بازگشت بزرگان
برنامهسازی در تلویزیون، مانند بسیاری از حوزههای دیگر، از اقلیتی خلاق و نوآور و اكثریتی كلیشهای و مبتلا به روزمرگی تشكیل شده است. در این میان، سختی تولید برنامههای معارفی، به دلیل پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی كه طلب میكنند، مضاعف میشود. چند كلیشه عمومی در این حوزه برنامهسازی در سالهای اخیر وجود داشته و دارد.
یكی منبر رفتن كارشناس دینی برای مجری است. مجری مأخوذ به حیایی در برابر یك روحانی مینشیند و گوش جان به صحبتها میدهد. بر اساس یك قرار نانوشته میان مخاطب و تلویزیون، هیچ سؤال ویژهای هم قرار نیست مطرح شود. در فرم كلیشهای دیگری، برنامههای معارفی، استودیویی مشرف به اماكن مقدس تدارك میبینند و مجری گاه و بیگاه به گنبد و گلدسته پشت سر اشاره میكند. در مورد برنامههای سحرگاهی هم مرور دلنوشتههای پرطمطراق و بعضا كمعمق مجریان، تبدیل به فرم تكراری رسانه شده است.
در چنین وضعیتی ساخت برنامهای كه به نشر معارف دینی اهتمام داشته باشد اما در چنبره كلیشهها گرفتار نیاید، كار بسیار سختی است. اما تجربه استاد ساعد باقری در برنامه سحرگاهی ماه مبارك رمضان نشان داد همچنان میشود با تمسك به ریشهها و مبتنی بر اصول، كارهایی بدیع انجام داد. سحوری، بهانه بازگشت شاعر سرود ملی ایران به آنتن شد. لحن شیوا و كلام سدید استاد باقری حال خوشی برای سحرهای ماه مبارك فراهم میآورد. در این میان تاثیر تهیهكننده پرتلاشی مانند امیر قمیشی را نباید از چشم دور داشت. این همكاری ثمربخش در ماه محرم و در قالب برنامه سرگذشت هم ادامه پیدا كرد و آنجا هم جلوه تازهای از معارف سیدالشهدا برای بینندگان بیان شد.
بازگشت استاد ساعد باقری به تلویزیون، نمونه درخشانی از بیان معارف را رقم زد. باقری، نخست در جایگاه كارشناس متون ادبی، گزینشی دقیق و شایسته از میان مجموعه كتابها و رسالهها فراهم آورده بود و سپس بهعنوان یك مجری، این نوشتهها را با بیانی مناسب با بینندگان به اشتراك میگذاشت.
هم عاملیت كارشناس - مجری تامین میشد و هم از ارائه گفتههای سطحی و دلنوشتههای شخصی و شطحیات پرهیز به عمل میآمد.
همانطور كه در ابتدا هم گفتم، برنامهسازی خلاقانه برای تلویزیون، كار دشواری است. باید به شبكه چهار و مدیرانش بابت تولید چنین برنامههایی دستمریزاد گفت.