ماجرای جنگ در اوکراین بار دیگر این سوال را ایجاد میکند که چرا معاهدات بینالمللی، ضمانت اجرایی محکمی ندارند؟
قراردادهای بدون گارانتی
این روزها که ماجرای معاهده بوداپست به واسطه جنگ روسیه و اوکراین بیش از گذشته مورد توجه افکارعمومی قرار گرفته است یکی از مسائل اساسی درباره آن اتفاق تاریخی، موضوع جایگاه ضمانت اجرایی در معاهدات بینالمللی است؛ اتفاقی که شاید برای ما ایرانیان به واسطه برجام، امر ناشناختهای نباشد، هرچند برجام به عنوان یک توافق بینالمللی برای ما سند معتبری قلمداد میشد که سال ۹۷ با خروج ترامپ از آن بدون هیچ هزینهای عملا نقض شد. با اقدام رئیسجمهور سابق آمریکا مشخص شد گرچه در ظاهر، امضای وزیر خارجه اوباما تضمین بوده اما عملا تضمین حقوقی محکمی برای برجام ممکن نیست و برجام به عنوان یک برنامه عمل داوطلبانه، متضمن هیچ نوع تضمین حقوقی نیست. در حقوق بینالملل نیز ابزاری برای تحمیل اجرای آن وجود ندارد. اما در آن سوی جهان هم توافقی موسوم به معاهده بوداپست که بر اثر آن اوکراین طی قراردادی با روسیه پذیرفت سلاحهای خود را تحویل دهد و در طرف مقابل، امنیت و تمامیت ارضی آن توسط روسیه محترم شمرده شود هم دچار حفره بیضمانتی بوده است. در واقع اوکراین سال۱۹۹۱ با داشتن ۵۰۰۰ کلاهک هستهای، سومین قدرت اتمی بزرگ دنیا پس از آمریکا و روسیه بود. اما پس از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین، دولت جدید کییف متعهد شد ظرف مدت سه سال تمامی کلاهکهای هستهای مستقر در خاک خود را برای امحا تحویل روسیه دهد. در مقابل قدرتهایی مانند آمریکا و بریتانیا به اوکراین تضمین دادند در آینده ضامن امنیت این کشور خواهند بود، اتفاقی که این روزها بهراحتی نقض شده و اوکراین درمیانه این جنگ تنها مانده است. با توجه به مصادیق مختلف تاریخی در این زمینه، ما در گفتوگو با کارشناسان حوزه روابط بینالملل نمونههایی از این معاهدات بینالمللی را مورد بررسی قرار دادهایم که ضمانت اجرایی درباره آنها نادیده گرفته شده و این در حالی بوده که روی کاغذ وعده تضمینهای کافی برای آنها وجود داشته است. اما در این چارچوب برخی از معاهدات بینالمللی با وجود تعهدات طرفین عملا بینتیجه مانده و با خروج یکی از اعضا متوقف شده است. برای بررسی اهمیت ضمانت اجرایی در معاهدات بینالمللی که ایران هم اکنون به واسطه مذاکرات لغو تحریم در وین با این موضوع درگیر بوده و به دنبال اخذ تضامین لازم و راستیآزمایی طرف غربی و بهویژه آمریکاست، سراغ کارشناسان حوزه بینالملل رفتیم که مشروح آن در ادامه از نگاهتان میگذرد.
