اکنون می‌خواهم درباره تغییر با همین معنای رشد به نکاتی اشاره کنم. در هر سه عرصه زندگی واقعی، زاویه دید و معنای تغییر و خواست تغییر و تفسیر تغییر، در دو مسیر متمایز بر ما ظاهر می‌شود:
1- تغییر طلبی مدرن و پسامدرن که بنیان آن فهم ناباور به مشیت الهی است و تغییر خود رأی انسان‌ها و قدرت‌های متفرعن بر مبنای میل، سود، لذت انسان و قدرت‌های سرکش انسانی و هدایت افکار و عمل مغز محاسب را با سرپرستی کفر در برمی‌گیرد در عرصه جهانی این تغییر، دو وجه دارد:
الف ــ تغییری که قدرت جهانی برای حفظ سیطره خود طراحی می‌کند و همه ابزارهای قدرت، مناسبات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، علم، تکنولوژی ، رسانه و....و البته نظامی را به خدمت می‌گیرد و می‌کوشد این نمایش و بازی را همچون یک تقدیر آخرالزمانی، با وانموده‌ها ،سناریوها و بازیگران جهانی همچون یک‌فیلم سینمایی به اجرا در آورد.
ب ــ تغییری که مردم در پی آن هستند و وجه عدالتخوانه آن به سبب نبود آگاهی ژرف از هستی و مناسبات قدرت شیطانی و نداشتن رهبری شایسته برای ایجاد دگرگونی اصیل، طعمه بازی قدرت‌های فرعونی می‌گردد و چهره نفس‌پرستانه و دنیاگرایانه و لذت‌خواهانه به آن داده می‌شود و به‌وسیله قدرت ظلمانی حاکم بر جهان، سازماندهی و سرشت شیطانی‌اش تقویت و منتشر می‌شود و‌به لهو‌ و لعب و فساد به جای آزادی شریف و به شرارت نفس بدخواه  و وسوسه شیطان دامن می‌زند.
2- در برابر این جریان تغییرات طاغوتی و نفی نور و رهسپاری به سوی ظلمات و ظلم روزافزون، تغییر خواهی بر مبنای رشد عبودیت و انجام تکالیف فردی و اجتماعی عبد برابر معبود یکتا و فرامین و آزمون رب‌العالمین در دنیا هستی دارد. در طلب همان تغییر فردی و اجتماعی که انبیا ، اوصیا ، نیکان و صالحان در پی آن بوده‌اند. تغییر جهان و تغییری که حرکت امام‌خمینی(ره)، آغازگر آن در جهان معاصر شده، از این نوع بوده‌است که وضعیت ما را معنی می‌کند. 
پس مقدمتا بگویم تغییر در ایران با انقلاب اسلامی، تغییر در جهان ‌پس از انقلاب اسلامی و تغییر در رسانه منادی تغییر طلبی انقلاب اسلامی، جملگی از این جنس تغییر بوده و در همان مسیر هدایت و رشد الهی و ستیز با کفر و نفاق و تلاش برای تحقق جامعه عادلانه و قسط در زمین معنا می‌شود! نباید این مفهوم را با مفهوم خود ظهور امام عدل جهانی عج و آن رویداد فراتر از اراده و عمل بشریت، یکی پنداشت. البته مقصود از تغییر در اینجا تغییرات غیر جبری، نقشه‌مند از منظر خواست معین انسانی و نقش اراده‌ و آگاهی بشری به صورت عام است که البته منشأ آن مشیت خداست. امروز در همه جهان تغییری که معنا و مقصود آن روشن، راهش روشن و راهبرش معروف است و یکسر از سایه نفوذ هر طاغوت و اغوای شیطانی رهاست، همان تغییر وعده داده شده الهی، انقلاب امام‌زمان (عج) است. انقلاب ایران، پیشا انقلاب و مبلغ انقلاب جهانی ولی‌عصر حجت‌بن‌الحسن العسکری باید دانسته‌شود و نه خود این انقلاب.
