از ادبیات به سینما

گپ وگفتی با حبیب احمدزاده؛

از ادبیات به سینما

یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره امسال، حبیب احمدزاده است. مردی که از دل داستان و داستان‌نویسی برآمده و وارد دنیای هفت‌رنگ سینما شده اما همچنان دلبسته کلمات است. احمدزاده سال1343 در آبادان متولد شد و در روزهای آغازین جنگ تحمیلی که شهرش زیر بمباران و در محاصره دشمن بود، او نیز خواسته یا ناخواسته وارد دنیای جنگ و رزم شد.

تجربیات روزهای جوانی و نوجوانی و حضور در خط مقدم نبرد با دشمن اشغالگر، باعث شد او وقتی به آرامش بعد از جنگ رسید، ضمن ادامه تحصیلاتش در رشته ادبیات نمایشی و پژوهش هنر، قلم به دست بگیرد و داستان‌های آن روزها را بنویسد. مجموعه داستان «داستان‌های شهر جنگی» و رمان « شطرنج با ماشین قیامت» که هردو را سوره مهر منتشر کرده و به چندین چاپ رسیده، جزو بهترین آثار ادبی است که در زمینه دفاع‌مقدس نگاشته شده. شطرنج با ماشین قیامت، برنده جایزه بهترین رمان سال جشنواره ادبی اصفهان و برنده جایزه شهید غنی‌پور در بخش داستان و رمان دفاع‌مقدس شد و جایزه‌های برترین کتب 20سال داستان‌نویسی دفاع‌مقدس و جایزه بهترین کتاب داستان کوتاه دفاع‌مقدس به کتاب داستان‌های شهر جنگی تعلق گرفت. شاید جرقه تمایل او به حضور در عرصه سینما، همکاری‌اش با ابراهیم حاتمی‌کیا به‌عنوان مشاور در پروژه «آژانس‌شیشه‌ای» بود. او از دهه 80 به مستندسازی و فیلمنامه‌نویسی روی آورد. مستند «آخرین تیر آرش» ادای دین اوست به عکاس، خبرنگار و مستندساز انقلاب، مرحوم سعید ابراهیم اصغرزاده که در سانحه سقوط هواپیما در کوه‌های خرم‌آباد درگذشت. این مستند، سیمرغ بلورین ویژه هیات‌داوران بخش مستند جشنواره بین‌المللی فیلم فجر را از آن خود کرد. 
فیلم مستند 34 دقیقه‌ای «موج‌زنده» که با گویندگی پرویز پرستویی ساخته شد، فیلم بعدی اوست که به ماجرای سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی در آب‌های خلیج‌فارس می‌پردازد. مستند بعدی او هم در حال‌وهوای دفاع‌مقدس است. این مستند که «بهترین مجسمه دنیا» نام دارد به روایت شهید دریاقلی سورانی می‌پردازد. در ماه‌های آغاز جنگ که آبادان در محاصره نیروهای دشمن بود و هنگامی‌که دشمن از رودخانه بهمنشیر گذشت و وارد آبادان شد تنها دریاقلی متوجه حضور دشمن شد. او با شجاعت و عزمی ‌شگفت‌انگیز مسافتی ۹ کیلومتری را با وجود حضور دیدبانان دشمن با دوچرخه کهنه خودش پشت‌سر گذاشت تا این خبر را به مدافعان شهر برساند. پس از آن بود که با حضور رزمندگان و مردم شهر، دشمن به آن سوی بهمنشیر رانده و حماسه‌ای بزرگ آفریده شد. این مستند دیپلم افتخار جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت را در سال1391 کسب کرد. احمدزاده نخستین تجربه فیلمنامه‌نویسی‌اش را با نوشتن «50 قدم آخر» به همراهی کیومرث پوراحمد انجام داد. فیلمی‌که به سرگذشت واقعی یکی از نیروهای اطلاعات لشکر زرهی نجف‌اشرف در عملیات والفجر ۴ می‌پرداخت و بابک حمیدیان و طناز طباطبایی در آن بازی می‌کردند. بعد از آن، « آن‌که دریا می‌رود» را نوشت که آرش معیریان این فیلمنامه را کارگردانی کرد، فیلمی ‌که سال 1385 با بازی هومن سیدی، افشین ‌هاشمی، پرویز چابهاری و غزاله غضنفری ساخته شد و بازهم سوژه‌ای دفاع‌مقدسی داشت.  او در گام بعدی به خسرو سینایی در نگارش فیلمنامه فیلم مستند داستانی «گفت‌وگو با سایه» کمک کرد که به زندگی و اندیشه‌های صادق هدایت می‌پرداخت. او سال ۱۳۸۲در نگارش دو اپیزود از فیلم «روایت سه‌گانه» به همراه پرویز شیخ‌طادی و عبدالحسن برزیده به آنان کمک کرده است و همچنان به‌طور مرتب در فضای ادبیات و سینمای ایران حضور دارد و با اقدامات و نامه‌نوشتن‌های ابتکاری‌اش ندای حق‌طلبی و صلح‌خواهی هنرمندان ایرانی را جهانی کرده است.