جاری سیال حکیم مالشی
امید مهدینژاد طنزنویس
در سالهای آغازین دهه70 که طرح بزرگ لولهکشی گاز در بسیاری از شهرها در حال اجرا بود، در یکی از شهرها حکیمی زندگی میکرد که پس از سالها خدمت شرافتمندانه در بنیاد حکمت و اندیشه معاصر، بازنشسته شده بود و پس از بازنشستگی به استخدام یکی از عاملین توزیع نفت درآمده و با چرخدستی به فروش نفت در سطح شهر مشغول بود و ازآنجاکه در هنگام فروش نفت، فریاد میزد: نفتیه نفففففففت، به حکیم نفتی مشهور شده بود. حکیم نفتی کمکم احساس کرد نگاه مردم به وی تغییر کرده است و دیگر او را مانند سابق تحویل نمیگیرند اما از آنجا که حکیمی خوشبین بود، تلاش میکرد افکار منفی را از خود دور کند و جملات انگیزشی را سرلوحه افکار و رفتار خود قرار دهد. روزی از روزها حکیم نفتی زنگ در خانه مهندس جباری را که از اهالی فرهیخته محل بود به صدا درآورد. وقتی مهندس جباری درب خانه را باز کرد،حکیم نفتی پس از سلام و احوالپرسی از وی پرسید: شما خانه خود را لولهکشی گاز کردهاید؟ مهندس جباری گفت: از سوراخ روی دیوار فهمیدی؟ حکیم نفتی گفت: نه. از سلام و علیکت فهمیدم. مهندس جباری گفت: یعنی چه؟ حکیم نفتی گفت: قبل از اینکه خانهات گازکشی شود، خوب مرا تحویل میگرفتی، حالم را میپرسیدی و بحثهای سیاسی میکردی و ... . وی افزود: همه اهل محل همینطور بودند اما هرکس خانهاش گازکشی میشود، دیگر سلامو علیک او تغییر میکند.
وی در پایان افزود: سلامهایی که بوی نفت میدادند. بهاینترتیب حکیم نفتی و مهندس جباری با یکدیگر قرار شراکت گذاشتند و شرکتی تأسیس کردند تا بهطور تقسیمکار یک خدمات لولهکشی گاز شهری تأسیس کنند و در سود و ضرر شریک باشند و از آن روز مردمان زرگنده به وی لقب حکیم گازی، حکیم بستنی، حکیم زنبیلآباد و حکیم مالشی گفتند. حکیم مالشی و مهندس جباری طی دو سال اجرای طرح لولهکشی گاز بار خود را بستند و اکنون از خرپولهای منطقه به شمار میروند.
وی در پایان افزود: سلامهایی که بوی نفت میدادند. بهاینترتیب حکیم نفتی و مهندس جباری با یکدیگر قرار شراکت گذاشتند و شرکتی تأسیس کردند تا بهطور تقسیمکار یک خدمات لولهکشی گاز شهری تأسیس کنند و در سود و ضرر شریک باشند و از آن روز مردمان زرگنده به وی لقب حکیم گازی، حکیم بستنی، حکیم زنبیلآباد و حکیم مالشی گفتند. حکیم مالشی و مهندس جباری طی دو سال اجرای طرح لولهکشی گاز بار خود را بستند و اکنون از خرپولهای منطقه به شمار میروند.