آخرین نفس‌ها  برای نجات  مادر  و 2 دختر

آخرین نفس‌ها برای نجات مادر و 2 دختر

مرد فداکار وقتی زن جوان و دو دخترش را دید که داخل دریا افتاده و در یک‌قدمی مرگ هستند، به تنها چیزی که فکر نکرد جان خودش بود. او پس از نجات مادر و فرزندانش به علت ورود آب به ریه‌اش راهی بیمارستان شد و یک روز بعد جان‌باخت.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، دو روز است حسین حیدری‌نژاد، 48ساله ناجی فداکار در آرامستانی در بندر جاسک در خاک خفته است. خانه‌اش بوی غم می‌دهد. زهرای هفت‌ساله‌اش مدام دلتنگ پدرش است و او را صدا می‌زند. گریه می‌کند و چشمانش به در خانه دوخته شده تا او بازگردد و یک دل سیر بغلش کند. صدای شیون و گریه همسر حسین و دیگر زنان خانواده و فامیل لحظه‌ای قطع نمی‌شود. هرچند او در خاک آرمیده و غم سنگینی بر دل خانواده‌اش گذاشته اما فداکاری‌اش همچنان ورد زبان‌هاست.
برادر حسین هنوز غم دارد و از روی تن صدایش می‌توان این را فهمید. او درباره اتفاق رخ‌داده برای برادرش می‌گوید: برادرم مسافران و گردشگردان را جابه‌جا می‌کرد. شش‌ماهی می‌شد که به ساحل تفریحی سوروی بندرعباس آمده و آنجا با قایق کار می‌کرد. روز سه‌شنبه سوم اسفند امسال همسر و دخترش زهرا برای دیدن برادرم و دیگر اعضای فامیل از جاسک راهی بندرعباس شده بودند. همسرش آخرین نفری بود که
تلفنی با او حرف زده بود.
 وی افزود: برادرم به او گفته بود برای بردن گردشگران به دریا می‌رود و بعد از پایان کارش، پیش آنها برمی‌گردد. عصر وقتی آنها به مقصد رسیدند، هرچه به تلفن حسین زنگ زدند، پاسخی نداد. موضوع را تلفنی به برادر دیگرم که ساکن بندرعباس است گفتم. او همراه پسرش راهی ساحل شده و دیدند افراد زیادی در محل جمع شده بودند و درباره نجات سه نفر و حادثه برای مردی که آنها را نجات داده، حرف می‌زدند. غافل از این که مرد ناجی، برادرمان بود.
در ادامه یکی از دوستان برادرم خودش را به ساحل رساند و با دیدن برادر دیگرم و پسرش گفت مردی که یک زن و دو دختر خردسال او را نجات داده، حسین بوده که حالش بد شده و مردم او را به بیمارستان برده‌اند. سریع خودمان را به بیمارستان رساندیم. او تحت درمان بود و دعا می‌کردیم زنده بماند و خبر سلامتی‌اش را به خانواده و دختر هفت‌ساله‌اش زهرا بدهیم اما این گونه نشد و عصر روز بعد فوت شد. هنوز مرگش را باور نداریم. پیکر برادرم عصر جمعه در زادگاه‌مان جاسک به خاک سپرده شد. برای اطلاع از علت ماجرا به محل حادثه رفتیم و از شاهدان پرس‌وجو کردیم که به ما گفتند برادرم تازه به ساحل بازگشته بود که متوجه زن جوان و دو دختر خردسالش شد که از قایق تفریحی به دریا سقوط کرده و در یک‌قدمی مرگ بودند. برادرم اول دو دختر را نجات داده و به ساحل می‌کشاند. بعد زن جوان که داخل آب افتاده بود را نجات می‌دهد که انگار وزن این زن زیاد بوده و برادرم به‌سختی توانسته او را نجات دهد. بعد هم خودش دچار حادثه شد و در بیمارستان فوت کرد. او در این سال‌ها افراد زیادی را در دریا از غرق‌شدگی نجات داده بود.
برادر حسین درباره سرنوشت مادر و دو کودکش گفت: آنها مسافر بودند و بعد از این نجات از دریا به شهر خودشان برگشته و آنها را ندیدیم.