ویژه
رابطه با غرب تجارتبخش نیست
آنچه که در محیط بینالملل و روابط ما با شرق و غرب حائزاهمیت است حفظ منافع و مصالح امنیت ملی است و آنچه که بتواند منافع پایدار ما را تامین و تهدیدات علیه کشورمان را به حداقل برساند قطعا آن مسیر باید دنبال شود.
موضوع دیگر تجربه ما قبل از دوران توافق سعدآباد، برجام و مذاکرات وین در حوزه هستهای داشتیم و حتی مذاکراتی که پیرامون مسائل حقوقبشری صورت گرفت، نشان میدهد که روابط ما با غرب از یک شیب نزولی برخوردار بوده به طوری که حجم مبادلات ما از قریب به 18میلیارد دلار به چندصد میلیون دلار رسیدهاست.
این واقعیات حاکی از آن است که مسیر طی شده در جریان مذاکرات با غرب مؤثر نبوده و علاوه بر شیب منفی مبادلات، وضعیت اقتصادی در کشور هم بهبود پیدا نکردهاست.
اگر زمانی ما مثل کرهشمالی میگفتیم که نمیخواهیم هیچ رابطهای با جهان خارج داشته باشیم، طبیعی بود که خواهان تعامل با غرب میشدیم اما میبینیم که تاکنون تعامل ما با غربیها خروجی مثبتی در پی نداشته بلکه در بخشهایی باعث انفعال ما هم شده است.
شاهد بودیم دولتهای یازدهم و دوازدهم بسیاری از منافع کشور را پای برجام قربانی کرد. این نشانهها حاکی از آن است که تعارض ما با غرب در چارچوب تعاملات از این دست حلنخواهد شد بلکه اختلاف ما پارادایمی است.
در این اختلاف پارادایمی یا ما باید ذوب در غرب شویم یا اینکه غرب و بهخصوص آمریکا تغییر ماهیت بدهد. بنابراین تا زمانی که آمریکا نقش هژمونیکی خود را دنبال میکند نتیجهای از این گفتوگوها و مراودات حاصل نخواهد شد. نمونه بارز آن را در اوکراین شاهدیم که یک ملت پای منافع آمریکا تباه شد و حتی باید اروپا را هم قربانی این جنگ دانست. این پیامدها نتیجه تلاش آمریکا برای کنترل روابط بینالملل است.
امروز باید بدانیم که سفره ملتها نه در وابستگی و واگذاریها و برونسپاریهای ظرفیت ملی بلکه احصای این ظرفیتها و در چارچوب بازدارندگی رونق پیدا خواهد کرد. ضمن اینکه مفهوم بازدارندگی به معنای تعامل نداشتن نیست بلکه حتی میتواند در حوزه بازدارندگی بیشترین سطح تعامل و مراودات را با بسیاری از کشورها برقرار کرد. این همان کاری است که چین انجام میدهد.
بحث اینجاست آیا کسانی که در داخل برای غرب سینه چاک میدهند آیا توانستند طی این سالها کنترل سیاست خارجی را بهدست داشته باشند و به نتیجهای برسند یا خیر؟
برجام درس بزرگی برای ما است. ادعاهایی درباره دریافت پول کلان از آمریکا در دولت قبل مطرح بود اما سؤال اینجاست چرا دولت سیزدهم خزانه خالی را تحویل گرفت. این نتیجه حاصل خروجی برجام است و پیامدهای آن تحمیل بیش از 600 تحریم علیه ایران و همچنین گذراندن مصوباتی درخصوص تحریم بانک مرکزی و تحریم سپاه از کنگره آمریکا بود.
