کش و قوس 14ساله پرونده قتل مادربزرگ

کش و قوس 14ساله پرونده قتل مادربزرگ

پسر جوان که با همدستی دوستش، مرتکب قتل مادربزرگ خود شده بود برای چهارمین بار محاکمه شد. قبل از این جلسه دادگاه، اولیای‌دم رضایت خود را اعلام کردند.

به گزارش خبرنگار جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از بیست‌وششم شهریور سال87 و با گزارش قتل زن 70ساله‌ای در دستورکار پلیس تهران قرار گرفت. جسد پیرزن روی سجاده‌اش افتاده و طلاهایش سرقت شده بود.  تحقیقات دراین‌باره ادامه داشت تا این‌که مردی با مراجعه به ماموران گفت: «نوه مقتول برای فروش حدود 200 گرم طلا به مغازه من آمده بود. احتمال می‌دهم او قاتل باشد.» 
با این اطلاعات، نوه 18ساله مقتول به نام آرش دستگیر شد و در تحقیقات به قتل با همدستی دوستش حامد اعتراف کرد و گفت: «مدتی قبل با زنی مطلقه آشنا و به او علاقه‌مند شدم. قصد ازدواج با آن زن را داشتم اما پولی در بساطم نبود. به فکر سرقت طلاهای مادربزرگم افتادم. موضوع را با حامد در میان گذاشتم و دو نفری به خانه مادربزرگم رفتیم. کیسه روی سرش انداختیم و آن را کشیدیم تا بی‌حال شد. بعد هم با چاقو او را کشتم.»
پس از این اعترافات، تحقیقات برای دستگیری حامد آغاز شد اما ردی از او به دست نیامد. به همین دلیل پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال و آرش محاکمه شد. در این جلسه فرزندان مقتول برای آرش درخواست قصاص کردند. 
پسر جوان هم در دفاع از خود گفت: «قصد کشتن مادربزرگم را نداشتم و فقط برای ازدواج نیاز به پول داشتم. دو روز قبل قرص و مشروب خورده بودم که فکر سرقت از مادربزرگم به ذهنم رسید. دو نفری مادربزرگم را کشتیم و حالا پشیمانم.»
آرش بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد که این رای در دیوان عالی کشور شکست. قضات دیوان عالی کشور خواستار دستگیری حامد و تحقیق از او شدند. به این ترتیب و در ادامه تحقیقات حامد در مخفیگاهش شناسایی و بازداشت شد. دو متهم در دادگاه محاکمه شدند که در دفاع از خود در شعبه دوم دادگاه کیفری قتل را پذیرفتند. قضات دو متهم را به قصاص محکوم کردند که قضات دیوان عالی کشور دوباره حکم را شکستند و خواستار بررسی تناقضات دو متهم درباره نحوه قتل شدند.
پرونده در حالی برای سومین بار به دادگاه ارسال شد که اولیای‌دم مقتول، متهمان را بخشیدند. در این جلسه وکیل آرش به دفاع از او پرداخت و گفت: «موکلم با قرار وثیقه آزاد است. او اتهام قتل را قبول ندارد و بارها گفته حامد قاتل است. به همین دلیل درخواست دارم اتهامش از مشارکت در قتل به معاونت تغییر پیدا کند.» سپس حامد در جایگاه قرار گرفت و با قبول قتل گفت: «من فریب حرف‌های آرش را خوردم و همراه او به خانه مادربزرگش رفتم. برای پرداخت دیه پولی در بساط ندارم و راضی به قصاص هستم.» در پایان اتهام آرش به معاونت در قتل از طریق تحریک و تسهیل در قتل تغییر کرد و قضات برای صدور حکم دو متهم وارد شور شدند.