رادیکال‌ها چطور مطالبات برجامی ایران را تحقیر می‌کنند؟

«جام‌جم» بررسی می‌کند

رادیکال‌ها چطور مطالبات برجامی ایران را تحقیر می‌کنند؟

همه اتفاقات در حوزه سیاست، روابط بین‌الملل و عالم دیپلماسی با یکدیگر ارتباط دارند، چراکه همه این اتفاقات، تحولات، تصمیمات، واکنش‌ها و مواضع روی هم آثار مثبت و منفی دارند و به تبع آن از همدیگر هم تأثیرات مثبت و منفی می‌گیرند. به‌طورمثال قطع روابط آلبانی با جمهوری اسلامی ایران و فشار سیاسی و روانی بعدی آن در کنار تحریم وزارت اطلاعات توسط آمریکا، بخشی از یک پروژه بزرگ‌تر است تا فشار همه‌جانبه‌ای را به ایران اعمال کنند. هرچند غرب به موازات این کانال‌های جدید، سعی دارد مسأله همکاری ایران و روسیه را هم به‌عنوان مکملی برای این پروژه فشار همه‌جانبه فعال کند اما بدون شک این پروژه شاخه دیگری هم دارد که روی آن حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند و آن جریان تحریف در داخل کشور است. این روزها که به‌دلیل شروع یک فشار همه‌جانبه روانی و تحریمی علیه ایران و درپیش‌بودن انتخابات‌ میان‌دوره‌ای کنگره، رسیدن به توافق به مرحله اما و اگر رسیده است، مسأله برجام و توافق همچنان در صدر اخبار حوزه سیاست خارجی قرار دارد اما رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب از دریچه دیگری این تحولات را دنبال می‌کنند که در این گزارش رویکرد آنها را در پنج محور و سرفصل بررسی می‎‌کنیم.

