صندلی‌های مرغوب دانشگاه‌ها در چنگ طبقه‌مرفه

صندلی‌های مرغوب دانشگاه‌ها در چنگ طبقه‌مرفه

 نتایج آزمون سراسری1401 عصر دیروز در حالی اعلام شد  که حرف و حدیث‌ها درباره کنکور همچنان ادامه دارد. می‌شود گفت از زمان برگزاری اولین کنکور در ایران که مربوط به سال1343 است در هیچ برهه‌ای کنکور و پشت پرده‌هایش، این همه زیر ذره‌بین نرفته و این حجم از انتقاد به نتایج آن وارد نشده بود. این نقد که در قبولی دانشگاه‌ها و رسیدن به مرغوب‌ترین صندلی‌ها و رشته‌ها،‌ ضعف عدالت آموزشی به‌شدت دخیل است همواره گفته شده ولی این که با عدد و رقم و ریز به ریز به وضعیت مالی پذیرفته‌شدگان در پرطرفدارترین رشته‌ها و دانشگاه‌ها اشاره شود، پدیده‌ای جدید است. آمار دهندگان همگی عضو مراجع رسمی‌اند که همین موضوع، چالش‌ها را جدی‌تر می‌کند. در تازه‌ترین اظهار نظرها، سید جلال موسوی، مدیرکل سیاست‌گذاری آموزش و پرورش در شورای عالی انقلاب فرهنگی آماری ارائه کرده که خودش آن را فاجعه بار توصیف می‌کند. آمارها این است: 79.2درصد از رتبه‌های زیر3000 کنکور متعلق به داوطلبانی از دهک‌های 8، 9 و10اقتصادی است در حالی که هفت دهک دیگر فقط 20.8درصد از رتبه‌های برتر را به دست می‌آورند.

رضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با اندکی اختلاف، آماری در همین حدود ارائه داده و گفته بود«84 درصد قبولی‌ها با رتبه زیر3000 به سه دهک بالای درآمدی اختصاص دارد که نشان دهنده نبود عدالت آموزشی است.» البته این که همچنان حدود 20درصد داوطلبانی که در آزمون سراسری رتبه برتر کسب می‌کنند در دهک‌های یک تا هفت اقتصادی قرار دارند،‌ جای خوشوقتی است ولی وقتی دو عدد(تقریبی) 80 و 20 در دو کفه ترازو قرار می‌گیرند، چاره‌ای جز اعتراف به نبود عدالت آموزشی، پیروزی قاطع طبقه مرفه در کنکور و تداوم تبعیض در دسترسی به آموزش با کیفیت نمی‌ماند.
پزشکی و داروسازی در چنگ خواص
هرچه درجه مرغوبیت رشته‌ها و دانشگاه‌ها بالاتر می‌رود، نقش تعلق به طبقات اقتصادی و اجتماعی خاص در کسب نتایج درخشان، پررنگ‌تر می‌شود. اگر به آمارهای دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی استناد کنیم،‌ حقیقت کاملا تلخ است به تلخی این جمله رضا عاملی که « حدود ۸۶ درصد قبولی‌ها در رشته‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی متعلق به سه دهک بالای اقتصادی و سهم هفت دهک دیگر ۱۴درصد است.»  در واقع رشته‌های پرطرفدار کنکور  خرمایی است که بر بلندای نخیل می‌روید و دست طبقات فرودست اقتصادی کمتر به آنها می‌رسد. در‌عوض رسیدن به این رشته‌ها برای فرادستان، آسان است.  در تکمیل آمارهای دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی، محمدرضا نیک نژاد کارشناس مسائل آموزش و پرورش نیز آمارهای دیگری از وضعیت قبولی در کنکور 1400 دارد که  تکمله‌ای بر حقایق قبلی است. اومی‌گوید:« در رشته‌های پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی نزدیک به 56 درصد پذیرفته شدگان تنها از دهک دهم بودند. به این معنا که از مجموع 3211 نفری که در این رشته‌ها قبول شدند، 1806 نفر در دهک دهم درآمدی ( مرفه) قرار داشتند، درحالی که از دهک اول(محروم) فقط سه نفر و از دهک دوم فقط 11 نفر در این رشته‌ها پذیرفته شدند. در رشته کامپیوتر نیز از میان 662 نفری که توانستند رتبه زیر 3000 را کسب کنند، 411 نفر از دهک دهم بودند و از دهک اول و دوم حتی یک نفر هم قبول نشد درحالی که سهم قبولی‌ها از داوطلبان دهک سوم نیز فقط هفت نفر بود. و تامل برانگیز این که 55 درصد ورودی‌های گروه فنی و مهندسی در دانشگاه صنعتی شریف از دهک دهم اقتصادی بوده‌اند.». این آمارها با ما حرف می‌زنند و توضیح می‌دهند شانس موفقیت در آزمون سراسری با توان مالی خانواده‌ها و طبقه اقتصادی و اجتماعی آنها رابطه‌ای مستقیم دارد و داوطلبانی که از طبقات محروم اقتصادی برخاسته‌اند فقط به شرط تلاش مضاعف یا بهره‌مندی از هوش بالا می‌توانند بر ضعف مالی خود غلبه کنند و به صندلی‌های مرغوب دانشگاه‌ها برسند.
آب از سرچشمه گل آلود است
البته نمی‌توان کنکور را تنها مقصر این وضعیت دانست، چراکه نظام آموزش و پرورش کشور درگیر نقص‌هایی است که در ماراتن کنکور فقط فرصت عرض اندام پیدا می‌کند. شاید این جمله دبیر‌شورای عالی انقلاب فرهنگی قانع کننده باشد که می‌گوید:«در استان‌های محرومی همچون سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، کرمان، گلستان و گیلان، درصد دانش آموزانی که در سال دوازدهم معدل بین ۱۹ تا ۲۰ کسب می‌کنند در سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی به مراتب کمتر از استان‌های برخوردار کشور است»، جمله‌ای که یک دنیا حرف در دلش دارد. 
این جملات نشان می‌دهد تبعیض آموزشی در تار و پود نظام تعلیم و تربیت کشور بافته شده به طوری که در آن توان مالی بالاتر به معنی دستیابی به امکانات آموزشی با کیفیت‌تر و در نتیجه کسب نتایج مطلوب‌تر است.  البته نقص‌های نظام آموزشی ما فقط به این نکته محدود نیست، چراکه سید جلال موسوی مدیرکل سیاستگذاری آموزش و پرورش در شورای عالی انقلاب فرهنگی این ماجرا را از زاویه‌ای دیگر تحلیل می‌کند که خوب است خوانندگان این سطرها بیشتر در آن مداقه کنند. او معتقد است: « در 12سال تحصیلی، سیستم سنجش و آموزش کشور به روش توصیفی و تشریحی پیش می‌رود اما دانش‌آموزان در کنکور باید با تست زنی با هم رقابت کنند. مهارت تست‌زنی را هم در موسسات کنکوری به افراد یاد می‌دهند . پس آیا می‌توان از بچه‌های مناطق محروم که به موسسات کنکوری موفق دسترسی ندارند، انتظار داشت مهارتی را که در مدرسه نیاموخته‌اند در کنکور به کار بگیرند؟»

مریم خباز - گروه جامعه