 انقلاب، نیروی محرکه تغییر
تغییر جهان و ایران ‌در این منظر هرگز مدعی آن ظهور معصومانه و نظام جهانی موعود نیست و خود را معصوم جا نمی‌زند که این کذب محض است. هرچند مطمئنا از امداد امام غایب از نظر تا زمانی که مؤمنانه گام بر می‌دارد، برخوردار است و معنای الهی دارد و خود یک رسانه است و رسانه‌های جمهوری اسلامی تا به ابزار انتقال این حرکت رسانه الهی بدل نشود، جزئی از این راه محسوب نخواهندشد.  رسانه در این نوشته، معنایی دیگر دارد؛ اولا خود انقلاب اسلامی رسانه‌ای برای توحید و ولایت است سپس گوناگونی، جدا از مطبوعات رسانه‌اند، علم اصیل و تغییر در تفسیر علم نافع، تغییر در ابزار نشر آگاهی چه خود دانشگاه، چه هر نهادی که قرار است نقش دانشگاه را ایفا کند، مثل تلویزیون یا سینما نیز تغییر خود وسایل ارتباط‌جمعی واقعی و فضای مجازی و خصوصا تغییردر رسانه ملی، در صدا و سیمای درون‌مرزی و برون‌مرزی برای به عهده گرفتن نقش درست تبیین تکالیف عهد انتظار و رهایی از سرپرستی طاغوت رسانه‌اند.  انگیزه نوشتن این مقاله هیچ ارتباطی به پاسخ دادن به موافقان و مخالفان گفتمان تغییر در جهان و ایران ندارد. به تبیین تغییر خواهی رسید و به انقلاب امام (ره) ربط دارد. آری انقلاب اسلامی که خود نیروی محرکه تغییر بزرگ و در خدمت ابلاغ و تجدید عهد با وعده الهی تغییر اعظم است، با تغییر ارتجاعی و بازگشت به بردگی نظام پیرامونی و مدرنیته ایرانی و لائیسیته با باطن الحادگرایی و فرجام دوزخی آن مخالف است، نه با تغییر اصیل و بر وفق سنت الهی و موزون با جان هستی و رضوان الهی و ابدیت در پیش.

درس‌های امام در صحیفه
 امام در کلمه به کلمه صحیفه نور، می‌آموزد کار ما ایستادگی بر پیمان عبودیت و ادامه مقاومت علیه طاغوت و تغییر مدام خود و جامه خود و جهان خود است، در عمل هر چه خالص‌تر به فرامین و تکالیف ا...! حقیقت آن است که طرح مساله تغییر در هستی انسان و پرسش از آن و تلاش برای آن، یک طراحی و امر فطری و نهاده الهی در وجود ما است. منظور از ما، انسان به مثابه موجودی زمانی/ زمینی، دارای زندگی روح درون ما و صاحب تحولات جسمانی و روحانی در طول حیات است. روح آدمی در جست‌وجوی معنای از دست رفته‌است و برای کسب کمال روحی و بازگشت به جاودانگی می‌کوشد. انسان در حرکت است و برای تغییر می‌کوشد ؛ چون در جست‌وجوی حقیقت کامل و مطلق و جنبه وجه‌اللهی و روح‌اللهی هستی گوهرین خویش است. تغییر آدمی از هستی بیجان به هستی جان‌نثار، و از زندگی و شعور نباتی به افق خور و خواب حیوانی و جنینی از آنجا به روحمندی و به زندگی فرشته‌گونه سپس جهش به هستی انسانی و سیر برای حیات وجه اللهی و فنا در حق و بقای جاودانه و دست کم سیر در مسیر تقرب به معبود با عبودیت خالص، اینهاست راه تغییر کمالی آدمی.

میراحمد میراحسان - شاعر و پژوهشگر