این شواهد نشان میدهد که نتیجه ادامه این روند تعاملات با غرب و آمریکا و پذیرش خواستههای آنها در جریان مذاکرات وین و چشمپوشی از مطالبات بحق ملت ایران و مورد تاکید رهبر معظم انقلاب چیزی جز فروپاشی نخواهد بود.رابطه با غرب تجارتبخش نیست
آنچه که در محیط بینالملل و روابط ما با شرق و غرب حائزاهمیت است حفظ منافع و مصالح امنیت ملی است و آنچه که بتواند منافع پایدار ما را تامین و تهدیدات علیه کشورمان را به حداقل برساند قطعا آن مسیر باید دنبال شود.
موضوع دیگر تجربه ما قبل از دوران توافق سعدآباد، برجام و مذاکرات وین در حوزه هستهای داشتیم و حتی مذاکراتی که پیرامون مسائل حقوقبشری صورت گرفت، نشان میدهد که روابط ما با غرب از یک شیب نزولی برخوردار بوده به طوری که حجم مبادلات ما از قریب به 18میلیارد دلار به چندصد میلیون دلار رسیدهاست.
این واقعیات حاکی از آن است که مسیر طی شده در جریان مذاکرات با غرب مؤثر نبوده و علاوه بر شیب منفی مبادلات، وضعیت اقتصادی در کشور هم بهبود پیدا نکردهاست.
اگر زمانی ما مثل کرهشمالی میگفتیم که نمیخواهیم هیچ رابطهای با جهان خارج داشته باشیم، طبیعی بود که خواهان تعامل با غرب میشدیم اما میبینیم که تاکنون تعامل ما با غربیها خروجی مثبتی در پی نداشته بلکه در بخشهایی باعث انفعال ما هم شده است.
شاهد بودیم دولتهای یازدهم و دوازدهم بسیاری از منافع کشور را پای برجام قربانی کرد. این نشانهها حاکی از آن است که تعارض ما با غرب در چارچوب تعاملات از این دست حلنخواهد شد بلکه اختلاف ما پارادایمی است.
در این اختلاف پارادایمی یا ما باید ذوب در غرب شویم یا اینکه غرب و بهخصوص آمریکا تغییر ماهیت بدهد. بنابراین تا زمانی که آمریکا نقش هژمونیکی خود را دنبال میکند نتیجهای از این گفتوگوها و مراودات حاصل نخواهد شد. نمونه بارز آن را در اوکراین شاهدیم که یک ملت پای منافع آمریکا تباه شد و حتی باید اروپا را هم قربانی این جنگ دانست. این پیامدها نتیجه تلاش آمریکا برای کنترل روابط بینالملل است.
امروز باید بدانیم که سفره ملتها نه در وابستگی و واگذاریها و برونسپاریهای ظرفیت ملی بلکه احصای این ظرفیتها و در چارچوب بازدارندگی رونق پیدا خواهد کرد. ضمن اینکه مفهوم بازدارندگی به معنای تعامل نداشتن نیست بلکه حتی میتواند در حوزه بازدارندگی بیشترین سطح تعامل و مراودات را با بسیاری از کشورها برقرار کرد. این همان کاری است که چین انجام میدهد.
بحث اینجاست آیا کسانی که در داخل برای غرب سینه چاک میدهند آیا توانستند طی این سالها کنترل سیاست خارجی را بهدست داشته باشند و به نتیجهای برسند یا خیر؟
برجام درس بزرگی برای ما است. ادعاهایی درباره دریافت پول کلان از آمریکا در دولت قبل مطرح بود اما سؤال اینجاست چرا دولت سیزدهم خزانه خالی را تحویل گرفت. این نتیجه حاصل خروجی برجام است و پیامدهای آن تحمیل بیش از 600 تحریم علیه ایران و همچنین گذراندن مصوباتی درخصوص تحریم بانک مرکزی و تحریم سپاه از کنگره آمریکا بود.
ین شواهد نشان میدهد که نتیجه ادامه این روند تعاملات با غرب و آمریکا و پذیرش خواستههای آنها در جریان مذاکرات وین و چشمپوشی از مطالبات بحق ملت ایران و مورد تاکید رهبر معظم انقلاب چیزی جز فروپاشی نخواهد بود.
