برای فرار شلیک کردم

گفت‌و‌گو با قاتل پاسدار پلیس در جنوب تهران

برای فرار شلیک کردم

مردجوان که در سرقت از خانه‌ای در جنوب تهران، مرد پاسداری را به قتل رسانده بود همراه همدستش بازداشت شد. متهم و همدستش قصد سرقت از 100خانه را داشتند.

به گزارش خبرنگار جام‌جم، دو مرد که سارقان سابقه‌داری هستند، شامگاه سیزدهم دی امسال به قصد سرقت وارد ساختمانی چهارطبقه‌ در کوچه‌ای بن‌بست در محله مختاری تهران شدند که ناکام ماندند. تیراندازی دزدان برای فرار باعث مرگ یک مرد و زخمی شدن همسایه او شد. وقوع این قتل به وحید ناصری، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران اطلاع داده شد. در جریان تحقیقات ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران معلوم شد مقتول قاسم فتح‌اللهی، پاسدار و عضو سپاه محمد رسول‌ا...(ص) تهران بزرگ و فرمانده پایگاه ثارا... مسجد امام سجاد(‌ع‌) است. با بازبینی فیلم دوربین‌ها، رد سارقان به دست آمد. با گذشت26 روز از این قتل یکی از آنها در شهر اراک بازداشت شد. با اعتراف اولیه او همدستش نیز بازداشت گردید. متهمان دیروز به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شدند و یکی از آنها به تیراندازی مرگبار و بعد هر دو به همدستی در سرقت از خانه‌های پایتخت‌نشین‌ها اعتراف کردند. 

مهرداد 25ساله که تازه داماد و اهل یکی از شهرهای غربی کشور است و بر پهنای صورت اشک می‌ریزد‌، قصد داشت به 100خانه دستبرد بزند تا پولدار شود اما قاتل شد. 

 سابقه داری؟
بله. سه بار بابت سرقت وسایل خانه‌ها زندانی شدم، دوسال قبل هم آزاد شدم. 

 قبلا چه کاره بودی‌؟
در شهرستان کشاورزی می‌کردم. از پنج سال قبل به تهران آمدم و باربری و کارگری می‌کردم. بعد سراغ سرقت رفتم.آخرین بار وقتی آزاد شدم، باربری و کارگری را ادامه دادم.  ازیک سال قبل دوباره دوستان خلافکارم زیر پایم نشستند که با دزدی پولدار شدند و خانه و خودروی مدل بالا خریدند. خانه تهرانی‌ها پر ازدلار، سکه و طلا است. شهاب که سابقه دار بود را با خود همراه کردم و حدود یک سال بود که سرقت می‌کردیم. 
 
از شیوه سرقت‌ها بگو.
با دیدن خانه‌هایی که چراغ هایشان برای مدت طولانی روشن یا خاموش بود با پریدن از دیوار وارد شده و از طریق بالکن و تخریب پنجره با پیچ گوشتی هر چه دستمان می‌رسید  سرقت می‌کردیم. عصر آن روز همان حوالی  وارد دو خانه شده و سرقت کرده و درپاتوق دوستمان در شوش امانت گذاشتیم. حوالی مختاری پرسه می‌زدیم که  با ساختمان چهارطبقه در بن بست رو به رو شدیم ظاهر خانه می‌گفت آنجا پول و طلا است. 20 دقیقه آنجا بودیم و وسایلی را سرقت کرده و در چمدان گذاشته و از بالکن پایین آمدیم. 

بعد چه شد؟
 چند مرد را دیدم که دنبالمان می‌ آمدند. چمدان را در پارکینگ انداختم،خواستند مانع فرارمان شوند که  با کلتی که هشت میلیون تومان خریده بودم، پنج تیر شلیک کردم که بترسند و فرارکنیم. اما دو مرد زخمی شدند و ما فرار کردیم. اموال قبلی را از دوست‌مان گرفتیم و فروختیم. یک هفته دست از سرقت کشیدیم و دوباره سرقت کردیم. می‌خواستیم از ۱۰۰خانه سرقت کنیم تا پولدار شویم. 
 
چطور بازداشت شدی‌؟
دو هفته قبل از قتل، با پرایدم در جاده اراک تصادف کردم و خودرو به پارکینگ پلیس منتقل شد. شامگاه یکشنبه که رفتم تحویل بگیرم بازداشت شدم. با اعتراف من همدستم نیز بازداشت شد. آن موقع بود که فهمیدم آن مرد زخمی، فوت شده است. اکنون شوکه و پشیمانم.