طنز باید سازنده و راهگشای مشکلات باشد
جان درایدن در مقاله معروف خود «هنر طنز» میگوید: ظرافت طنز به مثابه جداکردن سر از بدن با شمشیر است و فورا باید آن سر را بر پیکر نهاد تا آن سروبدن به زندگی خود ادامه دهند. طنز هنری است چون آب روان، پلیدیها را میزداید، بی آن که ناپاک شود. ابزاری است برای سازندگی و هدف آن آرامش پس از توفان است. ارزشها را از درون به بیرون راندن، هنر خوانده میشود. امواج فرو خفته در سیمهای تار با مضرابی بیدار میشوند و در خروش میآیند، اگر این آواها با نظمی در کنار هم قرار گیرند و دل شنوندگان را بربایند، هنر نامیده میشود.
پیکرتراش آگاه و توانایی که از دل سنگی زمخت و نتراشیده، فرشته خوشاندام زندانی شده را رها میسازد تا بینندگان نکتهدان محو جلوهاش شوند، کارش هنر است و خود هنرمند. دیگر هنرها نیزهمین گونهاند. طنز نیز هنری مقدس و طناز، هنرمندی شریف است که با زخمهای ارزشهای غبارگرفته را میسترد. به امید آن که نبض جامعه موزون بتپد هرچند ممکن است این فن شریف موجب حرمانش شود.
در گذشته طنز، شاخه مستقلی در حوزه ادبیات نبود اما اصطلاحاتی از قبیل هزل، هجو، مطایبه و... جایگزین آن بوده است. از گذشتههای دور تا امروز مشاهیر بزرگی در این عرصه طبعآزمایی کردهاند که از جمله میتوان آریستوفان، هوراس، افلاطون، سروانتس، عبید زاکانی، انوری، ایرج میرزا، دهخدا، سید اشرفالدین حسینی، کیومرث صابری و... را نام برد.
اعتراضی که در طنز نهفته است باید منطقی، سازنده و راهگشای مشکلات شود. طنز هنرمندانه، سریع، نافذ و ظریف است.
هر جمله از طنز و گاهی هر واژه آن چون پتکی برخروش است و رعدش به هر سو طنین انداز میشود و در جواب آه آه، گوش جامعه را به قاه قاه مینوازد.
بنای اکثر رسالههای افلاطون بزرگ بر طنز است، از جمله رساله «ایون» که در مجلد دوم آثار افلاطون آمده است که در اینجا بند نخست به تصویر کشیده میشود.
سقراط: خوش آمدی ایون! از کجا میآیی؟ چه میپرسم؟ بیگمان از زادگاهت «افه سوس» میآیی.
ضربههای افلاطون آنقدر هنری است که تا زمین و زمان برپاست همه جا طنینانداز است. به عقیده بسیاری از افلاطون شناسان، این مناظرات ابتکاری است که وی در ذهن خود ساخته است. در اکثر این محاورات، یک طرف سقراط، حکیم خیالی است و سوی دگر فرد حقیقی یا خیالی. هرچند سقراط نامی وجود داشته است. هدف افلاطون این است که اگر آیندگان با عقایدش مخالفت کردند، بر سقراط خرده بگیرند نه بر او. با آوردن «خوش آمدی ایون» سعی دارد ایون را تحریک کند تا پای به عرصه مبارزه نهد و شاید هم میگوید: «برای شکست خوردن در بحث، خوش آمدی!»
«از کجا میآیی؟» چه تجاهلالعارف زیبایی! که به سرعت میگوید: «چه میپرسم؟» یعنی: میدانم که از کدام سرزمین آمدهای.
«بیگمان از زادگاهت افه سوس میآیی» با این جمله پایانی، ایون را متلاشی میکند». یعنی: یقین دارم که تو وهمزادان شهرت، افه سوس، زن پرستان هستند و از شرافت مردی و مردانگی بیبهرهاند. مردان افه سوس در سلطه زنان هوس باز هستند پس از مغز تهی گشتهاند و در بحث شکست میخورند.
افلاطون بهطور حقیقی تمام عبارات و کلمات را هدفمند طراحی کرده است که با اندکی دقت ضربههای توفنده و کوبندهاش به گوش میرسد.
هرچند طنز خلاقانه هنر است اما بدون شک اصول و فنون سخنوری، ابزار آن است. به عبارت دیگر طناز هنرمند باید به سلاح سخندانی و سخنوری مجهز شود.
سید عزیزا... خاتمی - مدرس دانشگاه و نویسنده
در گذشته طنز، شاخه مستقلی در حوزه ادبیات نبود اما اصطلاحاتی از قبیل هزل، هجو، مطایبه و... جایگزین آن بوده است. از گذشتههای دور تا امروز مشاهیر بزرگی در این عرصه طبعآزمایی کردهاند که از جمله میتوان آریستوفان، هوراس، افلاطون، سروانتس، عبید زاکانی، انوری، ایرج میرزا، دهخدا، سید اشرفالدین حسینی، کیومرث صابری و... را نام برد.
اعتراضی که در طنز نهفته است باید منطقی، سازنده و راهگشای مشکلات شود. طنز هنرمندانه، سریع، نافذ و ظریف است.
هر جمله از طنز و گاهی هر واژه آن چون پتکی برخروش است و رعدش به هر سو طنین انداز میشود و در جواب آه آه، گوش جامعه را به قاه قاه مینوازد.
بنای اکثر رسالههای افلاطون بزرگ بر طنز است، از جمله رساله «ایون» که در مجلد دوم آثار افلاطون آمده است که در اینجا بند نخست به تصویر کشیده میشود.
سقراط: خوش آمدی ایون! از کجا میآیی؟ چه میپرسم؟ بیگمان از زادگاهت «افه سوس» میآیی.
ضربههای افلاطون آنقدر هنری است که تا زمین و زمان برپاست همه جا طنینانداز است. به عقیده بسیاری از افلاطون شناسان، این مناظرات ابتکاری است که وی در ذهن خود ساخته است. در اکثر این محاورات، یک طرف سقراط، حکیم خیالی است و سوی دگر فرد حقیقی یا خیالی. هرچند سقراط نامی وجود داشته است. هدف افلاطون این است که اگر آیندگان با عقایدش مخالفت کردند، بر سقراط خرده بگیرند نه بر او. با آوردن «خوش آمدی ایون» سعی دارد ایون را تحریک کند تا پای به عرصه مبارزه نهد و شاید هم میگوید: «برای شکست خوردن در بحث، خوش آمدی!»
«از کجا میآیی؟» چه تجاهلالعارف زیبایی! که به سرعت میگوید: «چه میپرسم؟» یعنی: میدانم که از کدام سرزمین آمدهای.
«بیگمان از زادگاهت افه سوس میآیی» با این جمله پایانی، ایون را متلاشی میکند». یعنی: یقین دارم که تو وهمزادان شهرت، افه سوس، زن پرستان هستند و از شرافت مردی و مردانگی بیبهرهاند. مردان افه سوس در سلطه زنان هوس باز هستند پس از مغز تهی گشتهاند و در بحث شکست میخورند.
افلاطون بهطور حقیقی تمام عبارات و کلمات را هدفمند طراحی کرده است که با اندکی دقت ضربههای توفنده و کوبندهاش به گوش میرسد.
هرچند طنز خلاقانه هنر است اما بدون شک اصول و فنون سخنوری، ابزار آن است. به عبارت دیگر طناز هنرمند باید به سلاح سخندانی و سخنوری مجهز شود.
سید عزیزا... خاتمی - مدرس دانشگاه و نویسنده
تیتر خبرها