نسخه Pdf

طرح واقعگرایی افراطی در جامعه

برای «اسم شوهر من تهران است»

طرح واقعگرایی افراطی در جامعه

مجموعه «اسم شوهر من تهران است»، با ۹داستان کوتاه در سال ۹۵ توسط نشر مرکز منتشر شده است. این کتاب به قلم خانم زهره شعبانی، شایسته تقدیر دهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد و سی و سومین دوره کتاب سال۹۶ بوده‌ است.اثر یادشده، چند داستان قابل بحث دارد که ناخودآگاه خواننده را می‌کاود و تاریک‌ترین زوایای ذهنش را بیرون می‌کشد: «گنجشک تریاکی»، «مجسمه» و «کاش سودابه مرده باشد».

 بر اساس تعیین‌های فرهنگی، این داستان‌ها همگی زنانه‌ا‌ند؛ روایت مقطعی از زندگی زنانی عادی و حتی عامی. موضوع اصلی فقر نیست، گر چه در بستر فقیرانه نطفه بسته باشد. برخلاف دیگر نظرات، پندار من این است که نه با داستان‌های ناتورالیستی و فمینیستی مواجهیم و نه با سیاه‌نمایی، بلکه با روایتی اجتماعی و رئالیستی ‌‌طرفیم که تمام انسان‌ها را مخاطب قرار می‌‌دهد. شعبانی در این بازنمایی القاء نمی‌کند، هشدار می‌دهد. آیینه‌ای مقابل خواننده گرفته تا در آن خود را بنگرد و میزان قرابت یا غربت با قهرمان را تشخیص دهد.
دریچه‌ای را باز کرده،گوشه‌ا‌ی از دنیایی را که می‌تواند در آن باشد نشان می‌دهد. حالا هست یا نه یا چه اندازه شجاعت عبور از آستانه را به خود راه داده باید از خود بپرسد.
کتاب با داستان «گنجشک تریاکی» شروع می‌شود. داستان زنی است سر به فرمان و درگیر اعتیاد شوهرش. قهرمان، مثل گنجشک قهوه‌خانه‌ای درون قفسی درباز ساکن است ولی معتاد به بوی تریاک شده و هرگز جایی نمی‌رود. در پایان همین داستان می‌توان ناتورالیستی بودن آن را رد کرد. قهرمان به‌واسطه شرایط به  تغییرات جبری می‌اندیشد اما در نهایت نگرش خود را تغییر داده، تن به روسپیگری یا مواردی دیگر نمی‌دهد. لحن و نثر این داستان بسیار گیرا و متناسب فضای آن است.
«مجسمه» داستانی است با تکیه بر تیپ مادر ایثارگر. زینت در میانه عمر تأهل و شکوفایی فرزندانش، متوجه می‌شود تا به آن روز چیزی برای خود نخواسته و فدای خواسته‌های سه عضو دیگر خانواده شده. دیدن یک مجسمه او را دعوت به چالش می‌کند. الگوی سفر قهرمان که جوزف کمپل از آن در اسطوره وسینما یاد می‌کند در بیشتر  موارد بر این داستان قابل انطباق است. این مضمون نه چندان بکر در مجسمه به شکلی نو و جذاب پرداخته شده. 
شخصیت اصلی در تکاپو برای تغییر از نقطه «A» به «B» رفته ولی بر‌می‌گردد. تعادل ثانویه درکار نیست اما نقطه «A» همان تعادل اولیه نیست بلکه با تغییر نگرشی اندک کمی از صفر جلوتر رفته است. با جهانی که نویسنده خلق کرده، همین اندک تلاش برای شخصیت موفقیت محسوب می‌شود. با وجود گزندگی داستان‌ها، نویسنده در پایان روزنه امیدی نشان می‌دهد،حتی خارج از زندگی قهرمان و برای مخاطب هوشمند. من با الگوسازی هنر نقاشی، این اثر را هایپررئال یا «واقع‌گرایی افراطی» می‌نامم.

سمیه جمالی - نویسنده