اجتناب از شاخ و برگهای فرعی
یادداشت: اصغر نصیری کارگردان
یکی از مشکلات سریالسازان آن است که سعی دارند بهجای اصل داستان به سمت شاخوبرگهای فرعی بروند و مثلا هم درباره کرونا اطلاعرسانی کنند، هم درباره رعایت پروتکلها بگویند و هم مخاطب را بترسانند. این امر به شعاردادن منجر میشود و چون مخاطب از سریال، سرگرمی میخواهد و نه شعار، سریال به دل نمینشیند و نتیجه میشود سریالی که کلی هزینه برایش کردهاند ولی در همان پخش اولیه نیز، بیننده ندارد. مشکل دیگری که برخی سریالها دارند این است که داستانی لاغر را برای زمانبندی طولانی درنظر میگیرند. یعنی مثلا با یک طرح 90 دقیقهای میخواهند 30 قسمت ادامه دهند که نمیشود. اینکه برخی سعی دارند با وارد کردن تعداد زیادی شخصیت مختلف به داستان، به سریال ریتم دهند شاید به این دلیل است که داستان اصلی پیش نمیرود ولی مشکل آن است که ورود شخصیت بیپیشینه هم فقط مشکلات را بیشتر میکند. برای همین است که در برخی سریالها میبینیم یکی دو شخصیت وارد کار میشوند و بدون آن که سرنوشتشان معلوم شود به حال خود رها میگردند و مخاطب نیز گنگ میماند که چرا سرنوشت کاراکتر معلوم نشده. تعدد شخصیت برای سریال، خوب است اگر برای تکتک شخصیتها، داستانهای جاندار و ارزنده و مفید داشته باشیم وگرنه اینکه مدام شخصیت به سریال وارد کنیم بدون آنکه نقشی در داستان اصلی داشته باشند، فایده ندارد. برای تولید هر سریال باید ابتدا داستان غنی و پر و پیمان داشته باشیم و بعد ببینیم برای تکامل این داستان چه نیازمندیهایی باید برآورده شود و سپس براساس آن نیازمندیها به سمت و سوی طراحی کاراکترهای اضافی برویم.