جاده یکطرفه ابریشم

جاده یکطرفه ابریشم

سومین هفته فیلم چین که به میزبانی بنیاد سینمایی فارابی از شنبه تا چهارشنبه این هفته برگزار شد، همچون دو دوره قبلی در سال‌های 97 و 1400 با خروجی و دستاورد ویژه‌ای همراه نبود و فقط به چند سخنرانی سفیر چین در ایران و مدیران سازمان سینمایی و فارابی درباره تعاملات فرهنگی و سینمایی ایران و چین و نمایش چند فیلم نه‌چندان شاخص سینمای چین منحصر شد.

این در حالی است که محدودکردن این هفته‌ها به مقوله نمایش فیلم، نشانی از تعاملات موثر ندارد و مطلقا به تولیدات مشترک منجر نخواهد شد که مکررا در اظهارنظرهای طرفین و مدیران فرهنگی و سینمایی ایرانی و چینی به آن اشاره می‌شود. چنین دورهمی‌هایی تنها به کار فربه‌کردن کارنامه مدیران و میزبانان می‌آید و خاصه درباره چین، بیشتر متاثر و ناگزیر از روابط سیاسی به نظر می‌رسد. 

این‌که بنیاد سینمایی فارابی سال گذشته در تولید حدود 10 فیلم جشنواره فیلم فجر یعنی نزدیک نیمی از 24 اثر سودای سیمرغ، سرمایه‌گذاری و مشارکت داشت، اگرچه واجد نکات مثبت و واضحی درباره فعالیت مستمر آن در سینمای ایران است و حتی با وجود چند فیلم خوب از جمله جنگل پرتقال، سینما متروپل و کت چرمی، امیدواری‌هایی درباره رعایت وجوه استاندارد و جذاب را هم ایجاد می‌کند اما با بررسی دقیق‌تر، کفه ترازوی فیلم‌های متوسط و ضعیف در میان این 10فیلم سنگین‌تر است و حباب‌های این حضور حداکثری کمی نمایان می‌شود. فارابی در غیاب و انفعال بخش‌های دولتی دیگر که از آنها انتظار مشارکتی جدی‌تر در جشنواره فیلم فجر می‌رود و ناتوانی و کم کاری و ملاحظات بخش خصوصی برای حضور قابل قبول در مهم‌ترین رویداد سینمایی ایران، انحصار خواسته یا ناخواسته خود را با تبلیغات و هیاهوی رسانه‌ای تقویت کرد. دراین میان فروش فیلم‌های شماره 10، هوک و هایپاور(که فارابی با اعطای وام در تولید آن مشارکت داشت) به تلویزیون برای پخش در نوروز امسال، اگرچه امتیاز مخاطب چند میلیونی رسانه‌ملی را برای این آثار به عهده داشت اما از نظرگاهی دیگر نشان از آگاهی فارابی به ظرفیت پایین فروش آثار تولیدی‌اش دارد و از سوی دیگر با سازوکار اقتصادی سینما هماهنگ نیست و زیان‌آور است. این اوضاع و احوال به خوبی نمایانگر بزرگنمایی فعالیت‌های فارابی است که ضرورتا باید در کنار وجوه مثبت این نهاد، مورد اشاره و بررسی و آسیب‌شناسی قرارگیرد. همین مواجهه در برگزاری برنامه‌ای چون «سومین هفته فیلم چین» به میزبانی فارابی هم نمایان و قابل اشاره است و با بزرگنمایی رسانه‌ای روبه‌رو هستیم که نسبت چندانی با واقعیت ندارد یا دست‌کم شیوه و جزئیات برگزاری آن، نشانه‌ای مستقیم از اتفاقات خوب و شعارهای مطروحه ارائه نمی‌کند. برای اظهارنظر درست و دقیق‌تر، نیاز به مرور مختصر دوره‌های پیشین در این زمینه است. نخستین هفته فیلم چین از 24 تا 26 مرداد 97 به صورت همزمان در تهران، شیراز، اصفهان، تبریز، کرمان و بابل برگزار شد. برنامه‌ای طی سه روز که البته عنوان «نگاهی بر سینمای چین» را داشت و با برگزاری مراسم افتتاحیه در موزه سینما و با حضور مقامات سفارت چین، سفرای چند کشور و معاونان سفرا، چند رایزن فرهنگی و برخی هنرمندان کار خود را آغاز کرد. نکته قابل اشاره این‌که برخلاف سومین هفته فیلم چین که به میزبانی فارابی برگزار می‌شود، دو هفته اول و دوم را گروه سینمایی هنر و تجربه برگزار کرد. 
 