ابوالفضل ظهرهوند - کارشناس ارشد حوزه روابط بینالملل
موضوع دیگر تجربه ما قبل از دوران توافق سعدآباد، برجام و مذاکرات وین در حوزه هستهای داشتیم و حتی مذاکراتی که پیرامون مسائل حقوقبشری صورت گرفت، نشان میدهد که روابط ما با غرب از یک شیب نزولی برخوردار بوده به طوری که حجم مبادلات ما از قریب به 18میلیارد دلار به چندصد میلیون دلار رسیدهاست.
این واقعیات حاکی از آن است که مسیر طی شده در جریان مذاکرات با غرب مؤثر نبوده و علاوه بر شیب منفی مبادلات، وضعیت اقتصادی در کشور هم بهبود پیدا نکردهاست.
اگر زمانی ما مثل کرهشمالی میگفتیم که نمیخواهیم هیچ رابطهای با جهان خارج داشته باشیم، طبیعی بود که خواهان تعامل با غرب میشدیم اما میبینیم که تاکنون تعامل ما با غربیها خروجی مثبتی در پی نداشته بلکه در بخشهایی باعث انفعال ما هم شده است.
شاهد بودیم دولتهای یازدهم و دوازدهم بسیاری از منافع کشور را پای برجام قربانی کرد. این نشانهها حاکی از آن است که تعارض ما با غرب در چارچوب تعاملات از این دست حلنخواهد شد بلکه اختلاف ما پارادایمی است.
در این اختلاف پارادایمی یا ما باید ذوب در غرب شویم یا اینکه غرب و بهخصوص آمریکا تغییر ماهیت بدهد. بنابراین تا زمانی که آمریکا نقش هژمونیکی خود را دنبال میکند نتیجهای از این گفتوگوها و مراودات حاصل نخواهد شد. نمونه بارز آن را در اوکراین شاهدیم که یک ملت پای منافع آمریکا تباه شد و حتی باید اروپا را هم قربانی این جنگ دانست. این پیامدها نتیجه تلاش آمریکا برای کنترل روابط بینالملل است.
امروز باید بدانیم که سفره ملتها نه در وابستگی و واگذاریها و برونسپاریهای ظرفیت ملی بلکه احصای این ظرفیتها و در چارچوب بازدارندگی رونق پیدا خواهد کرد. ضمن اینکه مفهوم بازدارندگی به معنای تعامل نداشتن نیست بلکه حتی میتواند در حوزه بازدارندگی بیشترین سطح تعامل و مراودات را با بسیاری از کشورها برقرار کرد. این همان کاری است که چین انجام میدهد.
بحث اینجاست آیا کسانی که در داخل برای غرب سینه چاک میدهند آیا توانستند طی این سالها کنترل سیاست خارجی را بهدست داشته باشند و به نتیجهای برسند یا خیر؟
برجام درس بزرگی برای ما است. ادعاهایی درباره دریافت پول کلان از آمریکا در دولت قبل مطرح بود اما سؤال اینجاست چرا دولت سیزدهم خزانه خالی را تحویل گرفت. این نتیجه حاصل خروجی برجام است و پیامدهای آن تحمیل بیش از 600 تحریم علیه ایران و همچنین گذراندن مصوباتی درخصوص تحریم بانک مرکزی و تحریم سپاه از کنگره آمریکا بود.
این شواهد نشان میدهد که نتیجه ادامه این روند تعاملات با غرب و آمریکا و پذیرش خواستههای آنها در جریان مذاکرات وین و چشمپوشی از مطالبات بحق ملت ایران و مورد تاکید رهبر معظم انقلاب چیزی جز فروپاشی نخواهد بود.رابطه با غرب تجارتبخش نیست
آنچه که در محیط بینالملل و روابط ما با شرق و غرب حائزاهمیت است حفظ منافع و مصالح امنیت ملی است و آنچه که بتواند منافع پایدار ما را تامین و تهدیدات علیه کشورمان را به حداقل برساند قطعا آن مسیر باید دنبال شود.