تحلیل شما از رویکردهای غرب نسبت به قراردادهای بینالمللی چیست؟
وضعیتی که اوکراین به آن دچار شده کاملا بیانگر این مساله است که ما با یک نمونه عملی از وابستگی سیاسی مواجهایم. اوکراینیها انتظار داشتند در بحرانهای سیاسی، غرب از آنها پشتیبانی کند اما این اتفاق نیفتاد. این تجربه میتواند برای کشورهایی که از استقلال میهراسند، درس خوبی باشد. کشورهای وابسته به جای تکیه کردن بر منابع انسانی و توانمندیهای داخلی به بیرون از مرزهای خود امید بستند و طبعا این نگاه وابسته در مواقع حساس با بروز چالش مواجه شد. خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران در طول 40سال گذشته همواره بر استقلال خارجی تکیه داشت و حضور مستقلانه کشورمان در تحولات بینالمللی هم یکی از سرمایهها و اعتبارات ایران در طول چهار دهه گذشته بود. البته در طول دهههای اخیر برخی از مسوولان با نگرشهای خاصی تلاش کردند این نگاه را با چالش مواجه و نگاه به بیرون از مرزها را تقویت کنند اما خوشبختانه در سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران رویکرد مستقلانه در حوزه سیاست خارجی حفظ شده و اساسا اعتباری برای اعتماد به کشورهای دیگر برای رفع مشکلات داخلی و خارجی قائل نیست. اصولا ایران بر توان اقتصادی، سیاسی و نظامی خود تکیه دارد و به تقویت سرمایه انسانی خود میاندیشد.
چرا غربیها نسبت به معاهدات بینالمللی بیتوجه هستند و حتی از متحدان امروز خود حمایت نمیکنند؟
قطعا ملتها و کشورها بهخصوص کشورهای متوسط و کوچک باید از نگاه منفعتطلبانه غرب درس بگیرند. هیچگاه کشورهای غربی منافع خود را به نفع منافع کشورهای دیگر فدا نمیکنند و در این زمینه هم اساسا کاری به معاهدات بینالمللی ندارند. به همین علت شاهدیم بهرغم تفاهمنامههایی که حتی به تصویب سازمان ملل رسیده و برای همه کشورها لازم الاجراست اما شواهد گذشته نشان داد آمریکا و کشورهای بلوک غرب، ابایی از نادیده گرفتن قوانین بینالمللی ندارند و حتی مثل آمریکا از مجموعهای از مقررات بینالمللی مثل برجام خارج میشوند یا مثل پیمان کیوتو از تصویب آن خودداری میکنند. همچنین در بحث صلح اعراب و اسرائیل شاهد بودیم مذاکرات اسلو برگزار شد و سالهای سال ادامه پیدا کرد و این گفتوگوها به مذاکره برای مذاکره تبدیل شده بود. چون غربیها یک معادله برد و باخت پیشبینی میکردند که بر اساس آن برد به سمت اسرائیلیها و باخت از آن اعراب باشد. این مساله باعث شد هیچوقت مذاکرات اسلو به نتیجه نرسد و به صورت یک مذاکره فلج و بدون انتها رها شود. به عبارت دیگر، قدرتهای بزرگ همواره کشورهای کوچک و متوسط را ابزاری برای رسیدن به منافع خود میدانند. اگر این شواهد و مستندات سیاسی و تاریخی به عنوان عبرتهای درسآموز از سوی دولتمردان مورد توجه قرار گیرد، بسیاری از کشورها درمییابند باید روی استقلال خود سرمایهگذاری کنند.
در حال حاضر، مذاکرات هستهای در وین در حال برگزاری است. با توجه به اینکه ثابت شده غربیها نسبت به تضمینهای خود بیتوجه هستند، جمهوری اسلامی چه رویکردی را باید در مواجهه با بیعملی و بیتعهدی غربها در پیش بگیرد؟
مطالبه اصلی ایران باید ارائه تضامین مطمئن از سوی غربیها باشد و حتی یک قدم از خواستهها و مطالبات بهحق ایران نباید عقبنشینی صورت گیرد. البته برخی رسانههای غربی، گمانهزنیهایی را مبنی بر دادن تضمینها از سوی ایران مطرح میکنند. طبعا این مساله به هیچوجه از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته نیست. به دلیل اینکه کشورمان همواره حسن نیت و حسن عمل خود را در خصوص عمل به تعهدات خود نشان داده، بنابراین به هیچوجه قرار نیست تضمینی از سوی ایران داده شود بلکه تضمینها باید از سوی غرب صورت گیرد.