درس بزرگ آقای ناصری 

سکانس ماندگار

درس بزرگ آقای ناصری 


 مدتی قبل بود که بیژن امکانیان با انتشار پستی در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام، از ستاره‌دارشدن خود در پیاده‌روی مشاهیر هالیوود خبر داد و باعث سؤالات و کنجکاوی‌های زیادی شد. البته شرح شوخ‌طبعانه او که
 «فکر نکنید فتوشاپه!» و آن هشتگ جدی نگیرید، تا حدودی در این زمینه راهگشا بود و می‌شد ظن قوی درباره مزاح‌بودن کل ماجرا را تقویت کرد. با این حال به این اکتفا نکردم و در تماسی که با آقای امکانیان عزیز داشتیم، اصل قصه را جویا شدیم که با خنده و روی خوش گفت: «من فکر نمی‌کردم ماجرا از این قرار باشد (جدی گرفته شود). واقعیتش این است یکی از دوستان در پیاده‌روی هالیوود با یک ترفندی این کار را انجام داد. من اول فکر کردم فتوشاپ است ولی نه فتوشاپ نیست اما چنین کاری را کرده! من هم این را در پستی که گذاشتم کاملا توضیح دادم که جدی نگیرید. حتی به دوستان و مردمی که محبت داشتند و کامنت می‌گذاشتند هم این مساله را توضیح دادم.» 
همان‌طور که در بیشتر نظرات مردمی زیر آن پست هم مطرح شد، 
بیژن امکانیان فارغ از این ترفند و شوخی، سال‌ها پیش یکی از ستاره‌های سینمای ایران بود و محبوبیت او نیاز به تاییدهای این‌چنینی ندارد. او با آن نگاه غمگین و نگران و موهای صاف و سبیل، جوان اول سینمای ایران در دهه‌های 60 و 70 بود و مخاطبان، خاطرات خوبی از بازی‌های او در فیلم‌هایی چون آفتاب‌نشین‌ها، سناتور، گل‌های داوودی، دبیرستان، گمشدگان، آواز تهران و آثار دیگر دارند اما اینجا و به بهانه هفته معلم و به‌ویژه امروز که با عنوان «معلم؛ محور تحول و تربیت تمام ساحتی» نام‌گذاری شده، به بازی به یادماندنی امکانیان در فیلم دبیرستان به کارگردانی اکبر صادقی و محصول 1365 اشاره می‌کنیم. او که اصلا بازی‌اش در سینما را با حضور در نقش معلم آزادیخواه و حق‌طلب فیلم آفتاب‌نشین‌ها شروع کرد، چند سال بعد در دبیرستان هم نقش معلمی به نام 
علی ناصری را به‌عهده داشت که آن تغییر و تحول تربیتی و آگاهی‌بخشی به دانش‌آموزان را در سنگری دیگر پی می‌گیرد. او به‌عنوان یک معلم زیست‌شناسی که خودش به‌تازگی از اعتیاد رها شده، هیچ خوش ندارد ببیند دانش‌آموزان نوجوانش هم گرفتار این بلای خا‌نمان‌سوز شوند. صدای جادویی خسرو خسروشاهی به‌عنوان صداپیشه نقش علی ناصری، مکمل خوبی برای بازی درست و دردمندانه و همدلی‌برانگیز امکانیان می‌شود و دیالوگ‌های اندرزگونه معلم جوان را تاثیرگذارتر و شنیدنی‌تر می‌کند.
یکی از درخشان‌ترین و ماندگارترین سکانس‌های فیلم، آنجاست که دانش‌آموزان بعد از تشر ناصری و خروج او از کلاس، سراغش می‌روند و پاکت سیگارها و فندک‌ها و کبریت‌هایشان را از جیب‌هایشان در می‌آورند و روی زمین می‌اندازند. خود ناصری هم که از روی عصبانیت، مشغول کشیدن سیگار است، آن را خاموش می‌کند و به آنها لبخند می‌زند.

علی رستگار - سینما