چند کلمه برای «ملکوت» بهرام صادقی
حلول جن در آقای مودت!
«باز دلم میخواهد فراموش کنم و هیچ نفهمم اما، ای فراموشی! میدانم که نخواهی آمد، زیرا تو نیستی و من میدانم که نمیتوان فراموش کرد، زیرا که فراموشی در جهان وجود ندارد، همچنان که هیچ چیز وجود ندارد، حتی گریستن.»
این کلمات، قسمتی از داستان «ملکوت» از بهرام صادقی نویسنده اصفهانی (1315 نجفآباد اصفهان-1363تهران) است. در داستان نیمهبلند ملکوت -که در ژانر وحشت یا Harror نوشته شده- مخاطب در رویارویی با خدا و شیطان قرار میگیرد. این داستان به وسیله شخصیتهای خود در روایت، خواننده را در معرض قضاوت درباره گناه، اشتباه و سرسپردگی انسان در برابر شیطان قرار میدهد. شخصیتهای داستان با اینکه تعداد زیادی هم نیستند، هر کدام نقشی را از طرف نویسنده به عهده گرفته و از پس ایفای آن بهخوبی برآمدهاند. داستان ملکوت دارای ابرپیرنگهایی از جمله قسم شیطان بر گمراهی انسان، گناه نخستین آدم یعنی فراموشی، لذت کامیابی و شهوت و هبوط انسان روی زمین است. شخصیت اصلی داستان یعنی «دکتر حاتم» در نقش شیطان، روایت را به سادگی و آرامش پیش میبرد و سعی بر این دارد که تمامی انسانهای اطرافش از جمله جوانان را به انحراف کشیده و از میل آنها به جاودانگی و شهوتگرایی برای رسیدن به هدف پلید خود که همان پایبندی به گمراهی انسان است، استفاده کند. شخصیت دیگر داستان یعنی آقای «م.ل» فردی است که سالها پیش به گناه فرزندکشی دست خود را آلوده و برای فراموشی این گناه، شروع به مجازات جسمی خود میکند و هر سال قطعهای از بدن خود را قطع کرده و در الکل نگه میدارد. اکنون در آستانه این قسمت از روایت، او به خانه دکتر حاتم آمده تا دست باقیماندهاش را به تاوان گناهی که انجام داده، قطع کند. در روند داستان، او از این کار خود پشیمان میشود اما سرانجام این شخص نیز به دست دکتر حاتم، رو به تباهی میرود. روایت اما با حلول جن در فردی به نام آقای مودت، قلاب ذهنی لازم را در فکر مخاطب ایجاد میکند و با پیشرفت روایت، پای آقای دکتر حاتم در نقش جنگیر آقای مودت به داستان باز میشود. بهرام صادقی در این داستان میکوشد مخاطب را در مواجهه مستقیم با شخصیتهای داستان قرار دهد. او روایت را طوری تنظیم میکند که درنهایت با پایانی باز، پروندهاش در ذهن خواننده باقی بماند. از طرف دیگر، شگرد استفاده از ژانر ترس و وحشت در قلم نویسنده بهخوبی توانسته مخاطب را با خود همراه و او را از فکر مبرا بودن از خطاکار شدن، آلودگی به شهوت و غرور دور کند.
نجمه نیلیپور - نویسنده
نجمه نیلیپور - نویسنده