كمینه، بیشینه
به تاریخ جمعه 27 دی سال 1398 وارد تحریریه شدیم. جمعیت ذكور گروه فرهنگی غایب و نسوان حاضر و قبراق مشغول به كار. راستش نگارنده میخواست همین عددها را هم به شیوه كتابهای تاریخی قدیمی به عربی بنویسد و كل ستون را هم به شیوه همان كتابهای قدیمی، بعد دیدم چه كاری است شما را به دردسر بیندازد. آن هم در روزی كه آمده و دیده مطلبی از جناب كمینه تحریریه داریم.
همین اول كاری بگویم ما این صفت را كه از سر فروتنی ایشان انتخاب شده به بیشینه تغییر داده ایم و با همین عنوان هم صدایشان میزنیم. بیشینه علی مظاهری. نامبرده از نیكان روزگار است، شاعر است، عكس صفحه دسكتاپ كامپیوترش هم تصویری از تمثال مبارك خودش است و در خوردن خوراكیهای میز فرهنگی و البته خریدن دوباره و پر كردن میز هم ید طولایی دارد. بماند كه بیشتر شبها هم آنقدر میماند تا دبیر گروه صادق خان علیزاده با آهوی صحرا یعنی موتور گرامی اش راهی خانه شود و جناب بیشینه را كه اتفاقا پیشینه طولانی هم در جامجم دارد، تا جایی برساند.
القصه نگارنده این همه حاشیه گفت و آسمان و ریسمان به هم بافت تا این را بگوید كه خواندن مطلب علی مظاهری گاهی نیاز به همراه داشتن چند لغتنامه باستانی خفن دارد و ممكن است نیاز باشد منابع بسیاری برای فهم ادراكات او به عنوان یكی از شاعران تحریریه مود نیاز باشد. دیروز اما گفتوگوی خوبی كه با مهدی طهوری نویسنده و شاعر كتاب پرطرفدار «تاتی ترانه» انجام داده، شامل حال این موضوع نمیشد اما مقدمه گفتوگو یا به قول ما لید خودش حكایتی بود.... عجالتا بدانید كه بی لغتنامهها چه بر من گذشت تا به فارسی روان ترجمه اش كنم. میتوانید در همین صفحه این گفتوگوی جذاب را بخوانید و مطمئن باشید، جناب بیشینه از شوخیهای بنده دلخور نمیشود.
و اما در صفحه 10
كمالالدین اسماعیل اصفهانی، یكی از شاعران بزرگ زبان فارسی و مقبره متروكه اش شده سوژه گزارش آذر مهاجر.
ساناز قنبری هم دو فیلم تازه اكران یعنی اولین امضا برای رعنا به كارگردانی علی ژكان و امیر به كارگردانی نیما اقلیما را برایتان معرفی و تحلیل كرده است در صفحه 11.
صفحه آخرمان را هم گذاشتیم برای سینمای جهان استاد زیاری كه از چاپ نشدن صفحه اش در روز پنجشنبه احتمالا حسابی دلخور است. گفتیم اول هفته اش را با این اتفاق خوب شروع كند و ببیند سینمای جهان داریم.