با مهدی طهوری، نویسنده و شاعر كودكان كه این روزها كتابش «تاتی ترانه» با اقبال خوبی روبهروست از اوضاع اقتصادی بازار نشر میگوید
عشق با نوشتن؛ درآمد از شركتهای صنعتی!
نشر كتاب با مشكلات و مسائل متعددی روبهروست كه این روزهایش را بهویژه در حوزه پخش، درهم و پیچان كرده است. معضلاتی كه از قبل هم وجود داشته و حالا بیشتر شده است. حال وقتی در این شرایط فعالان پخش كتاب میگویند كتابی مورد اقبال عمومی و توجه قرار گرفته، میتوان خرسند بود از این كه حتی برای یك كتاب اتفاق خوبی افتاده است.
مجموعه پنج جلدی «تاتی ترانه» سروده مهدی طهوری این روزها با استقبال خوبی روبهرو شده و آن طور كه پخشكنندگان كتاب میگویند، علاوهبر مراكز مهم تهران، در بسیاری از كتابفروشیهای كشور فراروی مخاطبان قرار گرفته است. فعالان صنعت نشر دلایل استقبال از این اثر را تصویرگری خاص كتاب، صمیمیت شعرها و قرار داشتن آنها در فهرست كتابهایی برای گروه سنی زیر پنجسال دانستهاند. به بهانه این استقبال خوب رفتیم سراغ نویسنده كتاب تا با او درباره كتابش و اتفاقاتی كه برای آن رخ داده حرف بزنیم. «پیشته پیشی»، «مهربون خوردنی»، «جانمی جان آب تنی»، «عجب خوشگلی دارم» و «باباش میاد» آخرین كتابهای كودك او هستند كه مجموعه تاتی ترانه را تشكیل میدهد كه از سوی نشر شهر به مخاطبان عرضه شدهاند.
پنج جلد كتاب شعر كودكانه پیش روی ماست با عنوان «تاتی ترانه». مجموعهای كه با اقبال خوبی روبهروست. حتما حس خوبی است كه كتاب آدم پرفروش شود.
بله حتما اما در كنارش باید این را هم دید كه با چه كسی همكاری و همراهی داشته ام برای شكل گرفتن اثر. یك تصویرگر خوش ذوق به نام امیرعلی مومن كه شعرها را برایش میفرستادم و او از بینشان همانهایی را انتخاب میكرد كه بیشتر دوست داشت. واقعا شوقبرانگیز است. ورق بزنید حس میكنید. نقاشیهایش چقدر جذاب هستند.
مخاطب كتاب، بچههای خیلی خیلی كوچك هستند. درست است؟
بله. قاعدتا زیر پنج سال و طبیعتا تمام سنین.
چرا سراغ این فضا و این گروه سنی رفتید؟
پسرم به دنیا آمد و من شروع كردم به شعر گفتن. خیلی قبلتر هم شعر كودك میگفتم. در قالب مثنوی یا قطعه، با زبان معیار: «منظم و مرتب، پیچیده توی چادر شب» پسرم كه به دنیا آمد این شعرگویی شسته رفته تبدیل به یك حس جاری شد. از درون جوشید و محاوره شد. قالبش هم اغلب نیمایی بود. برای شعرگفتن و شعر چاپ كردن سروده نشد.
این سرایش كودكانه و نسبتش با شعرهای بزرگسالتان؟
فكر میكنم یك مسأله زمانی باشد. یعنی هر لحظه ماجرای خودش را دارد. من در 16 سالگی آكنده از یاس فلسفی بودم و میگفتم: «این شب نماد وسعت یلدایی من است/ یلدا شبی به قامت تنهایی من است» اما 20 سال بعد در 36 سالگی میسرودم: فقط بگو پیشته پیشی/ باید از اینجا دور بشی. زمان است كه وسعت یلدایی و پیشته پیشی را در خود حل میكند.
گرانی كاغذ مشكل تراش نشد؟
در سرزمینهای دور احتمالا چاپ كتاب محل درآمد است اما اینجا حتی اگر پولی هم نداشته باشد، خواهشی درازمدت و اغلب كوششی بی ثمر است، اما گاهی هم معجزه اتفاق میافتد. درمورد این پنج جلد هم معجزه شد.
وقتی تاتی ترانه منتظر نوبت چاپ بود، خبر گرانی كاغذ پیچید. خیلی نگران شدم. بارها در آستانه چاپ با این مشكل و مشكلاتی مثل این روبهرو شدهایم. همیشه هم كتاب فدا شده اما این بار دوستان نشر شهر ابتكاری به خرج دادند؛ قطع كتابها 20 در 20 بود. دوستان چهارسانتیمتر از هر طرف كم كردند و با اجی مجی لاترجی كتابها انتشار یافت.
