نسخه Pdf

دنیــای شیــرین  کـار آفــرینی

لذت خوش حضور در «میدون»

دنیــای شیــرین کـار آفــرینی

فصل اول مسابقه «میدون» مهرماه 98 روی آنتن شبکه سه رفت؛ مسابقه‌ای که با معرفی کارآفرین‌های برتر در حوزه‌های مختلف به سرعت توانست بیننده‌ها و تماشاگران خودش را پیدا کند و همین باعث شد فصل دوم و حالا فصل سوم آن در حال پخش باشد. شرکت‌کنندگان این مسابقه، هر کدام در حوزه‌ای برای خود صاحب شغل و ایده‌ای هستند که با حضور در میدون و به چالش‌کشیدن این ایده، با دیگر شرکت‌کنندگان به مسابقه می‌پردازند تا در نهایت با رای داوران این مسابقه، برنده هر قسمت بنا بر موقعیت و نیاز شغلی‌اش می‌تواند از وام صندوق مسابقه تا سقف چهار میلیارد تومان استفاده کند. با دو نفر از برندگان فصل اول و دوم مسابقه میدون به بهانه شروع فصل سوم به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا از تجربیات کاری و اتفاقاتی که بعد از برنده شدن برایشان پیش آمده بیشتر بگویند.

حمیدرضا پناهنده، برنده فصل اول مسابقه میدون
هیج کجا به ما کار نمی‌دادند
حوزه کاری: زنجیره بازیافت
داستان کسب و کار من به این شکل بود که یک کارگاه بازیافت داشتم و پیش تر از آن خیلی اتفاقی وارد این کار شدم؛ لیسانس مهندسی صنایع از اصفهان داشتم و هر جا که برای کار می‌رفتم، با حقوق‌های اندک مواجه می‌شدم و یا اصلا ما را به کل تحویل نمی‌گرفتند و این ماجرا مربوط به دهه 80 است و خیلی اتفاقی خودم یک دستگاه بازیافت و آسیاب خریدم و با ان پلایتیک خرد می‌کردم و آنجا بود که با ضعف‌های کار آشنا شدم. این‌که اغلب دستگاه‌ها قدیمی بود وعلا رغم ظرفیت بالای این حوزه برای توسعه، به شدت مهجور مانده‌بود. 
 بالاخره کارگاه خودمان را راه انداختیم
کم کم به کار که مسلط شدم، سعی کردم دوستانی را که متالورژی یا مکانیک خوانده‌بودند، به گروه خودم اضافه کنم و ما از روی دستگاه‌های ایتالیایی، به روش مهندسی معکوس و با استفاده از مواد خودمان، دستگاه‌های جدیدی ساختیم که به شدت از نتیجه کار راضی بودیم؛ چون محصول تولیدی ما هم خواهان زیادی در بازار داخلی داشت و هم مزیت صادراتی؛ به این دلیل که هم میزان تقاضا از عرضه بیشتر بود و هم این‌که اصلا در این محصول ما رقیب جدی در بازار نداشتیم، چون کسانی که بازیافت پلاستیک انجام می‌دادند، همه تولیدکننده‌های سنتی بودند.

 کم کم صاحب 40 کارگاه در کل کشور شدیم 
البته برای صادرات محصول، ما با محدودیت‌هایی مواجه بودیم؛ چون با این دستگاه‌ها در نهایت می‌شد 50 تن محصول در ماه بازیافت کرد و به عنوان مثال یکی از مشتریان ما در ترکیه از یک محصول 800 تن سفارش در ماه می‌خواست که آماده کردن این سفارش‌ها برای ما امکان‌پذیر نبود و از آنجا که پلاستیک‌ها در کل کشور پخش هستند و در یک جای خاصی ذخیره نشده‌اند، کارخانه یا کارگاه ما باید در همان محل دایر شود. به همین دلیل به این فکر افتادیم که از دوستان خود دعوت به کار کنیم.البته با این شرایط که هزینه تولید ماشین‌آلات را از آنها دریافت کنیم و آموزش، مواد اولیه، بازرگانی و خرید محصول به عهده ما باشد. با این کار ما در جاهای مختلف کشور صاحب 40 کارگاه کوچکی شدیم که همه خانواده بزرگ ما را تشکیل می‌داد.

 شوخی شوخی همه چیز برایم جدی شد
بعد از گسترش کار، به دنبال تبلیغات و مطرح شدن بیشتر بودیم و حضور در چنین برنامه‌هایی مثل میدون را دوست داشتم. البته پیش از حضور در این برنامه، خیلی دیدگاه مثبتی به میدون نداشتم؛ چون احساس می‌کردم همه این ماجرا بیشتر شبیه نمایش است ؛ولی قدری که عمیق‌تر شدم و شناختی که از داورها پیدا کردم، توانستم به حضور در این برنامه اعتماد کنم. چون حضور من به فصل اول و برنامه‌های ابتدایی این مسابقه برمی‌گردد، هنوز آنچنان تماشاگران و بیننده‌های خودش را پیدا نکرده‌بود و هر قدر کار جلوتر رفت، صمیمیت دوستان و حال و هوای رفاقتی که بین ما ایجاد شد، همه چیز را از حالت شوخی به چالشی جدی برایم تبدیل کرد. از یک زمانی به بعد، من همه تلاشم را کردم که در این برنامه موفق شوم. 

