تلاش پدر و تکنیسین اورژانس برای برگشت نورا به زندگی

 تلاش پدر و تکنیسین اورژانس برای برگشت نورا به زندگی

درحالی‌که نفس‌های نورا، دخترک 40 و چند روزه رودهنی برای دقایقی قطع شده بود و داشت میان مرگ و زندگی دست و پا می‌زد اما با راهنمایی‌های به‌موقع تکنیسین اورژانس115 دماوند و هوشمندی پدر نوزاد، نفس‌های نورا برگشت و فرصت زندگی دوباره پیداکرد.

تصور ازدست‌دادن نورا، کابوسی است‌که یک لحظه هم از جلوی چشمان پدر و مادر و برادر نورا دور نمی‌شود. صبح روز هفتم بهمن بود که مادر به روال هر روز تصمیم‌گرفت قطره خوراکی نورا را در دهانش بچکاند، غافل از این‌که حادثه‌ای عجیب در انتظار دخترکش بود. مادر می‌گوید: «قطره آ.د را که دادم، یکدفعه در گلوی دخترم پرید و نفسش بالا نیامد. کمی ماساژش دادم اما تغییری نکرد. من‌ که هول ‌کرده بودم، از همسرم کمک خواستم که او هم تلاش‌کرد تا شرایط دخترمان بهبود پیدا کند اما به نتیجه نرسیدیم.»
در خانه غوغایی به‌پا بود. امیرحسین 15ساله برادر نورا، استرس داشت و مادر هم از شدت اضطراب‌ گریه می‌کرد و جیغ می‌کشید. امیرحسین‌ که می‌دید حال پدر و مادرش‌ خوب نیست، با اورژانس 115 دماوند تماس گرفت و درخواست‌ کمک‌کرد. بعد هم ‌گوشی تلفن را به پدرش داد تا طبق دستورات تکنیسین عمل‌کند.
 محسن زمانی، پدر نورا می‌گوید: «صورت دخترم بعد از خوردن قطره سیاه شده بود. من اصلا خبر نداشتم پسرم با اورژانس تماس‌ گرفته است و بعد از دادن گوشی متوجه شدم. همسرم به‌شدت بیقراری می‌کرد. از او خواستم خودش را کنترل‌کند تا روی‌کاری که انجام می‌دهم تسلط داشته باشم. حتی کمی هم عصبانی شدم به جهت این‌که همسرم را آرام کنم. تکنیسین اورژانس به من‌گفت پاهای دخترم را رو به بالا و سرش را به پایین بگیرم و ضربه بزنم. چند بار این کار را انجام دادم که خدا را شکر افاقه‌کرد و نفس دخترم برگشت. در تمام مدتی که مشغول انجام توصیه‌های تکنیسین بودم، خودم را برای هر شرایطی حتی ازدست‌دادن فرزندم آماده کرده بودم که اگر خدای‌نکرده از دست رفت، حداقل تمام تلاشم را برای نجات جان او کرده باشم. این را می‌دانستم که با حفظ خونسردی و اعتمادبه‌نفس می‌توانم بهترین عملکرد را داشته باشم. بنابراین در آن شرایط بحرانی به‌جای ازدست‌دادن آرامش، تمام توانم را برای به‌کاربستن توصیه‌های تکنیسین اورژانس گذاشتم و خوشبختانه دخترم نجات پیداکرد.»
اکبر عاشوریان، تکنیسین اورژانس 115 دماوند در مورد این حادثه به جام‌جم توضیح می‌دهد: «وقتی تماس ‌گرفتند متوجه شدم نوزاد دچار انسداد راه هوایی و به دنبال آن سیانوز (کبود) شده است به پدر بچه آموزش‌های لازم را دادم و گفتم هر دو پای نوزاد را بالا گرفته و سرش رو به پایین باشد و پس از آن آرام و با کف دست به پشت نوزاد ضربه بزند. ابتدا انجام مانور برای پدر کمی سخت بود اما بیشتر برایش توضیح دادم و تاکید هم‌ کردم که ضربات وارده به پشت نوزاد محکم نباشد. بعد از مدتی متوجه تک‌گریه نوزاد شدم که نشانه خوبی است و خوشحال شدم. به او گفتم خطر رفع شده است اما این کار را ادامه دهد. در لحظه‌ای‌که آنها تماس‌گرفته بودند، آمبولانس را هم اعزام کرده بودم. پدر نوزاد پس از مدت کوتاهی تماس‌گرفت و با حالت بغضی که داشت تشکر کرد و گفت فرزندش نجات پیدا کرده و دیگر نیازی به حضور آمبولانس نیست.»
این اولین باری نیست که عاشوریان با چنین مواردی مواجه می‌شود: «معمولا در سال چند بار این اتفاق رخ می‌دهد که با یک مورد هم در امامزاده‌هاشم مواجه شدم. به محض این‌که در پایگاه را باز کردم، کودکی را در آغوشم انداختند که پدر و مادرش عراقی بودند. همان مانور را انجام دادم که خوشبختانه به نجات کودک منجر شد. به‌هرحال خودم هم فرزند دارم و حس بسیار خوشایندی است که با چند توصیه بتوانی جان فرزند یک خانواده را نجات بدهی و شادی را مهمان آنها کنی. توصیه ما به خانواده‌ها این است که نوزاد را در حالت نیمه‌نشسته در آغوش ‌گرفته و شیر مادر یا قطره خوراکی به او بدهند تا دچار انسداد مسیر هوایی و حوادث ناگوار پس از آن نشود.» به گفته مسعود علیان، رئیس مرکز اورژانس 115 دماوند، 10 بهمن‌ماه نیز حادثه مشابهی برای یک کودک 9ماهه اهل مهرآباد رودهن رخ داده بود که با راهنمایی کارشناس اورژانس این مرکز، این حادثه نیز ختم به خیر شد.

لیلا حسین زاده - گروه حوادث