فرزند آیتا... طالقانی میگوید این بحثها سیاسی نیست، درددل است
ژن من آنقدرها هم خوب نیست
مهدی طالقانی فعال سیاسی و فرزند آیتا... طالقانی که یک شهروند با ژن معمولی است
مثل همیشه رفته بودم در پارک جلوی خانه پیادهروی کنم که دیدم دو نفر دارند با داد و هوار با هم بحث میکنند. فکر کردم لابد موضوع دعوایشان خیلی خصوصی و جدی است که اینطور با صدای بلند با هم دعوا میکنند. جلوتر که رفتم متوجه شدم دارند درباره موضوعی سیاسی با هم صحبت میکنند و چون بر سر آن موضوع به اختلاف نظر رسیدهاند، بحثشان بالا گرفته و به دعوا کشیده شده است.
من زیاد تاکسی سوار نمیشوم. بهخصوص الان که درگیر شیوع کرونا هستیم و اصلا زیاد از خانه بیرون نمیروم، خیلی کمتر با مردم برخورد دارم اما کم و بیش با بحثهای سیاسی بین عوام مردم مواجه شدهام. به طور کلی فکر میکنم این بحثها چه خوب باشد و چه بد، نوعی درددل است که به شکل بحث سیاسی نمود پیدا میکند. شاید بشود گفت مردم قصدشان این نیست که درباره مسائل تخصصی سیاسی با هم بحث کنند؛ مردمی که درگیر فشار اقتصادی و فشارهای اجتماعی دیگر هستند، راه برونرفت از مشکلاتشان و کورسوی امیدشان را همین بحثهای سیاسی میبینند. یعنی اگر با همدیگر درباره ناکارآمدیهای اقتصادی دولت حرف میزنند، درواقع درددلی است که راجع به مشکل اقتصادی خودشان دارند. شنیدن این درددلها وظیفه دولت است.
یکی از مهمترین دلایل شکل گرفتن این بحثها بین مردم این است که دولت در بعضی مسائل شفافسازی نمیکند. وقتی رسانه دولت، بعضی مسائل را به طور شفاف برای مردم بیان نکند و دولتمردان هر چند وقت یکبار مستقیم با مردم حرف نزنند، مردم بهناچار خودشان درباره موضوعاتی که برایشان شفاف نیست گمانهزنی و تحلیل میکنند.
البته نکته جالبی که برای شخص در این بحثها معمولا اتفاق میافتد این است که مردم وقتی میفهمند من فرزند مرحوم آیتا... طالقانی هستم، نگاهشان فورا عوض میشود و من را مثل دیگر آقازادهها صاحب نفوذ و قدرت میبینند و مشکلاتشان را مطرح میکنند. البته آنها نمیدانند ژن من مشکل دارد و آنقدرها خوب نیست که دستم به جایی برسد! اما تنها کاری که میتوانم در مقابل این خواستههای بحق بکنم، غصه
خوردن است.
من زیاد تاکسی سوار نمیشوم. بهخصوص الان که درگیر شیوع کرونا هستیم و اصلا زیاد از خانه بیرون نمیروم، خیلی کمتر با مردم برخورد دارم اما کم و بیش با بحثهای سیاسی بین عوام مردم مواجه شدهام. به طور کلی فکر میکنم این بحثها چه خوب باشد و چه بد، نوعی درددل است که به شکل بحث سیاسی نمود پیدا میکند. شاید بشود گفت مردم قصدشان این نیست که درباره مسائل تخصصی سیاسی با هم بحث کنند؛ مردمی که درگیر فشار اقتصادی و فشارهای اجتماعی دیگر هستند، راه برونرفت از مشکلاتشان و کورسوی امیدشان را همین بحثهای سیاسی میبینند. یعنی اگر با همدیگر درباره ناکارآمدیهای اقتصادی دولت حرف میزنند، درواقع درددلی است که راجع به مشکل اقتصادی خودشان دارند. شنیدن این درددلها وظیفه دولت است.
یکی از مهمترین دلایل شکل گرفتن این بحثها بین مردم این است که دولت در بعضی مسائل شفافسازی نمیکند. وقتی رسانه دولت، بعضی مسائل را به طور شفاف برای مردم بیان نکند و دولتمردان هر چند وقت یکبار مستقیم با مردم حرف نزنند، مردم بهناچار خودشان درباره موضوعاتی که برایشان شفاف نیست گمانهزنی و تحلیل میکنند.
البته نکته جالبی که برای شخص در این بحثها معمولا اتفاق میافتد این است که مردم وقتی میفهمند من فرزند مرحوم آیتا... طالقانی هستم، نگاهشان فورا عوض میشود و من را مثل دیگر آقازادهها صاحب نفوذ و قدرت میبینند و مشکلاتشان را مطرح میکنند. البته آنها نمیدانند ژن من مشکل دارد و آنقدرها خوب نیست که دستم به جایی برسد! اما تنها کاری که میتوانم در مقابل این خواستههای بحق بکنم، غصه
خوردن است.