بازخوردها ؟
همچنان باید منتظر بازخوردها بود اما تا حالا خیلی عالی بوده؛ چه درباره شعرها چه تصویرها. بچهها یك جور، بزرگها یك جور. بهترین بازخورد هم وقتی است كه بزرگترها قاه قاه میخندند، انگار بخشی از خاطراتشان زنده میشود. البته اهل فن به حق انتقاداتی وارد میكنند. مثلا دوست منتقدی درباره یكی از فرازها میگفت «بیاعتنایی» یك واژه كودكانه نیست. راست هم میگفت.
چاپهای بعد اصلاح و تغییری خواهد داشت؟
راستش نه. آن حس و حال را امروز كه پسرم 9 سال دارد، ندارم و ترجیح میدهم به شعرهایش دست نزنم. همه بچهها بالاخره یك روزی با مثلا «بیاعتنایی» آشنا میشوند.
شما داستاننویسی تدریس میكنید، شعر میگویید، داستان مینویسید و كتاب شعر و داستان منتشر میكنید. درآمدش حتما خوب است.
تقریبا هیچ.
واقعا؟
بله! خیلی ساده است. كتاب در ایران یك مقوله اقتصادی نیست، مگر این كه خلافش ثابت شود و در مورد آثار من با آن كه فكر میكنم به اندازه خودشان مورد توجه بودهاند، خلافش ثابت نشده است. پیش از این كمتر از یكمیلیون تومان در سال از تدریس درآمد داشتم كه آن هم قطع شد. با این همه، نگاه و منظر و تجربهای كه شعر، داستان و تدریس داستان نویسی به من داده است، در بسیاری جاها به درد من خورده و تبدیل به درآمد شده است. حوزه واقعی كتاب و ادبیات درآمدی ندارد اما از حواشی و اعتبار آن میتوان برای درآمد سود جست.
مثلا كدام حاشیه اش؟
مثل عالم تبلیغات كه همیشه نیازمند ایده، داستان و محتواست؛ محتوانویسی برای شركتهای صنعتی و مواردی از این دست.
تفاوت حوزه كودك با دیگر حوزهها ؟
سوال گستردهای است. همین قدر بگویم كه همین الان كارهای زیادی در زمینههای دیگر آماده انتشار دارم كه ناشری ندارد به ویژه آنها كه به ادبیات خلاق مربوط است، مثل نمایشنامه و داستان. كار كردن در حوزه كودك برای من از همه كارها لذتبخشتر است، چون هنوز امكان چاپ كتابش، آن قدر غیراقتصادی نیست كه كاملا كنار برود و حذف شود. از طرف دیگر شاد و مفرح است. با روحیه من كه خیلی همخوان است.
و دیگر؟
دیگر این كه فكر میكنم «عشق» واقعا در انتشار این مجموعه جاری بوده است. این شعرها بخشی از زندگی من است. برای پسرم سرودهام، بهترین دوستم آنها را تصویرگری كرده و دوستان من در نشر شهر با دقت آنها را منتشر كردهاند.
مجموعه پنج جلدی «تاتی ترانه» سروده مهدی طهوری این روزها با استقبال خوبی روبهرو شده و آن طور كه پخشكنندگان كتاب میگویند، علاوهبر مراكز مهم تهران، در بسیاری از كتابفروشیهای كشور فراروی مخاطبان قرار گرفته است. فعالان صنعت نشر دلایل استقبال از این اثر را تصویرگری خاص كتاب، صمیمیت شعرها و قرار داشتن آنها در فهرست كتابهایی برای گروه سنی زیر پنجسال دانستهاند. به بهانه این استقبال خوب رفتیم سراغ نویسنده كتاب تا با او درباره كتابش و اتفاقاتی كه برای آن رخ داده حرف بزنیم. «پیشته پیشی»، «مهربون خوردنی»، «جانمی جان آب تنی»، «عجب خوشگلی دارم» و «باباش میاد» آخرین كتابهای كودك او هستند كه مجموعه تاتی ترانه را تشكیل میدهد كه از سوی نشر شهر به مخاطبان عرضه شدهاند.
پنج جلد كتاب شعر كودكانه پیش روی ماست با عنوان «تاتی ترانه». مجموعهای كه با اقبال خوبی روبهروست. حتما حس خوبی است كه كتاب آدم پرفروش شود.
بله حتما اما در كنارش باید این را هم دید كه با چه كسی همكاری و همراهی داشته ام برای شكل گرفتن اثر. یك تصویرگر خوش ذوق به نام امیرعلی مومن كه شعرها را برایش میفرستادم و او از بینشان همانهایی را انتخاب میكرد كه بیشتر دوست داشت. واقعا شوقبرانگیز است. ورق بزنید حس میكنید. نقاشیهایش چقدر جذاب هستند.
مخاطب كتاب، بچههای خیلی خیلی كوچك هستند. درست است؟
بله. قاعدتا زیر پنج سال و طبیعتا تمام سنین.