 کدام شاخص؟
دوره اول (نگاهی بر سینمای چین) تنها شامل نمایش سه فیلم سینمای چین بود؛ پس‌لرزه به کارگردانی فنگ شیائوگانگ که اثری در گونه سینمای فاجعه بود، کوه‌ها ممکن است از هم جدا شوند، درامی عاشقانه به کارگردانی جیا ژانکو، داستان سه شهر که عاشقانه‌ای در دل جنگ چین و هنگ کنگ به کارگردانی میبل چئونگ. در خبری که تابستان 97 درباره این برنامه رسانه‌ای شد، از عنوان «شاخص» برای این سه فیلم استفاده شد اما در واقعیت با سه فیلم معمولی و دست بالا متوسط از سینمای چین روبه‌رو بودیم. داستان سه شهر نمره 9/5 و کوه‌ها ممکن است از هم جدا شوند نمره 9/6 در سایت آی.ام.دی.بی را دارند و بالاترین نمره مربوط به پس‌لرزه با نمره 5/7 از 10 است. شاخص‌ترین و جهانی‌ترین کارگردان چینی هم در این میان جیا ژانکو (ژانگ که) کارگردان کوه‌ها ممکن است از هم جدا شوند، است و آن دو تای دیگر چندان اسم و رسم بین‌المللی ندارند. در واقع کل دستاورد نخستین هفته چین در ایران، نمایش سه فیلم نه‌چندان ویژه چینی برای مخاطبان ایرانی بود و بس.
     
فیلم‌های نه‌چندان مهم چینی
دومین هفته فیلم چین در ایران سه سال بعد از دوره نخست از 24تا30مهر1400 برگزار شد. این بار هم گروه هنر و تجربه با همکاری سفارت چین در ایران پای کار این برنامه بود. مناسبت برگزاری این هفته، مبنایی دیپلماتیک داشت و پنجاهمین سالگرد ایجاد روابط سیاسی چین و ایران موجب آن بود.فو لی هوا، کاردار سفارت چین در ایران در مراسم افتتاحیه این رویداد گفت: «مبادلات فرهنگی بین این دو تمدن باستانی به توسعه و شکوفایی تمدن جهانی کمک کرده است. ما آمادگی داریم تا از پنجاهمین سالگرد ایجاد روابط دیپلماتیک بین چین و ایران به عنوان فرصتی برای تقویت مبادلات بین دو تمدن و تفاهم بین دو ملت از طریق سینما استفاده کنیم.»  
جعفر صانعی مقدم، مدیرعامل وقت گروه هنر و تجربه هم در همان برنامه گفت: «این هفته فرهنگی به منظور ترویج پیوندهای فرهنگی بین دو تمدن باستانی و با هدف توسعه صنعت سینما و افزایش سرمایه‌گذاری و تولید فیلم مشترک برگزار شده است». اما باوجود این حرف‌های زیبا، دومین هفته چین هم فقط محدود به نمایش هفت فیلم چینی در شش روز شد؛ آواز ققنوس به کارگردانی وو تیانمینگ، آدمکش به کارگردانی هوشیائوشین، من کسی هستم به کارگردانی درک یی(تونگ شینگ‌یی)، بازگشت به خانه به کارگردانی ژانگ ییمو، سایه به کارگردانی ژانگ ییمو، پرواز با درنا به کارگردانی لی رویجون و آنیما به کارگردانی چاو جینلینگ.این بار هم با فیلم‌هایی از سینمای چین مواجه شدیم که جزو بهترین آثار سینمایی آن کشور نبودند و از جنبه نقد و تحلیل هم چندان با نظرات مثبت منتقدان و تماشاگران روبه‌رو نشدند: آواز ققنوس(7)، آدمکش(6.3)، من کسی هستم(6.5)، پرواز با درنا(6.5)، آنیما(6.8)، بازگشت خانه(7.2) و سایه(7). 
   
