اگر خستگی اثاثکشی روی دوشتان مانده ، یک لیوان چای بریزید و این کتابها را بخوانید
قصهها، پیچیده در کارتن موز!
اثاثکشی در جامعه ایرانی امروزیمان متأسفانه بهدلیل سختی داشتن یک مسکن دائم، برای خیلی از ما ایرانیها تبدیل به یک امر روزمره شده که ممکن است هر چند وقت یکبار به خاطر تمام شدن مهلت اجاره خانه و عدم توافق با صاحبخانه بر سر مبلغ اجاره، با آن روبهرو شویم. سخت است چون همیشه در اوج تکاپوها و جستوجو بر سر بهترین خانه برای اجاره و تهیه پول پیش و از اینجور دغدغهها، تازه باید یک فشار مضاعف جسمی را همراه خانوادهات متحمل شوی تا جابهجاییات صورت پذیرد. اما بههرحال از اینرو که در خلال این اتفاق نهچندان خوشایند، خاطراتی بعضا تلخ یا شیرین اما بهیادماندنی ایجاد میشود، در این هفتگ تصمیم گرفتیم دو کتاب مرتبط با این موضوع را به شما معرفی کنیم.
«خوشنشین»
ماجرای زن و شوهری است که با دست خالی آرزوی خانهدارشدن میکنند. آنها به مرور همه زندگیشان و حتی کوچکترین وسایلشان را میفروشند تا سقف کوچکی بالای سرشان باشد و خانه کوچکی بخرند. در جریان خرید خانه است که اختلافها و دردسرها نیز شروع میشود و گرفتاریها روی خود را نشان میدهد، تا جایی که پسر خانواده که با همسرش در خانه مادری زندگی میکند از مادر جدا میشود.
مرد خانوادهای که در این رمان توصیف میشود یک کارمند ساده است و حقوق اندکی دریافت میکند که برای خرج و مخارج زندگی هم کفاف نمیدهد چه رسد به خرید خانه. آنها منتظر فرزند هستند و بااینحال همه تلاششان را برای خانهدارشدن میکنند.
«اجارهنشینها»
کتاب «اجارهنشینها» رمانی نوشته برنارد مالامود است که اولینبار سال 1971 انتشار یافت. هنری لسر که تنها اجارهنشین در آپارتمانی فرسوده و رو به زوال است، تلاش میکند تا رمان خود را به پایان برساند اما تنهاییاش زمانی مختل میشود که نویسندهای سیاهپوست به نام ویلی اسپیرمینت که نظرات دوگانهای نسبت به یهودیها دارد، به آپارتمان نقلمکان میکند. هنری و ویلی، رقبای هنری یکدیگر و همسایههایی نهچندان صمیمی هستند. اما صلح شکننده میان این دو به واسطه حضور نامزد سفیدپوست ویلی، آیرین، و تصمیم صاحبخانه برای بیرون کردن هر دوی آنها و تخریب ساختمان، با تهدیدی جدی مواجه میشود. کتاب اجارهنشینها، به سرشت شکننده زندگی انسان و توانایی بشر در دست زدن به خشونت میپردازد.
«خوشنشین»
ماجرای زن و شوهری است که با دست خالی آرزوی خانهدارشدن میکنند. آنها به مرور همه زندگیشان و حتی کوچکترین وسایلشان را میفروشند تا سقف کوچکی بالای سرشان باشد و خانه کوچکی بخرند. در جریان خرید خانه است که اختلافها و دردسرها نیز شروع میشود و گرفتاریها روی خود را نشان میدهد، تا جایی که پسر خانواده که با همسرش در خانه مادری زندگی میکند از مادر جدا میشود.
مرد خانوادهای که در این رمان توصیف میشود یک کارمند ساده است و حقوق اندکی دریافت میکند که برای خرج و مخارج زندگی هم کفاف نمیدهد چه رسد به خرید خانه. آنها منتظر فرزند هستند و بااینحال همه تلاششان را برای خانهدارشدن میکنند.
«اجارهنشینها»
کتاب «اجارهنشینها» رمانی نوشته برنارد مالامود است که اولینبار سال 1971 انتشار یافت. هنری لسر که تنها اجارهنشین در آپارتمانی فرسوده و رو به زوال است، تلاش میکند تا رمان خود را به پایان برساند اما تنهاییاش زمانی مختل میشود که نویسندهای سیاهپوست به نام ویلی اسپیرمینت که نظرات دوگانهای نسبت به یهودیها دارد، به آپارتمان نقلمکان میکند. هنری و ویلی، رقبای هنری یکدیگر و همسایههایی نهچندان صمیمی هستند. اما صلح شکننده میان این دو به واسطه حضور نامزد سفیدپوست ویلی، آیرین، و تصمیم صاحبخانه برای بیرون کردن هر دوی آنها و تخریب ساختمان، با تهدیدی جدی مواجه میشود. کتاب اجارهنشینها، به سرشت شکننده زندگی انسان و توانایی بشر در دست زدن به خشونت میپردازد.
تیتر خبرها