چرا سراغ این فضا و این گروه سنی رفتید؟
پسرم به دنیا آمد و من شروع كردم به شعر گفتن. خیلی قبلتر هم شعر كودك میگفتم. در قالب مثنوی یا قطعه، با زبان معیار: «منظم و مرتب، پیچیده توی چادر شب» پسرم كه به دنیا آمد این شعرگویی شسته رفته تبدیل به یك حس جاری شد. از درون جوشید و محاوره شد. قالبش هم اغلب نیمایی بود. برای شعرگفتن و شعر چاپ كردن سروده نشد.
این سرایش كودكانه و نسبتش با شعرهای بزرگسالتان؟
فكر میكنم یك مسأله زمانی باشد. یعنی هر لحظه ماجرای خودش را دارد. من در 16 سالگی آكنده از یاس فلسفی بودم و میگفتم: «این شب نماد وسعت یلدایی من است/ یلدا شبی به قامت تنهایی من است» اما 20 سال بعد در 36 سالگی میسرودم: فقط بگو پیشته پیشی/ باید از اینجا دور بشی. زمان است كه وسعت یلدایی و پیشته پیشی را در خود حل میكند.
گرانی كاغذ مشكل تراش نشد؟
در سرزمینهای دور احتمالا چاپ كتاب محل درآمد است اما اینجا حتی اگر پولی هم نداشته باشد، خواهشی درازمدت و اغلب كوششی بی ثمر است، اما گاهی هم معجزه اتفاق میافتد. درمورد این پنج جلد هم معجزه شد.
وقتی تاتی ترانه منتظر نوبت چاپ بود، خبر گرانی كاغذ پیچید. خیلی نگران شدم. بارها در آستانه چاپ با این مشكل و مشكلاتی مثل این روبهرو شدهایم. همیشه هم كتاب فدا شده اما این بار دوستان نشر شهر ابتكاری به خرج دادند؛ قطع كتابها 20 در 20 بود. دوستان چهارسانتیمتر از هر طرف كم كردند و با اجی مجی لاترجی كتابها انتشار یافت.
بازخوردها ؟
همچنان باید منتظر بازخوردها بود اما تا حالا خیلی عالی بوده؛ چه درباره شعرها چه تصویرها. بچهها یك جور، بزرگها یك جور. بهترین بازخورد هم وقتی است كه بزرگترها قاه قاه میخندند، انگار بخشی از خاطراتشان زنده میشود. البته اهل فن به حق انتقاداتی وارد میكنند. مثلا دوست منتقدی درباره یكی از فرازها میگفت «بیاعتنایی» یك واژه كودكانه نیست. راست هم میگفت.
چاپهای بعد اصلاح و تغییری خواهد داشت؟
راستش نه. آن حس و حال را امروز كه پسرم 9 سال دارد، ندارم و ترجیح میدهم به شعرهایش دست نزنم. همه بچهها بالاخره یك روزی با مثلا «بیاعتنایی» آشنا میشوند.
شما داستاننویسی تدریس میكنید، شعر میگویید، داستان مینویسید و كتاب شعر و داستان منتشر میكنید. درآمدش حتما خوب است.
تقریبا هیچ.
واقعا؟
بله! خیلی ساده است. كتاب در ایران یك مقوله اقتصادی نیست، مگر این كه خلافش ثابت شود و در مورد آثار من با آن كه فكر میكنم به اندازه خودشان مورد توجه بودهاند، خلافش ثابت نشده است. پیش از این كمتر از یكمیلیون تومان در سال از تدریس درآمد داشتم كه آن هم قطع شد. با این همه، نگاه و منظر و تجربهای كه شعر، داستان و تدریس داستان نویسی به من داده است، در بسیاری جاها به درد من خورده و تبدیل به درآمد شده است. حوزه واقعی كتاب و ادبیات درآمدی ندارد اما از حواشی و اعتبار آن میتوان برای درآمد سود جست.
مثلا كدام حاشیه اش؟
مثل عالم تبلیغات كه همیشه نیازمند ایده، داستان و محتواست؛ محتوانویسی برای شركتهای صنعتی و مواردی از این دست.
تفاوت حوزه كودك با دیگر حوزهها ؟
سوال گستردهای است. همین قدر بگویم كه همین الان كارهای زیادی در زمینههای دیگر آماده انتشار دارم كه ناشری ندارد به ویژه آنها كه به ادبیات خلاق مربوط است، مثل نمایشنامه و داستان. كار كردن در حوزه كودك برای من از همه كارها لذتبخشتر است، چون هنوز امكان چاپ كتابش، آن قدر غیراقتصادی نیست كه كاملا كنار برود و حذف شود. از طرف دیگر شاد و مفرح است. با روحیه من كه خیلی همخوان است.
و دیگر؟
دیگر این كه فكر میكنم «عشق» واقعا در انتشار این مجموعه جاری بوده است. این شعرها بخشی از زندگی من است. برای پسرم سرودهام، بهترین دوستم آنها را تصویرگری كرده و دوستان من در نشر شهر با دقت آنها را منتشر كردهاند.