انتخاب‌های غیرکارشناسانه
مشهورترین کارگردانان سینمای چین که فیلم‌هایی از آنها در دومین هفته فیلم چین در ایران به نمایش درآمد، ژانگ ییمو و هوشیائو شین بودند. با این حال آثاری که از آنها برای نمایش در این رویداد انتخاب شد، با نقاط اوج کارنامه این فیلمسازان فاصله داشت.
   
ورود بی دستاورد فارابی
اما فارابی که ظاهرا سعی دارد در هیچ زمینه و شاخه سینمایی از قافله عقب نماند در سومین هفته فیلم چین پای کار آمده تا سند احتمالی تعاملات فرهنگی و سینمایی با چین را به نام خود بزند. نتیجه این تصمیم و مشارکت حداکثری در حوزه سینما، میزبانی پرسروصدای سومین هفته فیلم چین است که این هفته به مدت چهار روز و از 16 تا 20 اردیبهشت در سالن عباس کیارستمی بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد. نمایش پنج فیلم از کارگردانان نسل جدید سینمای این کشور و افتتاحیه پرجمعیت با حضور جمعی از چهره‌های سیاسی، فرهنگی، هنری و سینماگران ایرانی و چینی از جمله چانگ هوا، سفیر چین در ایران و البته سخنرانی‌های زیبای صورت گرفته در این مراسم همه آن چیزی بود که در سومین هفته فیلم چین اتفاق افتاد و باز به سیاق دو هفته قبلی در سال‌های 97 و 1400، این بار هم به دستاورد ویژه‌ای برای سینمای ایران منجر نشد.نگاهی به امتیازات پنج فیلم کاپیتان به کارگردانی اندرو لاو، آلا چانسگو به کارگردانی سونتار گیال، کوهنوردان به کارگردانی دانیل لی، زمین سرگردان به کارگردانی فرانت گو و خاکستر، خالص‌ترین سفیدی به کارگردانی جیا ژانکو، هم نشان می‌دهد همچون هفته‌های قبلی چین، این بار هم با انتخاب فیلم‌هایی روبه‌رو بودیم که باوجود برخی نکات مثبت، با فیلمی ششدانگ و درجه یک فاصله دارند. دراین میان خاکستر، خالص‌ترین سفیدی به کارگردانی تنها فیلمساز مشهور سومین هفته، جیا ژانکو، با امتیاز 7 وضع بهتری نسبت به باقی آثار دارد. همچنین تا حدودی هم باید به آلا چانسگو اشاره کرد که جایزه بهترین فیلمنامه و جایزه بزرگ هیات داوران را از بیست و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم شانگهای به دست آورد.همین بحث انتخاب فیلم‌ها در هفته‌های فیلم چین می‌تواند یکی از نقاط قابل بررسی باشد. این‌که چرا در هیچ‌کدام از سه دوره برگزار شده، فیلم‌های شاخص با امتیازات بالا از سوی منتقدان برای نمایش انتخاب نشده‌اند؟ چرا بیشتر فیلم‌های انتخابی، مربوط به سینمای بدنه و تجاری چین هستند و کمتر می‌توان رد و نشانی از سینمای هنری و قابل اعتنای آنها در میان این آثار یافت؟ نمایش فیلم‌هایی ممیزی شده که با بهترین کیفیت و با نسخه‌هایی کامل در سایت‌های دانلود فیلم موجود و قابل تماشاست، چه دستاورد و ارزش افزوده‌ای برای سینمای ایران و مخاطبان علاقه‌مند به سینما دارد؟ اگر با فیلم‌های جدید و ویژه‌ای از سینمای چین روبه‌رو بودیم که در هیچ سایتی عرضه نشده، می‌شد به عنوان یک ویژگی مثبت و کنجکاوی برانگیز به آن نگاه کرد.درضمن این نمایش فیلم‌ها بیشتر وظیفه ذاتی سینماتک‌ها و جلسات نمایش و نقد فیلم است که سال‌هاست برخی فرهنگسراها و منتقدان نسبت به برگزاری آن اقدام می‌کنند. چرا نهادهایی مثل فارابی، هنر و تجربه به بحث نمایش فیلم خارجی از جمله چینی ورود می‌کنند؟ 
   
