پیگیری سرنوشت آدم‌ها

مواد لازم برای موفقیت سریال‌های چند فصلی

پیگیری سرنوشت آدم‌ها

برخی منتقدان علاوه‌بر نقدنویسی، خود هم دستی بر آتش تولید اثر دارند. رضا درستکار یکی از آنهاست که هم منتقد آثار سینما و تلویزیون است و هم فیلم ساخته و کتاب نوشته‌است. او متولد 1343 تهران و دانش‌آموخته کتابداری است. درستکار از سال 68 به شکل رسمی و حرفه‌ای کارش را در مطبوعات به عنوان نویسنده و منتقد سینمایی آغاز کرد. در طول این سال‌ها هم با ماهنامه فیلم، فصلنامه فارابی، ادبستان و... همکاری داشت و هم جزو نویسندگان مجله دنیای‌تصویر بوده‌است. این منتقد، کتاب‌هایی با عنوان فریدون گله (زندگی و آثار)، بهمن فرمان آرا (زندگی و آثار)، در قلمرو دیدار (با مجید مجیدی - زندگی و آثار)، روایت‌های مستند نوشته و همچنین فیلم‌های فریدون گله کجاست، حاجی‌گولیت، اکبر جوجه، دستم پاست و... را هم کارگردانی کرده‌است. او درباره ظرفیت‌های لازم برای رسیدن یک سریال به فصل‌های بعدی و همچنین موفقیت و ناکامی آن در نوشتار ذیل گفته‌است.

کشش فیلمنامه
اگر فصل اول یک سریال آن قدر جذاب باشد که بتواند مخاطبان را با خود همراه کند، جا دارد فصل‌های بعدی آن هم به عنوان یک سریال سرگرم‌کننده ساخته شود. پس اولین نیاز این ادامه، ظرفیت فیلمنامه و کشش آن است که این اجازه را برای ساخت می‌دهد. این کار در کشورهای دیگر هم انجام می‌شود اما برخی سریال‌ها هستند که نمی‌توانند موفقیت خود را در فصل‌های بعد تکرار کنند. مثلا فصل اول سریال «نجلا» را دوست داشتم اما در فصل دوم دیدم قصه به جای این‌که به سمت نوگرایی برود و کارهای جدیدی در آن رخ دهد، بیشتر تعریض شده‌است. دو شخصیت مرکزی این قصه عصبیت‌شان بیشتر شد و بیشتر با محیط دچار چالش بودند. شخصیت‌های جدیدی هم که وارد قصه شدند، تحت تاثیر این دو نفر بودند. در واقع سریال نجلا هم که جزو کارهای خوب تلویزیون در سال‌های اخیر به شمار می‌رود، در فصل دوم نتوانست موفقیت اولیه خود را تکرار کند و بیشتر با تکرار مکررات پیش رفت. 

تکرار موفقیت
البته موارد موفقی هم داریم. جالب است سریال «پایتخت» جزو مواردی بود که اتفاقا با پیش رفتن فصل‌ها، بهتر شد. فصل اول تا سوم سریال، به نظر من ناموفق بود. درست است که ارتباطش با توده مردم بیشتر بود اما من فصل پنجم را دوست داشتم. اما همین سریال هم مدتی است ادامه پیدا نکرده‌است. سریال «شهرزاد» هم در شبکه نمایش خانگی نسبت به دیگر آثار موفقیت خوبی در جذب تماشاگر در فصل‌های 2 و 3 داشت اما آن هم هرگز نتواست اهمیت و جایگاهی را که فصل اول سریال میان بینندگان و منتقدان پیدا کرد، تکرار کند. 

قصه‌ برهه‌های متفاوت
با توجه به نیروهای متخصصی که در صداوسیما وجود دارد، ظرفیت این هست که مثلا سراغ سرنوشت برخی شخصیت‌هایی که در این قاب نقش بستند، برود اما متاسفانه چنین دیدگاهی وجود ندارد و این جزو نقاط ضعفی است که به چشم می‌خورد. ما در کشورمان 
پس از انقلاب برهه‌های اجتماعی و سیاسی مختلف مثل جنگ، سازندگی، اصلاحات و... داشتیم که زیست در هرکدام با دیگری تفاوت دارد. این فرصتی به دست می‌دهد اگر یک سریال زمان جنگ را به تصویر کشیده‌است،  در فصلی دیگر سراغ این شخصیت‌ها برویم و ببینیم بعد از جنگ به چه سرنوشتی دچار شدند؟ یا اگر شخصیتی را در سال‌های 78 – 76 تصویر کردیم، ببینیم در دوره سیاسی بعد از آن مشغول به چه کاری است و زندگی‌اش چه تغییری داشته‌است؟ ظرفیتش وجود دارد ولی کسی سراغ این موضوعات نرفته‌است.