نعل وارونه نقد چین و همراهی با تجزیهطلبها
موضوع بیانیه مشترک چین و برخی کشورهای عربی درباره جزایر سهگانه ایرانی دستمایه برخی تحلیلها درباره راهبردهای سیاست خارجی ایران شده است. تردیدی نیست که دستگاه دیپلماسی باید با قاطعیت هرچه تمامتر از تمامیت ارضی کشور دفاع کند و چنانکه انتظار میرفت، این رویکرد از سوی مقامات عالی کشور ازجمله رئیسجمهور دنبال شد.
با این حال، جریان غربگرا میکوشد از این اتفاق فرصتی برای تکرار ادعاهای خود برای همپیمان شدن با غرب و رویگردانی از شرق بسازد و بیتوجه به تاکید چندباره مقامات کشورمان که قرار نیست ایران وابسته به این یا آن کشور باشد، در لابهلای اظهاراتشان، تصویری غیرواقعی از دیپلماسی استقلالطلبانه ایران ارائه داده و گویی در نهان، از خطای چینی در همراهی با ادعاهای عربی شادمان هستند. این همه درحالی است که مدعیان دلسوزی برای تمامیت ارضی ایران در ماههای اخیر همراه با جریانات تجزیهطلب که بهطور واضح از فروپاشی ایران سخن میگویند، به بیثباتی کشور دامن زده و زمینهای ایجاد کردهاند که رقبای منطقهای و فرامنطقهای ایران گمان برند جمهوری اسلامی در موضع ضعف قرار دارد
سؤال اینجاست اگر غربگرایان داخلی واقعا دغدغه ایران و یکپارچگی کشور را دارند، چرا در برابر گروهکهای تجزیهطلب سخنی نمیگویند و چرا با جریان آشوب که مقدمه نقض تمامیت ارضی است، همراه میشوند؟ این دسته از مدعیان، چطور آن زمان که رسانههای معاند، از تحریم و حمله نظامی به ایران سخن میگویند، گریبان پاره نمیکنند و چرا آن هنگام که نوبت قطعنامههای غربی میرسد، زبان در کام میگیرند؟ برای افکارعمومی روشن است که بازیگران سیاسی با سابقه وادادگی در برابر بیگانگان، صلاحیت سخن گفتن از تمامیت ارضی ایران را نداشته و اتفاقا اگر بنابر حفظ ایران باشد، باید در برابر همین جریان ایران ستیز ایستاد که با اغتشاش و آشوب، قدرت ایران را تحتتاثیر قرار داد. چه چین، چهروسیه، چه کشورهای عرب منطقه، چه اروپا، چه آمریکا و چهگروهکهای تجزیهطلب همه باید بدانند وحدتی بیبدیل برای حفظ یکپارچگی ایران در داخل وجود دارد و با همه سناریوچینیها، مردم ایران به دلیل درسهای تاریخی دریافتهاند که نباید در تلهای گرفتار شوند که نتیجهاش کاهش قدرت جمهوری اسلامی و تقسیم ایران بزرگ باشد.
سؤال اینجاست اگر غربگرایان داخلی واقعا دغدغه ایران و یکپارچگی کشور را دارند، چرا در برابر گروهکهای تجزیهطلب سخنی نمیگویند و چرا با جریان آشوب که مقدمه نقض تمامیت ارضی است، همراه میشوند؟ این دسته از مدعیان، چطور آن زمان که رسانههای معاند، از تحریم و حمله نظامی به ایران سخن میگویند، گریبان پاره نمیکنند و چرا آن هنگام که نوبت قطعنامههای غربی میرسد، زبان در کام میگیرند؟ برای افکارعمومی روشن است که بازیگران سیاسی با سابقه وادادگی در برابر بیگانگان، صلاحیت سخن گفتن از تمامیت ارضی ایران را نداشته و اتفاقا اگر بنابر حفظ ایران باشد، باید در برابر همین جریان ایران ستیز ایستاد که با اغتشاش و آشوب، قدرت ایران را تحتتاثیر قرار داد. چه چین، چهروسیه، چه کشورهای عرب منطقه، چه اروپا، چه آمریکا و چهگروهکهای تجزیهطلب همه باید بدانند وحدتی بیبدیل برای حفظ یکپارچگی ایران در داخل وجود دارد و با همه سناریوچینیها، مردم ایران به دلیل درسهای تاریخی دریافتهاند که نباید در تلهای گرفتار شوند که نتیجهاش کاهش قدرت جمهوری اسلامی و تقسیم ایران بزرگ باشد.