تولید  مشترک  کجاست؟!
اگر این کار با هدف تعاملات فرهنگی و سینمایی ایران و چین صورت می‌گیرد و طرفین شعار تولیدات مشترک را سر می‌دهند، این راهش نیست. رئیس سازمان سینمایی در مراسم افتتاحیه سومین هفته فیلم چین از مباحثی چون توسعه همکاری با سینمای چین و شکست هژمونی سینمای غرب همزمان با پرچمداری و پیشقراولی سینمای ایران و چین می‌گوید و به روابط و تعاملات این دو سینما به عنوان استعاره شاهراه بزرگ جاده ابریشم و بده بستان دو تمدن بزرگ ایران و چین اشاره می‌کند، مدیرعامل فارابی یکی از نکاتی را که می‌تواند به تقویت روابط فرهنگی ایران و چین کمک کند، تحقق تولیدات مشترک سینمایی این دو کشور می‌داند و اظهارامیدواری می‌کند، سال آینده شاهد روی پرده رفتن آثار مشترک ایران و چین در چهارمین هفته فیلم چین باشیم، سفیر چین در ایران هم با اشاره به سفر اخیر رئیس جمهور ایران به چین و امضای بیانیه گسترش همکاری‌های فرهنگی اشاره می‌کند.اما مرور اجمالی و بی‌دستاورد دو هفته قبلی چین و نگاهی به این پنج سال اخیر نشان می‌دهد نمی‌توانیم با خوشبینی به تحقق این وعده‌ها و شعارها نگاه کنیم. تا وقتی مهم‌ترین برنامه این هفته‌ها، نمایش فیلم‌های نه‌چندان مهم چینی باشد و دورهمی‌های سینمایی دو کشور از این فراتر نرود، اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد و حتی با بدبینی می‌توان کل ماجرا را به سایه سنگین روابط سیاسی و نفوذ دیپلماتیک چین دانست و نه بیشتر. اگر حضورهای سینمای ایران در جشنواره‌هایی چون شانگهای و پکن و موفقیت‌های هرازگاهی در آن جشنواره‌ها و برعکس حضور فیلم‌های چینی در جشنواره فیلم فجر را کنار بگذاریم، تقریبا هرگز تعاملات سینمایی با چین نداشته‌ایم و حتی پابه‌پای چین «هفته فیلم ایران در چین» برگزار نکرده‌ایم. شاید به‌جز یک دوره و آن‌هم با نمایش فیلم‌هایی چون شیار 143، من، جامه‌دران، هاری و شیرین در شهریور سال 96 در پکن.اگر قرار به تعامل است باید این جاده یکطرفه نباشد. 
   
فاصله بسیار تا شعار پیشقراولی سینمای ایران
ضمن این‌که مسئولان فارابی که حالا پای کار این هفته آمده‌اند، به‌جای تبلیغات رسانه‌ای و نمایش فیلم صرف، از کارگردانان سرشناس و شاخص سینمای چین همچون ژانگ ییمو، هوشیائو شین، جیا ژانکو و دیگران برای حضور در ایران و برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای علاقه‌مندان سینما دعوت کنند و چه بهتر که این دعوت‌ها و رایزنی‌ها در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر باشد. برعکس مسئولان فرهنگی و سینمایی چین هم می‌توانند از چهره‌های شاخص سینمای ایران برای حضور در چین و برگزاری کارگاه‌های آموزشی دعوت کنند. این تعاملات به‌جز بحث آموزش باید خروجی‌هایی چون نشست‌های مشترک فیلمسازان و کمپانی‌ها و دفاتر تولید فیلم و نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم‌های مشترک را هم در پی داشته باشد. تنها در این صورت است که می‌توان حرف از دستاورد فرهنگی و سینمایی مشترک میان ایران و چین زد و به استعاره و معادل سینمایی جاده‌ابریشم جامه‌عمل پوشاند. وگرنه با اخبار پرطمطراقی چون برگزاری سومین هفته چین به میزبانی فارابی که آن‌هم با اقبال نصف‌ونیمه مخاطبان و هنجارشکنی‌هایی چون کشف‌حجاب برخی برخی تماشاگران ایرانی همراه بود، تنها به فربه‌سازی بی‌نتیجه کارنامه فارابی می‌انجامد.

امید رحمانی - گروه فرهنگ و هنر