اعتبارزدایی از خواسته ایران
یکی از این رویکردهای پرحجم رسانه‌ای، مسأله اعتبارزدایی از شروط ایران است. جریان اصلاح‌طلب از مسیرهای مختلف به‌دنبال اعتبارزدایی از شروط برجامی ایران است و در این زمینه، استدلال این طیف آن است که طرفین مذاکره باید به اندازه قدرت خود در نظام بین‌الملل، خواهان امتیاز باشند و هرکه قدرت بیشتری داشته باشد، طبیعتا امتیاز بیشتری کسب خواهد کرد!حتی روزنامه اعتماد روز یکشنبه به قلم عباس عبدی در مطلبی با عنوان «مسئولیت برجام متوجه کیست؟» نوشت: «برجام یک توافقی است که حدود آن را قدرت طرفین و نه عدالت تعیین می‌کند. پس اگر توافق انجام نشد، باید مسئولیت تبعات ناشی از انجام‌ندادن آن را پذیرا باشند ... . مسئولیت اصلی این وضعیت نیز متوجه آقای رئیسی است، زیرا قدرت امضای برجام یا رد آن را در دست دارد.» جریان رادیکال با این استدلال مدعی است که ایران باید از شروط اصلی خود یعنی لغو تحریم‌ها، دریافت تضمین معتبر، راستی‌آزمایی عینی و عملی و بسته‌شدن پرونده PMD صرف‌نظر و عقب‌نشینی کند، مسأله‌ای که در تناقض آشکار با منافع ملی کشورمان است و هیچ تطبیقی با عقلانیت سیاسی و حکمرانی مبتنی بر خردورزی ندارد. 
انکار ارتباط میان بحران سوخت اروپا و برجام
یکی از شاهکارها و دروغ‌های عجیب این جریان، رد هرگونه ارتباط بین بحران سوخت و زمستان سیاه چشم‌آبی‌ها با موضوع توافق است. رسانه‌های منتسب به جریان اصلاح‌طلب در روزهای اخیر بارها مدعی شده‌اند که نباید زمستان اروپا و بحران انرژی در حوزه یورو را به برجام ربط داده و به دنبال امتیازگیری از این شرایط باشیم. هرچند که ایران هیچ‌گاه برخلاف غرب که تحریم دارویی علیه ایران را هم فعال نگه داشته است، از موضوعات انسانی برای فشار استفاده نمی‌کند. با این‌حال در روزهای گذشته جاوید قربان‌اوغلی، در روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «زمستان سرد اروپا و خواب آشفته مخالفان توافق» مدعی شده: «براساس برآوردهای منابع نفتی حدود ۱۲۰ تا ۱۸۰میلیون بشکه نفت و میعانات نفتی ایران در آب‌های بین‌المللی منتظر توافق هسته‌ای برای فروش در بازار ملتهب انرژی است. براساس گمانه‌زنی‌ها آمریکا با هدف مدیریت بحران و تأثیرگذاری بر قیمت نفت، با روانه‌شدن ۵۰میلیون بشکه نفت ایران در بازار موافقت کرده است. کسانی که با «خواب آشفته زمستان سرد اروپا» مسئولان را به صبر دوماهه دعوت می‌کنند، باید پاسخ دهند که چه امتیازی می‌تواند جبران چنین خسارتی باشد؟» همچنین روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «سراب زمستانی» نوشت: «گروهی کوچک مدتی است که در کنار مخالفت گاه‌وبیگاه خود با برجام مسیر جدیدی را ریل‌گذاری کرده‌اند. مسیری که می‌توان آن را «سراب زمستانی» نامید. هدف آنان این است که با به‌تاخیرانداختن توافق برجام، مدعی شوند که توافق بهتری در زمستان در انتظار ایران است و این سرابی بیش نیست.»
ادعای همصدایی منتقدان برجام با اسرائیل
جریان اصلاح‌طلب بارها مدعی شده است که منتقدان برجام در داخل با اسرائیل همصدا هستند. برای نمونه، احمد زیدآبادی اخیرا در مطلبی نوشته است: «این‌که دولت اسرائیل خواهان مرگ نهایی برجام باشد، اصلا چیز عجیبی نیست! این‌که اصولگرایان تندرو تمام مواضع رسمی دولت اسرائیل درباره احیای برجام را از جنس «عملیات فریب» یا «ره‌گم‌کنی» یا «جنگ زرگری» بدانند هم اصلا چیز عجیبی نیست! این‌که نهادهای تصمیم‌گیر اختیار خود را به دست این تندروها دهند و توطئه‌اندیشی خالص آنها را جدی بگیرند، چیز عجیبی است یا آن‌هم اصلا چیز عجیبی نیست؟»این در حالی است که مقامات آمریکایی صراحتا اعلام کرده‌اند در موضوع ایران و ازجمله مسأله برجام، با اسرائیل دارای هدف مشترک بوده و فقط در مسیرهای رسیدن به این هدف مشترک، میان این دو اختلاف‌نظر و اختلاف‌سلیقه وجود دارد.براساس مستندهای منتشرشده، موضعگیری‌های آمریکا و اسرائیل در برجام در قالب پروژه عملیات روانی «پلیس خوب - پلیس بد» قابل تعریف است. کمااین‌که در همین راستا تل‌آویو تمام تلاش خود را به‌کاربست و در‌این ‌بین اختلافات پادمانی که به یکی از مهم‌ترین موانع بر سر احیای برجام بدل شده، توانست تا حد زیادی به یائیر لاپید کمک کند و از آن‌طرف شنیده می‌شود دولت بایدن برای تأخیر در احیای برجام تا پس از انتخابات پارلمانی در سرزمین‌های اشغالی یا انتخابات کنگره آمریکا به اسرائیل تضمین داده است.حتی این هماهنگی تا جایی است که می‌توان تل‌آویو را موتورمحرکه شکل‌گیری و دامن‌زدن به PMD یا همان «ابعاد نظامی پرونده فعالیت‌های هسته‌ای» ایران دانست که تاکنون هم ادامه دارد؛ یعنی آنچه از زبان تروئیکا در بیانیه روز شنبه مطرح شد یا آمریکایی‌ها و از همه مهم‌تر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره برخی اتهامات به ایران مطرح می‌کنند و در قالب اختلافات پادمانی مانع از توافق شده، به شکل مشخص از سوی اسرائیل مطرح و پیگیری شده است و همه اینها در یک پازل طراحی و اجرا می‌شود. 
القای فرصت‌سوزی ایران در مذاکرات
یکی دیگر از ورژن‌های خودزنی جریان تحریف در داخل کشور القای فرصت‌سوزی ایران در مذاکرات است، یعنی از ادعاهای پرتکرار جریان اصلاح‌طلب در مسأله برجام، ادعای فرصت‌سوزی ایران است. این‌که به جهت شرایط اقتصادی، زمان به ضرر ماست و باید با کوتاه‌آمدن از خواسته‌ها و با حداقل امتیازگیری، احیای برجام را رقم بزنیم.
القای اشتیاق آمریکا به اجرای تعهدات
طیف رادیکال این‌طور القا می‌کند که طرف آمریکایی مشتاق احیای برجام است و این ایران است که با امتناع از احیای برجام، مانع از به‌وقوع‌پیوستن آن می‌شود. این درحالی‌است که آمریکا به‌هیچ‌عنوان در پی اجرای تعهدات خود نیست بلکه هدف اصلی واشنگتن، اجرای یکطرفه برجام و سرپیچی از اجرای تعهدات خود است آن‌هم در شرایطی که ایران همه تعهدات خود را گام‌به‌گام اجرا کرده بود و با خروج آمریکا از برجام به همان موازات تعهدات برجامی را کاهش داد. بنابراین اگر دولت بایدن اراده‌ای برای احیای برجام داشت، این موضوع باید در هفته‌های گذشته به اتمام می‌رسید و بار اضافه‌ای توسط واشنگتن به برجام 2015 تحمیل نمی‌شد درحالی‌که به نظر می‌رسد اراده‌ای برای این‌کار در دولت پیر جو بایدن وجود ندارد.