نگاهی به مجموعهای که بیش از دو دهه از عمرش میگذرد اما هنوز هم مردم را پای تلویزیون مینشاند
رضا(ع) جان؛ قلب مردم ایران
عمر هر چیزی را کیفیتش تعیین میکند و این واقعیت قابل انکار نیست. بسیار سریالها و فیلمها در جهان ساخته میشوند که بعد از یکبار دیدنشان کسی حوصله تکرارش را ندارد. بعضی کارها هم انگار گنجند، هرچه از عمرشان بیشتر میگذرد، آدمها بیشتر تماشایشان میکنند. یکی از این گنجها «ولایت عشق» است؛ سریالی که سال 1379 به کارگردانی مهدی فخیمزاده تهیه و پخش شد و هنوز هم مردم پای تماشای آن مینشینند. اساسا هر چه به امام رضا (ع) و نامش مربوط باشد، میتواند بسیاری را به خود جلب کند و وقتی هم کار باکیفیت باشد، نتیجه میشود همین که ولایت عشق در بازپخش هم موفق و درخشان باشد. این روزها هم که در آستانه تولد امام مهربانیها دوباره این سریال پخش میشود و باز هم مردم با عشق به داستان ولایت دل و جان میسپارند.
1-سریال در ۳۰ قسمت تولید شد که ساخت آن دو سال و نیم بهطول انجامید و در سال ۷۹ روی آنتن رفت. ۱۲ قسمت ابتدایی این مجموعه، درباره مرگ هارون، جنگ دو برادر و خلافت مأمون، ۱۵ قسمت میانی سریال درباره چگونگی تحمیل ولایتعهدی مأمون به امام رضا(ع) و سه قسمت پایانی درباره حرکت مأمون به سوی بغداد و شهادت امام رضا(ع) است.
2-موضوع سریال از زمانی که امام تصمیم میگیرند از مرو هجرت کنند به تصویر کشیده میشود و تا زمان شهادت ایشان ادامه دارد. در این سریال بازیگرانی چون محمد صادقی، اکبر زنجانپور، دانیال حکیمی، بیژن امکانیان، فریماه فرجامی، بیتا فرهی، رامبد جوان، داوود رشیدی، مریلا زارعی، فتحعلی اویسی، سیروس گرجستانی، عنایت بخشی، حبیب دهقاننسب و... به ایفای نقش پرداختهاند. تا پیش از این در تمامی آثاری که به نوعی درباره زندگی امامان و پیامبران تولید شده بود، از چهره یا حضور بازیگر بهجای آنها خودداری شده بود اما ولایت عشق نخستین اثر نمایشی است که از بازیگر بهجای شخصیت امام استفاده شد، البته چهره بازیگر با نور پوشانده شده بود.
3-سریال «ولایت عشق» در محلی فیلمبرداری شده است که پیش از آن برای تهیه سریال امام علی(ع) در سال ۱۳۷۱ش ساخته شده بود؛ زمینی به مساحت ۶۲ هزار متر مربع و با معماری عربی دوران بعد از اسلام. مجموعههای تلویزیونی مانند تنهاترین سردار، طفلان مسلم و آخرین دعوت نیز در همین محل فیلمبرداری شده است.
چیزی نبود جز معجزه
فرخ نعمتی، بازیگر نقش امام رضا(ع)
آن روز باید با اسب به طرف جمعیت میرفتم؛ موقعیت حساسی بود و نور نباید میرفت؛ از طرفی در چنین کاری که ۲۰۰ نفر سرازیر میشوند باید در یک برداشت، فیلمبرداری میشد، آن هم کارگردانی مثل فخیمزاده که از این نوع صحنهها نمیگذرد. با اسب بهسمت تپه رفتم. اسب که جمعیت را دید ناگهان مرا بهجای دیگری برد اما برای فخیمزاده این اتفاق قابل قبول نبود. من هم به او گفتم: تقصیر من نبوده و اسب از جمعیت ترسیده و این کار را کرده است. یکباره وسط بیابان به من گفت لباست را تن مأمور سوارکارها بکن! برای بازیگری مثل من که به ظرافتهای هنری اهمیت میدهم، سخت بود لباسم را تن شخص دیگری کنم و این پلان را از دست بدهم. اما لباس را به نمازی مأمور سوارکارها واگذار کردم و پتو روی دوشم انداختم.
