واسطه ازدواج باشیم یا نباشیم؟
هیچ توجه کردهاید که سنت زیبای واسطهگری ازدواج در جامعه ما تا چه حد کمرنگ شده است، انگار کسی جرأت نمیکند دست به واسطهگری بزند و عواقب آن را به جان بخرد.
شاید بی دل و جرأت شدن افراد، بیسبب هم نباشد از بس که زوجها و خانوادههای آنها پس از هر وصلت نامناسب، شخص واسطه را در سیبل حملات خود قرار داده و او را مقصر همه اتفاقات پیش آمده دانستهاند. البته احتمال دارد که واسطهها کارنابلد بودهاند و با فرض این که در حال انجام کار خیر هستند، دو وصله ناجور را با هم آشنا کرده و خانوادهها نیز به علت اعتماد به واسطه مانع این پیوند نشدهاند. به همین علت است که میگویند واسطهگری ازدواج هم آدابی دارد که بدون دانستن آن، افراد به بیراهه میروند. نخستین شرط برای پا پیش گذاشتن و زمینه پیوند دو فرد را فراهم کردن، شناخت کامل از هر دو طرف است به طوری که فرد واسطه از خلقیات، روحیات، توقعات و فرهنگ خانوادهها شناخت داشته باشد. شرط دوم برای واسطهگری هم این است که معرف ابتدا با خانواده پسر صحبت کرده و موافقت آنها را بگیرد، زیرا این خانواده پسر است که باید پیشقدم شود و خواستگاری کند.شاید یک توصیه هم برای خانوادهها کارساز باشد، این که فارغ از شناختی که شخص معرف از طرف مقابل دارد این خودشان هستند که باید شناخت اصلی را به دست بیاورند. به این ترتیب اگر ازدواجمان به مشکل خورد به جای یقه واسطه باید یقه خودمان را هم بچسبیم.