موضوع دیگر تجربه ما قبل از دوران توافق سعدآباد، برجام و مذاکرات وین در حوزه هستهای داشتیم و حتی مذاکراتی که پیرامون مسائل حقوقبشری صورت گرفت، نشان میدهد که روابط ما با غرب از یک شیب نزولی برخوردار بوده به طوری که حجم مبادلات ما از قریب به 18میلیارد دلار به چندصد میلیون دلار رسیدهاست.
این واقعیات حاکی از آن است که مسیر طی شده در جریان مذاکرات با غرب مؤثر نبوده و علاوه بر شیب منفی مبادلات، وضعیت اقتصادی در کشور هم بهبود پیدا نکردهاست.
اگر زمانی ما مثل کرهشمالی میگفتیم که نمیخواهیم هیچ رابطهای با جهان خارج داشته باشیم، طبیعی بود که خواهان تعامل با غرب میشدیم اما میبینیم که تاکنون تعامل ما با غربیها خروجی مثبتی در پی نداشته بلکه در بخشهایی باعث انفعال ما هم شده است.
شاهد بودیم دولتهای یازدهم و دوازدهم بسیاری از منافع کشور را پای برجام قربانی کرد. این نشانهها حاکی از آن است که تعارض ما با غرب در چارچوب تعاملات از این دست حلنخواهد شد بلکه اختلاف ما پارادایمی است.
در این اختلاف پارادایمی یا ما باید ذوب در غرب شویم یا اینکه غرب و بهخصوص آمریکا تغییر ماهیت بدهد. بنابراین تا زمانی که آمریکا نقش هژمونیکی خود را دنبال میکند نتیجهای از این گفتوگوها و مراودات حاصل نخواهد شد. نمونه بارز آن را در اوکراین شاهدیم که یک ملت پای منافع آمریکا تباه شد و حتی باید اروپا را هم قربانی این جنگ دانست. این پیامدها نتیجه تلاش آمریکا برای کنترل روابط بینالملل است.
امروز باید بدانیم که سفره ملتها نه در وابستگی و واگذاریها و برونسپاریهای ظرفیت ملی بلکه احصای این ظرفیتها و در چارچوب بازدارندگی رونق پیدا خواهد کرد. ضمن اینکه مفهوم بازدارندگی به معنای تعامل نداشتن نیست بلکه حتی میتواند در حوزه بازدارندگی بیشترین سطح تعامل و مراودات را با بسیاری از کشورها برقرار کرد. این همان کاری است که چین انجام میدهد.
بحث اینجاست آیا کسانی که در داخل برای غرب سینه چاک میدهند آیا توانستند طی این سالها کنترل سیاست خارجی را بهدست داشته باشند و به نتیجهای برسند یا خیر؟
برجام درس بزرگی برای ما است. ادعاهایی درباره دریافت پول کلان از آمریکا در دولت قبل مطرح بود اما سؤال اینجاست چرا دولت سیزدهم خزانه خالی را تحویل گرفت. این نتیجه حاصل خروجی برجام است و پیامدهای آن تحمیل بیش از 600 تحریم علیه ایران و همچنین گذراندن مصوباتی درخصوص تحریم بانک مرکزی و تحریم سپاه از کنگره آمریکا بود.
ین شواهد نشان میدهد که نتیجه ادامه این روند تعاملات با غرب و آمریکا و پذیرش خواستههای آنها در جریان مذاکرات وین و چشمپوشی از مطالبات بحق ملت ایران و مورد تاکید رهبر معظم انقلاب چیزی جز فروپاشی نخواهد بود.
ابوالفضل ظهرهوند - کارشناس ارشد حوزه روابط بینالملل