علاج واقعه، مهم‌تر از یافتن مقصر

تربیت هنرمندان نخبه بر عهده کدام بخش یا نهاد و متولی فرهنگی است؟

علاج واقعه، مهم‌تر از یافتن مقصر

 پاسخ به برخی سؤالات شاید سهل و ممتنع باشد اما در پاسخگویی دقیق و موشکافانه برای جوابی صحیح، تأمل و تفکر نیازی ضروری است.
همزمان با ورود به هزاره جدید، کشورها و به تبع آن کلانشهرهای مهم دنیا نیز دچار تحولات شگرفی شده‌اند و همزمان با توسعه همه‌جانبه و مبتنی به نگاه توسعه‌یافتگی فرهنگ و فناوری بهره‌های متفاوتی جسته‌اند تا بتوانند تأثیر‌گذارتر ایفای نقش کنند.
آنچه امروز در کلان توسعه فعالیت‌های فرهنگی ــ هنری و رسانه‌ای ایران اسلامی نگران‌کننده است، گسترش برخی تضادهای آماری و میزان تأثیرگذاری عملی در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه در بین نخبگان و افراد دارای سابقه فعالیت در این حوزه است. از سوی دیگر نسل جدیدی از علاقه‌مندان به فرهنگ ایرانی ــ اسلامی تحت تأثیر تبلیغات رسانه‌های نوین و نوظهور جذب مراکزی شده‌اند که در آشنایی با مبانی تمدن نوین اسلامی همسو نیستند. رشد آموزشگاه‌های بخش‌خصوصی در ترویج زبان خارجی بر نگرانی گسترش فرهنگ و تفکر و اندیشه‌های غیرایرانی از طریق فرهنگ و هنر را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر مجموع رفتارهای فرهنگی و اجتماعی در سال‌های اخیر باعث نگرانی‌هایی برای عوام و خواص شده و با گسترش سریع فناوری‌های نوین شتابزدگی بی‌حدی در نسل جدید آشکار شده‌است. با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی بررسی جایگاه و نقش اجتماعی ــ فرهنگی هنرمندان و فعالان رسانه و هنر در توسعه فرهنگی و هنری جامعه را به امری اجتناب‌ناپذیر بدل می‌کند. هرچند یک نهاد یا ارگان نمی‌تواند به رفع مشکلات به‌وجود آمده همت گمارد و به‌طور حتم باید مشارکت تمامی نهادها و دستگاه‌های فرهنگی، در رفع مشکلات و آماده‌سازی فضای مناسب اقدام کنند.
در حال حاضر، ایران اسلامی در آستانه وضعیت تازه‌ای از شرایط فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است. نسل سوم مهاجری که به‌تدریج و طی بیش از چهار دهه از جریان مهاجرت شتابان فاصله گرفته و در ساختار جمعیتی نیز به‌نوعی ثبات نزدیک شده‌است. با درک نیازهای فرهنگ مدرن شهرنشینی و پیشرفت تکنولوژی وارد صحنه فرهنگی و اجتماعی شده‌اند و دارای تقاضاهای متنوعی در حوزه هنر و رسانه و فرهنگ هستند و می‌توان پیش‌بینی کرد در پس دورانی یک قرنی از آغاز فرآیند توسعه معاصر طی کمتر از یک دهه آینده، شهرنشینی از شکوفایی فرهنگی بیشتری برخوردار خواهد بود و انتظارات جدیدی را در روند توسعه‌یافتگی جهان مدرن در پی خواهد داشت.
روند توسعه ایران اسلامی به‌دلایل متعددی مانند وقوع جنگ تحمیلی و فشارهای مختلف به‌طور خاص در حوزه فرهنگ به تعویق افتاد اما پس از آن پارک‌ها و فضاهای عمومی گسترش یافت و مراکز مذهبی و فرهنگی متعددی با کاربری‌های متفاوت احداث شد. فضاهای فرهنگی و تفریحی از جمله فرهنگسراها در سطوح مختلف به بهره‌برداری رسید اما همچنان در بسیاری از کلانشهرهای کشور چنین مراکزی وجود ندارند و این مراکز در تهران نیز گسترش نیافته است. در سال‌های اولیه انقلاب، بسیاری از فضاهای عمومی گذران اوقات فراغت و مراکز ورزشی که بخشی از فضای فرهنگی را تشکیل می‌دادند، دچار رکود یا وقفه شدند و کارکرد بسیاری از این مراکز و فضاها تغییر یافت اما طی دهه‌70 روند توسعه فضاهای فرهنگی در سراسر کلانشهرهای ایران در قالب فرهنگسراها و خانه‌های فرهنگ روندی روبه رشد را آغاز کرد. مراکز شهری توسعه یافت به‌طوری که حضور گسترده جوانان موجب بروز گرایش‌های گوناگون و گاه متفاوت با گذشته در فضاهای عمومی شهر شد که متأسفانه این گسترش محسوس نیست و مدیریت شهری شاید به‌دلیل ضرورت توجه به بافت شهری بیشتر به‌عنوان یک نهاد خدماتی عمل کرده و به خدمات اجتماعی در شأن و شایسته و بایسته پایتخت ایران اسلامی نپرداخته است. تربیت نیروهای هنرمند و علاقه‌مند به حوزه فرهنگ و هنر و رسانه نیز همزمان با رشد و توسعه فرهنگی در بسیاری از مراکز مهم و تاثیرگذار شکل گرفت و چهره‌های ارزشمندی در بخش‌های مختلف هنرهای تجسمی، نمایشی و سینمایی گرفته تا دیگر بخش‌های حوزه فرهنگ در سطح جامعه بروز و ظهور یافتند اما یکباره و بر اساس سیاست‌های استحاله فرهنگی دشمنان ایران اسلامی تربیت نسل ناشناخته و ناشناس این سرزمین توسط همان دستگاه‌ها و ادارات متولی به فراموشی سپرده شد. هرچند هدف از تأسیس برخی نهادها و مراکز فرهنگی و هنری و بالا بردن سطح دانش علاقه‌مند به فرهنگ و هنر همسو با ارزش‌های ایرانی ــ اسلامی بوده‌است تا با رشد نسل جدیدی از اندیشمندان متعهد و خلاق، اندیشه جهانی انقلاب اسلامی بتواند در فرم‌های هنری جاری شود. تبلیغ فرهنگ ایرانی و گسترش هنر ایرانی ــ اسلامی زمانی امکان‌پذیر است که هنرمندانی بر اساس مبانی اعتقادی و ملی توسط نهادها و دستگاه‌های فرهنگی به‌صورت جدی برنامه‌ریزی و اجرایی شود. هر چند پس از انقلاب اسلامی از حدود 20سال پیش کوشش‌هایی برای ارتباط فرهنگی با کشورهای غربی و شرقی فراهم کردند. هنوز این رفت‌وآمدها بیشتر محدود به برنامه‌های دولتی است و به‌تدریج تبادلات فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها گسترش یابد.