم نه نشانی از کتاب مثنوی می‌بینیم نه سکانسی از کتابت مثنوی و صرفا پارسا پیروزفر زحمت کشیده و دو غزل نصفه و نیمه می‌خواند و صد حیف که نویسنده و کارگردان اثر، مخاطب خود را از دیدن لحظه شروع سرودن مثنوی (نی‌ نامه) محروم کرده است.
   
هویت‌سازی به سبک ایرانی!
مولانا احتمالا یکی از بحث‌برانگیزترین شخصیت‌های تاریخی و ادبی کشور باشد؛ از آنجا که هم کشور ایران و هم کشور ترکیه ادعای مالکیت معنوی این شخصیت را دارند، از همین جهت است که پروژه مست عشق نیز اهمیت دوچندانی پیدا می‌کند که با همکاری این دو کشور ساخته شده است.کارگردان اثر اما به خیال خود در فیلم سکانسی را قرار داده تا به مخاطبان ایرانی و خارجی خود گوشزد کند؛ فراموش نکنید مولانا گرچه در قونیه خفته اما شخصیتی ایرانی است. کارگردان جهت نشان‌دادن این موضوع وهویت‌سازی برای کاراکتر خود درسکانسی علاقه مولانابه کتاب شاهنامه رامهم‌ترین نشانه هویتی ایرانیان برمی‌شمارد.اما در همین سکانس شاهد کنش‌هایی هستیم که خلاف هویت‌سازی‌ای است که مدنظر سازندگان اثر بوده؛ به‌عنوان مثال شاهد این موضوع هستیم که مولانا از این‌که فرزندش مخفیانه خود را به کتابخانه رسانده تا شاهنامه را بخواند، عصبانی می‌شود یا جناب مولانا به دستور شمس قصد کرده است تمام کتاب‌های خود، ازجمله شاهنامه را به فروش برساند.شاید در نگاه اول خرده‌گرفتن به این مسأله ایرادی تلقی نشود اما فراموش نکنید در هویت‌سازی وقتی جسم یا حتی شخصی را به‌عنوان نماد هویتی معرفی می‌کنیم آن‌وقت تمام کنش‌ها و واکنش‌هایی که نماد هویتی انجام می‌دهد یا در قبال آن نماد عملی انجام می‌شود، معنایی بیشتر از آنچه فکر می‌کنید را به مخاطب خود ارائه می‌دهد. درواقع وقتی گفته می‌شود هویت‌سازی یک امر ظریف وحساس است به همین علت، مست عشق اگرچه قصدش هویت‌سازی و تاکید بر ایرانی‌بودن شخصیت مولانا بوده اما در عمل آنچه اتفاق افتاده، کاملا برعکس‌است.
   
به نام شمس
اولین قدم در عرفان و تصوف مداومت بر ذکر است، به‌گونه‌ای که عارف به پیشنهاد مراد خود ذکری را انتخاب می‌کند و آن را از لب خود دور نمی‌کند. از طرف دیگر تصویری که از یک عارف واصل که تا به امروز از طریق رسانه‌ها و حتی کتب کلاسیک مانند تذکره‌الاولیا ارائه شده، تصویر فردی است که همواره تسلیم اراده الهی است؛ پند نمی‌دهد، بلکه حکمت می‌آموزد و اگر هم خرق‌عادتی رخ داده، همه در راستای حکمت است.
   
این شمس، تک‌بعدی است
اما تصویری که از شمس تبریزی در فیلم مست عشق می‌بینیم، بسیار فاصله دارد با آنچه باید باشد. به‌عنوان مثال در فیلم، شاهد سکانسی از نخستین دیدار شمس و مولانا هستیم که در آن شمس از مولانا سؤالی می‌پرسد که باعث بیداری جان مولانا می‌شود اما در فیلم شمس پس از پرسیدن سؤال با هیبتی چون مرلین جادوگر توفانی به‌پا می‌کند! یا در سکانسی دیگر زمانی که فردی به شمس حمله‌ور می‌شود دچار حمله قلبی‌می‌شود.از سوی دیگر در فیلم مست عشق با این‌که تمام تاکید شمس روی عشق است اما این عشق، بروزی در فیلم ندارد؛ گرچه در فیلم نمونه‌هایی از عشق می‌بینیم که هر‌کدام می‌توانست نمود کاملی از یکی از وجوه عشق باشد.  در واقع سازندگان مست عشق از وجوه شخصیتی شمس تبریزی زبان تند او را گرفته‌اند اما وجه مهم‌تر شخصیتی او را، یعنی آنچه که بر شخصیت مولانا به‌عنوان شخصی عالم تاثیر گذاشته است را فراموش‌کرده‌اند.

جای خالی سینمای ملی!
فیلم مست عشق به‌‌رغم ضعف و کاستی‌هایی که دارد اما با تولید خود بابی را در سینمای ایران باز کرد که دهه‌ها جای آن در سینمای کشور خالی بود. سینمای ایران هم پس ازانقلاب که یک سینمای دولتی محسوب می‌شود و هم الان که سرمایه‌گذاران خصوصی پا در این صنعت گذاشته‌اند همواره به سینمای ملی خود توجهی نداشته و نهایتا از این سینما چند اثر معدود مذهبی تولید شده است. تولید این فیلم اما دو نکته را به صورت عملی به متولیان و تهیه‌کنندگان سینما گوشزد کرد؛ اول جای خالی سینمای ملی است، سینمایی که به معرفی شخصیت‌های کمترشناخته‌شده یا شناساندن هر‌چه بیشتر شخصیت‌هایی که ممکن است به پرتگاه تحریف بیفتند.دومین نکته اما متوجه بخش خصوصی سینماست، قشری که به‌دنبال سرمایه‌گذاری وکسب سود مالی بوده که وارد این صنعت شده است.مست عشق نشان داده جامعه ایرانی آن‌قدر تشنه این‌گونه از سینماست که به این فیلم‌ها رویکرد خوبی در اکران نشان می‌دهد و رکوردشکنی این فیلم‌ هم ازپیش‌فروش آن شروع ‌شد.امید است که فیلم مست عشق، فتح بابی شود برای ساخته‌شدن فیلم‌های با‌کیفیتی درخور،به‌خصوص‌درحوزه محتوا تاسینمای ایران بیش ازگذشته نزدیک‌به یک صنعت‌در استاندارد‌های جهانی‌شود.

امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر