ادامه بحثها درباره سرنوشت نهاد پرورشی کودکان و نوجوانان
کانونی که بود؛ کانونی که هست
از چند روز پیش و با انتشار پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درخصوص ادغام بخش کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در نهاد کتابخانههای عمومی، بحثهای مخالف و موافق درباره این پیشنهاد در فضای رسانهای و مباحث فرهنگی کشور بالا گرفته است. مهمترین نکتهای که مخالفان این ادغام بیان میکنند تاکید بر جریان سازی و خاطرات خوبی است که نسلهای مختلف از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تاثیر آن در پرورش خلاقیتهای هنری نسلی داشته که امروز به نسل میانسال کشور تبدیل شدهاند.
واقعیت این است که کانون پرورش فکری در سالهای بعد از انقلاب اسلامی توانست با وارد شدن گروهی از نیروهای خلاق و معتقد به مبانی انقلابی و اسلامی و با تکیه بر اساسنامهای که شورای انقلاب در سال 59 تصویب کرد، در دهههای 60 و 70 در پرورش نسلی کتابخوان و فرهنگ دوست موفق عمل کند اما کمتر کسی به وضعیت فعلی کانون پرورش توجه میکند و از مشکلات فراوانی که مربیان این نهاد با آن دست و پنجه نرم میکنند، صحبت نمیشود.
واقعیت این است که قرارگرفتن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان بهعنوان یکی از زیرمجموعههای وزارت آموزش و پرورش، نفس این نهاد را هم در زمینه جذب بودجه و هم در زمینه استخدام نیروی انسانی گرفته است. مربیان کانون که مهمترین سرمایه آن برای ایفای نقش و ماموریتهای محول شده هستند در تمام سالهای اخیر درگیر مشکلات معیشتی و استخدامی بودهاند و تلاش مدیران عامل آن و قولهایی که برای حل این مشکلات دادهاند، هیچگاه رنگ واقعیت نگرفته است. مشکلاتی که وزارتخانه عریض و طویل آموزش و پرورش با آن دچار است و در دهههای گذشته با وجود تصویب قوانین متعدد از جمله قانون رتبهبندی معلمان، نهتنها هیچوقت از حجم آنها کاسته نشده بلکه به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز تسری پیدا کرده است. وزارت آموزش و پرورش در اولویتبندی حل و فصل مشکلات خود همیشه کانون را در ردیف آخر دغدغههای خود قرار داده است و این امر تا حدودی نیز طبیعی است، چراکه وزارتخانه نخست باید در برابر تقاضاها و مطالبات نیروهای رسمی استخدامی خود پاسخگو باشد. از دیگر سو، بخش مهمی از فعالیتهای کانون پرورش از جنس فعالیتهای فرهنگی و هنری است که در موارد زیادی با ساختار نظام رسمی آموزشی کشور همخوان نیست. نظام آموزشی رسمی چارچوبها و باید و نبایدهای خاص خود را دارد و در موارد زیادی با اجبار همراه است اما فعالیتهای فرهنگی و هنری از این جنس نیست و باید در فضایی همراه با انتخاب، اختیار و در محیطی خارج از چارچوبهای اداری و رسمی قابلیت اجرا دارد و شاید از این بابت به فضای کتابخانهها نزدیک باشد و بتوان آن را به فعالیتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با هنر و هنرمندان و خلاقیتهای آنان بهصورتمستقیم درگیر است،بیشتر نزدیک باشد. ضمن اینکه فعالیتهای نهاد کتابخانهها در دورههای اخیر وسعت و گستردگی بیشتری یافته و از محدوده ایجاد فضایی برای امانت و مطالعه صرف کتاب خارج شده است.
به هرحال، پیشنهاد ارائه شده از سوی وزارت ارشاد، فعلا در کمیسیونهای تخصصی هیات دولت درحال بررسی کارشناسان است و نهادهای درگیر از جمله وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان امور اداری و استخدامی و خود کانون پرورش فکری بهعنوان نهادی که قرار است درباره آن تصمیم گیری شود، فرصت دارند استدلالهای خود را در زمینه این پیشنهاد ارائه کنند و باید منتظر ماند نتیجه این تصمیمگیریها چیزی خواهد بود که مشکلات اداری، استخدامی و بودجهای کانون را حل کند و به این نهاد مهم در پرورش نسل آینده، اجازه تکرار گذشته تاثیرگذار خود را بدهد یا نه.
چگونه خاطرات کودکی ما، مانع خاطرهسازی کودکانمان میشود؟
میثم رشیدی مهرآبادی - روزنامهنگار
همه ما متولدین دهه 50 و 60 از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خاطره داریم. کتابخانههای کانون بخشی از خاطرات کودکی ما را ساخته و اسباببازیهای تولیدیاش، بخش دیگری از خاطراتمان را. مگر ممکن است کسی در کودکی به سالنهای نمایش کانون رفته باشد و خاطرات خوش آن تئاترهای پر از ریتم و رنگ را فراموش کند؟! همین خاطرات است که این روزها دوباره سر از شبکههای اجتماعی درآورده و در مقابل یک تغییر سازنده مقاومت میکند.
کاملا طبیعی است بعد از سالها که دوباره نام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سر زبانها افتاده، خیلیها خاطرات و حتی عکسهای دوران کودکیشان در کتابخانهها و مراکز کانون را رو کنند و اعتبار و هویت امروزی فرهنگی و هنریشان را مدیون آن بدانند اما متأسفانه همین جماعت فرهنگمدار، عموما از وضع امروزی این کانون اطلاع چندانی ندارند. واقعیت این است که کل سیستم آموزش و پرورش کشورمان آنگونه که شایسته فرزندان ایرانزمین بود، رشد و نمو نکرده و همواره سرگرم حاشیههایی همچون ساخت مدارس، نوسازی بخاریها و رتبهبندی معلمان بوده است! کانون هم در دل همین ساختار، همواره در دورههای مختلف، سرش از متدهای جدید پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حتی نوسازیهای ظاهری بیکلاه مانده است. ترسیم این وضعیت که با اندکی تحقیق و بررسی قابل مشاهده است، میتواند بهخوبی علت تصمیم اخیر دولت را در انتقال کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی کشور نمایان کند. کتابخانههای نهادی در کل کشور، سالهاست تمرکز خوبی بر اختصاص بخش کودک و نوجوان، تأمین منابع و بهکارگیری کتابدارهای زبده دارند و از این فرصت میتوان برای زندهشدن دوباره کتابهای کانون بهره برد. درباره بخش کودک و نوجوان در کتابخانههای عمومی سراسر کشور، حرفهای زیادی هست که بیان آن را به فرصتهای بعدی موکول میکنیم.
واقعیت این است که قرارگرفتن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان بهعنوان یکی از زیرمجموعههای وزارت آموزش و پرورش، نفس این نهاد را هم در زمینه جذب بودجه و هم در زمینه استخدام نیروی انسانی گرفته است. مربیان کانون که مهمترین سرمایه آن برای ایفای نقش و ماموریتهای محول شده هستند در تمام سالهای اخیر درگیر مشکلات معیشتی و استخدامی بودهاند و تلاش مدیران عامل آن و قولهایی که برای حل این مشکلات دادهاند، هیچگاه رنگ واقعیت نگرفته است. مشکلاتی که وزارتخانه عریض و طویل آموزش و پرورش با آن دچار است و در دهههای گذشته با وجود تصویب قوانین متعدد از جمله قانون رتبهبندی معلمان، نهتنها هیچوقت از حجم آنها کاسته نشده بلکه به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز تسری پیدا کرده است. وزارت آموزش و پرورش در اولویتبندی حل و فصل مشکلات خود همیشه کانون را در ردیف آخر دغدغههای خود قرار داده است و این امر تا حدودی نیز طبیعی است، چراکه وزارتخانه نخست باید در برابر تقاضاها و مطالبات نیروهای رسمی استخدامی خود پاسخگو باشد. از دیگر سو، بخش مهمی از فعالیتهای کانون پرورش از جنس فعالیتهای فرهنگی و هنری است که در موارد زیادی با ساختار نظام رسمی آموزشی کشور همخوان نیست. نظام آموزشی رسمی چارچوبها و باید و نبایدهای خاص خود را دارد و در موارد زیادی با اجبار همراه است اما فعالیتهای فرهنگی و هنری از این جنس نیست و باید در فضایی همراه با انتخاب، اختیار و در محیطی خارج از چارچوبهای اداری و رسمی قابلیت اجرا دارد و شاید از این بابت به فضای کتابخانهها نزدیک باشد و بتوان آن را به فعالیتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که با هنر و هنرمندان و خلاقیتهای آنان بهصورتمستقیم درگیر است،بیشتر نزدیک باشد. ضمن اینکه فعالیتهای نهاد کتابخانهها در دورههای اخیر وسعت و گستردگی بیشتری یافته و از محدوده ایجاد فضایی برای امانت و مطالعه صرف کتاب خارج شده است.
به هرحال، پیشنهاد ارائه شده از سوی وزارت ارشاد، فعلا در کمیسیونهای تخصصی هیات دولت درحال بررسی کارشناسان است و نهادهای درگیر از جمله وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان امور اداری و استخدامی و خود کانون پرورش فکری بهعنوان نهادی که قرار است درباره آن تصمیم گیری شود، فرصت دارند استدلالهای خود را در زمینه این پیشنهاد ارائه کنند و باید منتظر ماند نتیجه این تصمیمگیریها چیزی خواهد بود که مشکلات اداری، استخدامی و بودجهای کانون را حل کند و به این نهاد مهم در پرورش نسل آینده، اجازه تکرار گذشته تاثیرگذار خود را بدهد یا نه.
چگونه خاطرات کودکی ما، مانع خاطرهسازی کودکانمان میشود؟
میثم رشیدی مهرآبادی - روزنامهنگار
همه ما متولدین دهه 50 و 60 از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خاطره داریم. کتابخانههای کانون بخشی از خاطرات کودکی ما را ساخته و اسباببازیهای تولیدیاش، بخش دیگری از خاطراتمان را. مگر ممکن است کسی در کودکی به سالنهای نمایش کانون رفته باشد و خاطرات خوش آن تئاترهای پر از ریتم و رنگ را فراموش کند؟! همین خاطرات است که این روزها دوباره سر از شبکههای اجتماعی درآورده و در مقابل یک تغییر سازنده مقاومت میکند.
کاملا طبیعی است بعد از سالها که دوباره نام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سر زبانها افتاده، خیلیها خاطرات و حتی عکسهای دوران کودکیشان در کتابخانهها و مراکز کانون را رو کنند و اعتبار و هویت امروزی فرهنگی و هنریشان را مدیون آن بدانند اما متأسفانه همین جماعت فرهنگمدار، عموما از وضع امروزی این کانون اطلاع چندانی ندارند. واقعیت این است که کل سیستم آموزش و پرورش کشورمان آنگونه که شایسته فرزندان ایرانزمین بود، رشد و نمو نکرده و همواره سرگرم حاشیههایی همچون ساخت مدارس، نوسازی بخاریها و رتبهبندی معلمان بوده است! کانون هم در دل همین ساختار، همواره در دورههای مختلف، سرش از متدهای جدید پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حتی نوسازیهای ظاهری بیکلاه مانده است. ترسیم این وضعیت که با اندکی تحقیق و بررسی قابل مشاهده است، میتواند بهخوبی علت تصمیم اخیر دولت را در انتقال کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی کشور نمایان کند. کتابخانههای نهادی در کل کشور، سالهاست تمرکز خوبی بر اختصاص بخش کودک و نوجوان، تأمین منابع و بهکارگیری کتابدارهای زبده دارند و از این فرصت میتوان برای زندهشدن دوباره کتابهای کانون بهره برد. درباره بخش کودک و نوجوان در کتابخانههای عمومی سراسر کشور، حرفهای زیادی هست که بیان آن را به فرصتهای بعدی موکول میکنیم.
تیتر خبرها