ماجرای مورچه، پل و سشوار
محمدتقی حاجیموسی روزنامهنگار
پشتکار از مهمترین مواد لازم برای پیروزی در انتخابات است و شما اگر بتوانید پشتکار را چاشنی دقت و سرعت کنید آنوقت میتوانید خودتان را رئیسجمهوری ببینید. البته این جمله دقیقا به همین معناست که خودتان، خودتان را رئیسجمهوری میبینید و بقیه ممکن است به چشم دیگری به شما نگاه کنند. لکن مشکلی نیست چون از قدیم گفتهاند در دهان مردم را نمیشود بست و شما هم برای مردم زندگی نکنید و بیشتر تلاش کنید از زندگیتان و ریاستجمهوری خودتان لذت ببرید.
ول نکن باشید؛ در زمینه انتخابات ریاستجمهوری شما باید همواره حکایت مورچه امیرتیمور را نصبالعین خودتان قرار دهید که 39 بار دانه گندم را انداخت تا بالاخره بتواند آن را از دیوار بالا ببرد و هیچکس نفهمید مورچهها چرا بالای دیوار لانه درست میکنند و خب تو که نمیتوانی بروی بالا، بیا همین جا روی زمین لانه بساز. حالا کاری به این حفرههای داستانی نداریم ولی شما حواستان باشد که هیچوقت خسته نشوید. چرا که انسان به امید زنده است. پس مهم نیست در 46 دوره قبلی کسی به شما رای نداده، بالاخره سرشان به سنگ میخورد و میفهمند باید چکار کنند. حالا شاید این فهم، به عمر شما قد نداد اما بعد از 120 سال دربارهتان همیشه به نیکی یاد میکنند. چی از این مهمتر؟
پلها را فراموش نکنید؛ از قدیم گفتهاند شکست، پلی است به سوی پیروزی. خب قدیمیها حتما یک چیزی میدانستهاند که این را گفتهاند. دستکم اینکه شما رئیسجمهوری نمیشوید ولی پلساز خوبی میشوید و بعد از 500 دوره شکست در انتخابات، شرکت توسعه پلهای کشور را راه میاندازید. خلاصه که شرکت در انتخابات ریاستجمهوری، یک بازی دوسر برد است و باخت در آن معنا ندارد.
سشوار را بغل کنید؛ یکی از عوارض جانبی پشتکار در امر انتخابات این است که خب بالاخره مردم چشم دارند و میبینند که شما نسبت به سال 74، شکسته شدهاید و این میتواند در آرایشتان تاثیرگذار باشد. پس اول از همه بروید و چین و چروکها را سمباده بزنید و دو سه لیتر بوتاکس بزنید زیر پوست تا همچین لپهایتان گل بیندازد. سپس هفت هشت 10 تا سشوار قوی بخرید و در هر فرصتی موهایتان را پوش بدهید برود بالا، چرا که مردم عاشق این کار هستند و اصلا اگر به تاریخ نگاه کنید همه روسایجمهوری پیشین همین کار را میکردند یا دوست داشتند بکنند که خب چون اکثرشان از برکت مو محروم بودند، نمیتوانستند. شما ولی میتوانید.
ول نکن باشید؛ در زمینه انتخابات ریاستجمهوری شما باید همواره حکایت مورچه امیرتیمور را نصبالعین خودتان قرار دهید که 39 بار دانه گندم را انداخت تا بالاخره بتواند آن را از دیوار بالا ببرد و هیچکس نفهمید مورچهها چرا بالای دیوار لانه درست میکنند و خب تو که نمیتوانی بروی بالا، بیا همین جا روی زمین لانه بساز. حالا کاری به این حفرههای داستانی نداریم ولی شما حواستان باشد که هیچوقت خسته نشوید. چرا که انسان به امید زنده است. پس مهم نیست در 46 دوره قبلی کسی به شما رای نداده، بالاخره سرشان به سنگ میخورد و میفهمند باید چکار کنند. حالا شاید این فهم، به عمر شما قد نداد اما بعد از 120 سال دربارهتان همیشه به نیکی یاد میکنند. چی از این مهمتر؟
پلها را فراموش نکنید؛ از قدیم گفتهاند شکست، پلی است به سوی پیروزی. خب قدیمیها حتما یک چیزی میدانستهاند که این را گفتهاند. دستکم اینکه شما رئیسجمهوری نمیشوید ولی پلساز خوبی میشوید و بعد از 500 دوره شکست در انتخابات، شرکت توسعه پلهای کشور را راه میاندازید. خلاصه که شرکت در انتخابات ریاستجمهوری، یک بازی دوسر برد است و باخت در آن معنا ندارد.
سشوار را بغل کنید؛ یکی از عوارض جانبی پشتکار در امر انتخابات این است که خب بالاخره مردم چشم دارند و میبینند که شما نسبت به سال 74، شکسته شدهاید و این میتواند در آرایشتان تاثیرگذار باشد. پس اول از همه بروید و چین و چروکها را سمباده بزنید و دو سه لیتر بوتاکس بزنید زیر پوست تا همچین لپهایتان گل بیندازد. سپس هفت هشت 10 تا سشوار قوی بخرید و در هر فرصتی موهایتان را پوش بدهید برود بالا، چرا که مردم عاشق این کار هستند و اصلا اگر به تاریخ نگاه کنید همه روسایجمهوری پیشین همین کار را میکردند یا دوست داشتند بکنند که خب چون اکثرشان از برکت مو محروم بودند، نمیتوانستند. شما ولی میتوانید.
تیتر خبرها