 هنوز اعتبار من از مسابقه میدون است

اگر بخواهم صادقانه به شما بگویم، بعد از برنامه انتظار داشتم اتفاقات خوبی برای من بیفتد اما به هیچ وجه انتظار این همه استقبال و مورد توجه قرار گرفتن را نداشتم. به محض این‌که تنها 10دقیقه از پخش برنامه من گذشت، گوشی من از فرط تماس در حال انفجار بود و همه دوست داشتند با من کار کنند. صفحه اینستاگرام من به شدت در حال افزایش دنبال‌کننده بود و این اتفاق تا سه ماه ادامه داشت و به جرات می‌گویم بعد از دو سال از آن ماجرا، هنوز اعتبار من از مسابقه میدون است و شاید اگر من در زندگی خود سه نقطه عطف بزرگ داشته‌باشم، حتما یکی از آنها حضور در مسابقه میدون بوده‌است. 

 60 میلیارد سرمایه مردمی به سمت ما جذب شد
 به واسطه همین برنامه، رئیس ستاد بحران استان مازندران یا مدیر پسماند تهران با من تماس گرفتند و از من راهکارهای مشورتی  ‌خواستند. حضور در این برنامه، یک وزنه اعتباری به من داد که حتی به آنها فکر نکرده‌بودم. برای مثال در اولین دوره آموزشی که ما برای میدون به عنوان راهنما گذاشتیم، نماینده شهرداری مسقط عمان شرکت کرد و تقاضا داشت ما این سیستم را برای آنها نیز تاسیس کنیم . سال 98 بالغ بر 60 میلیارد تومان سرمایه مردمی به سمت ما جذب شد و الان بعد از دو سال از آن ماجرا، تعداد کارگاه‌های ما در کشور به 198 عدد رسیده‌است.البته تا دو ماه آینده، خط بازیافت دبی در امارات را راه‌اندازی می‌کنیم، خط سوم ما در استانبول در حال راه‌اندازی است و در لیتوانی و بلاروس هم در حال مذاکره برای راه‌اندازی خط کارگاه هستیم. بدون شک حضور در میدون برای این توسعه بی‌تاثیر نبوده‌است و من همیشه خودم را جزو خانواده میدون می‌دانم.

 همان موقع از گرفتن جایزه انصراف دادم
من در فصل اول برنده یک میلیارد تومان جایزه مسابقه شدم که البته خودم از گرفتن آن پول همان موقع انصراف دادم. چون سیستم تولید ماشین‌آلات ما به نحوی است که این مبلغ اصطلاحا دردی از ما دوا نمی‌کرد من به‌واسطه داشتن یک شریک تجاری قوی نیازی به این مبلغ نداشتم و نفس حضور در این مسابقه برای من چالش برانگیز بود اما کوچک‌ترین هدیه‌ای که میدون به شما می‌دهد، فقط آن جایزه است و اساسا در برابر همه اتفاقات خوبی که برای شما می‌افتد، قابل مقایسه نیست. به عنوان مثال همان سال حدود 60 میلیارد  تومان سرمایه مردمی جذب کردیم. 

 سختی‌های زیادی را تحمل کردم
من واقعا اگر دوباره به همان روزهای اول خود برگردم، دوباره همین کار را شروع می‌کنم اما صادقانه بگویم دیگر توان ادامه این مسیر را ندارم. قطعا الان از جایگاه و موقعیت اجتماعی‌ای که دارم، بسیار راضی‌ام و در این 15 سال فعالیت جدی و مدام  حتی یک روز خود را به بطالت نگذراندم. من واقعا سختی‌های زیادی را تحمل کردم تا به این نقطه رسیدم و الان وقتی کسی برای مشاوره کسب و کار سراغ من می‌آید علاوه بر سرمایه‌ای که دارد، من با او به لحاظ روان‌شناسی صحبت می‌کنم تا ببینم به واقع روحیه انجام این کار را دارد یا اصلا بهتر است در کجای این زنجیره کاری قرار بگیرد تا مفیدتر باشد؛ ولی قطعا من همه این مصیبت‌ها و سختی‌ها را به تنهایی سپری کردم. حالا تا آنجا که بشود سعی می‌کنم برای این دوستان دوره آموزشی برگزار کنم  و ریسک کار آنها را تا حد ممکن پایین بیاورم. 

مصطفی پورکیانی  - خبرنگار