از عنایاتی که حضرت به من داشتند در این پلان به منصه ظهور رسید؛ جایی که نمازی مأمور سوارکارها بهسمت تپه رفت اما اسب هنوز با جمعیت مواجه نشده بود، راهش را کج کرد و نمازی هم موفق نشد. اینجا به فخیمزاده گفتم، دیدید این اتفاق دوباره تکرار شد. او به من گفت، لباس را دوباره بپوش و اینبار در آستانه نزدیک شدن به جمعیت، اسب را نگهدار و بقیه راه را پیاده برو. سعی کردم اسب را نگه دارم و پیاده به سمت تپه رفتم. در راه با خودم فکر میکردم کاری انجام بدهم، از جایی که جمعیت نزدیکتر شد دستانم را باز کردم و از پشت دیدم اسب همراه من میآید. بعد از اینکه پلان به پایان رسید، دیدم تمام گروه دارند گریه میکنند. برخی اوقات چنین اتفاقاتی میافتد که فکر نمیکنم جز عنایت و معجزه چیز دیگری باشد.
انسان و خطرات قدرت
محمد صادقی، بازیگر نقش مأمون
در سریال «ولایت عشق» نقش مامون عباسی را بازی کردم و این نقش را خیلی دوست داشتم. بهنظر من شباهتهای زیادی به مکبث شکسپیر داشت، چون من خیلی از آن نمایش خوشم میآمد و دلم میخواست در تئاتر در ایران آن را بازی کنم. در این سریال این میسر شد و من هم بازی کردم و بسیار کاراکتر جالبی برای پرداختن و بازی کردن بود. چنین نقشهایی که درازمدت است، نیاز به انرژی و سن و سال مناسبی دارد و سالها زمان میبرد و کار زیادی دارد و باید این آمادگی را بازیگر داشته باشد. شاید در همه دوران زندگی، این کار سنگین میسر نباشد.
نقش من منفی بود اما پیام منفیای از مخاطبان نگرفتم، بهنظر میرسد محاسبه درستی داشتیم و آنچه باید، منتقل شد و سریال شعاری نبود و اثری نبود که خطی بین نقش منفی و مثبت کشیده شود. واقعا شرایط انسانی را عنوان میکرد و خطراتی که بر سر راه هر انسانی شاید بهدلیل موقعیت و قدرت ایجاد میشد و این قابل باور بود. عموما تماشاگر عام و خاص این را میدیدند و با آن ارتباط برقرار میکردند. خیلی روی آن نقش کار کردم و گاهی فکر میکردم این از وسواس و کار زیاد بیهوده باشد ولی اینطور نبود و تماشاگر با کاری که روی آن زحمت کشیده شده است، ارتباط برقرار میکند.
چرا میخواستی امام را ترور کنی؟!
حبیب دهقاننسب، بازیگر نقش داود
من در این سریال یکی از نقشهای چهارگانه را دارم که در ابتدا موافق با امام رضا (ع) است و بعد از پیمان با معمول مخالف امام میشود و حتی اقدام به ترور او میکند.
در سکانسی از این سریال وقتی امام رضا (ع) برای خواندن نماز به سمت مسجد میرود من قرار بود ایشان را ترور کنم. این سکانس باعث شد زمان پخش فیلم، بسیاری از مردم درباره این بخش از من سؤال کنند، در صورتی که من بهعنوان بازیگر موظف هستم هر نقشی را بازی کنم. این مساله هیچ ربطی به میزان ارادت من به ائمه ندارد و البته درک میکنم مردم بهواسطه عشقی که به امامان معصوم (ع) دارند تا حدودی تحتتأثیر قرار میگیرند اما اینکه دنیای واقعیت را بخواهیم با فیلم یکی بدانیم کمی دور از ذهن است.
گاهی مواقع بازی کردن در نقشهای منفی در سریالهایی که موضوع آن ائمه (ع) هستند دشوارتر از نقشهای مثبت است، چون تو باید به اندازهای در کارت خوب و باورپذیر باشی که نقش مثبت باورپذیرتر باشد. نکته دیگر اینکه شاید عدهای حاضر نباشند در نقشهای منفی کارهای مذهبی بازی کنند، پس این محدودیت بهنوعی رسالت هنرمند را بیشتر میکند تا کیفیت کار دستخوش آسیب نشود.