هراس از یک «عذرخواهی» معمولی
آخرین باری که مسؤول یا مدیر ردهبالایی بهواسطه عملکرد ضعیف یا اتفاقی که در زیرمجموعهاش افتاده و عذرخواهی کرده مربوط به چه زمانی است؟ همین که باید فکر کنیم تا یک نمونه برای پاسخ این پرسش بیابیم به این مفهوم است که باوری به عذرخواهی در بدنه مدیریتی ایران وجود ندارد اما سؤال این است که چرا مدیران علاقهای به عذرخواهی ندارند؟
وزیری با جعل مدرک دانشگاهی به صندلی وزارت میرسد، این تخلف محرز میشود و به کنارهگیری او میانجامد اما دریغ از یک عذرخواهی خشک و خالی. مسؤولی بهواسطه تخلف مالی کلان برکنار میشود و وعده دادرسی به این تخلف به مردم داده میشود اما از زبان مسؤول متخلف هر توجیهی بیرون میآید جز یک عذرخواهی معمولی. عذرخواهی و مسؤولیتپذیری را در مفاهیم روانشناسی و جامعهشناختی بهعنوان یک مهارت اجتماعی محسوب میکنند.
این مهارت به باور روانشناسان نشانه پختگی و شجاعت است و پرواضح است معنای آن این است زمانی که اشتباهی انجام میدهیم با یک عذرخواهی از دیگران میتوانیم شدت پشیمانی خود را ثابت و از تکرار شدن آن جلوگیری کنیم و البته به فکر جبرانش باشیم.
سه مرحلهای که گام اول آن عذرخواهی است. این مهارت اجتماعی نمادی از توسعهیافتگی است، برای مصداق این ویژگی لازم نیست ارجاع بدهیم به عذرخواهی مدیران و وزرای کشورهای شرق آسیا که گاه برای تاخیر زمانی یک قطار شهری تا کمر در پیشگاه شهروندانشان خم میشوند و این در حالی است که در جامعه ایرانی به دلایل احتمالی همچون غرور، شرم، خشم و... از عذرخواهی کردن ممانعت میشود. همین نگرش باعث شکل گرفتن ذهنیتی میان مدیران گشتهاست که عذرخواهی را برابر با ضعف میدانند و این درحالی است که بسیاری از افراد در نظام مدیریتی معتقدند که «هرچه فرد سمجتر و گستاختر باشد مقبولیت بیشتری
خواهد داشت.»
این کلیشه تنها مربوط به مدیران و مسؤولان نیست و بسیاری از جامعهشناسان معتقدند همین رفتار از فرهنگ معمول یک جامعه به مدیران رده بالا تسری مییابد.
به این مفهوم که مسؤولان و مدیران نیستند که این فرهنگ را به جامعه تزریق کنند بلکه این فرهنگ عمومی عدم عذرخواهی در بدنه یک جامعه است که به ردههای بالای مدیریتی راه پیدا میکند. آنطور که جامعهشناسان میگویند در جوامعی که فرهنگ عذرخواهی در آن وجود ندارد، خشونتها پا میگیرد و به همین واسطه، تابآوری افراد هم کاهش مییابد.
نگاهی کنید به وضعیت تنشهای فردی در جامعه این روزها، اینکه نزاعهای خیابانی همچنان در صدر فهرست مراجعات مردم به پزشکی قانونی است نشانه آشکار افزایش همین تنشها در جامعه است.