نگاهی به ابعاد جنگهای داخلی در کشورهای مختلف
جنگ داخلی خاموش در آمریکا
یکی از سوالاتی که این روزها زیاد مطرح میشود این است که آیا آمریکا به سمت جنگ داخلی دیگری پیش میرود؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که خیر، آمریکا به سمت جنگ داخلی دیگری پیش نمیرود اما خبر بد این است که این کشور در حال حاضر در یک جنگ داخلی به سر میبرد.
با این حال، آمریکاییها جنگهای داخلی را درک نمیکنند، زیرا آنها معمولا مشغول شروع آنها بودهاند.
فاشیستها بدون جنگ، قدرت را به دست میگیرند. پس چه کسی به جنگ داخلی نیاز دارد؟ به آلمان نازی فکر کنید. جنگ داخلی وجود نداشت. چرا؟ زیرا نازیها به تنهایی کنترل را به دست گرفتند. پس از یک سری کودتا، کنترل کشور به آنها واگذار شد. آنها از طریق ارعاب دیگران، با موفقیت راه خود را برای رسیدن به قدرت هموار کرده بودند و وقتی میتوانید از طریق قلدری، دیگران را از دموکراسی مایوس کنید پس چه کسی به جنگ داخلی نیاز دارد؟
این دقیقا همان جایی است که آمریکا در حال حاضر قرار دارد. فاشیستها (بله، آنها فاشیستهای واقعی هستند) بدون درگیری زمام امور را به دست میگیرند. پس چه کسی به جنگ نیاز دارد؟ هیچ کس این کار را نمیکند. آنها فاشیستهای واقعی هستند، زیرا برای مثال، یک سناتور ایالتی به معلمی میگوید علیه نازیها صحبت نکند و در مورد آنها «بی طرف» باشد.
ممکن است این مثال، جزئی به نظر برسد، اما اینطور نیست. این فرد، نماینده جریانی است که نیاز به جنگ داخلی را در آمریکا از بین می برد. فاشیستها بدون جنگ پیروز میشوند. بله، آنها فاشیستهای واقعی هستند. و بله، آنها برنده هستند.
با این حال همه اینها این سوال را ایجاد میکند: آیا همه اینها نوعی جنگ داخلی نیست؟
زمانی که سیا با روشهایی چون ارعاب، تبلیغات، حمایت مالی از جنبشهای راستگرای تندرو، تسلیح شبه نظامیان، مشغول بیثبات کردن جوامع بود، از این اتفاقات به عنوان جنگ یاد نمیکرد. در آن مرحله، آنچه که قرار بود در کشورهای دیگر به «جنگ داخلی» تبدیل شود، به زبان سیا، فقط آزادیخواهی نجیب و عادلانه بود.
این نشاندهنده سیاستهای دوگانه آمریکاست که وقتی خودش عامل شروع جنگهای داخلی، نصب دیکتاتورها، تامین مالی شبهنظامیها و بیثبات کردن دموکراسیهاست اینها را به عنوان «جنگ داخلی» در نظر نمیگیرد.
اما حقیقت این که جنگ داخلی مسیری پیوسته است که یک سر طیف آن، درگیری داخلی در مقیاس کوچک و سر دیگر این طیف به «جنگ» در مقیاس بزرگ میانجامد.
برای پیروزی در جنگ داخلی، نیازی نیست که منتظر باشید تا جنگ در مقیاس بزرگ رخ دهد بلکه اگر گروهی بتواند در یک جنگ داخلی بدون نبردهای گسترده پیروز شود، بسیار کمهزینهتر است.
این دقیقا همان جایی است که اکنون آمریکا قرار دارد. شرایط داخلی آمریکا به گونهای نیست که ارتشهای مخالف، با تانک و تفنگ مانند جنگهای داخلی گذشته با یکدیگر بجنگند.
این بار، درست مانند آلمان نازی، فاشیستهای آمریکا در حال پیروز شدن در شرایطی هستند که آشکارا یک وضعیت درگیری داخلی عمیق و تاریخی است - بدون اینکه حتی نیازی به متوسل شدن به جنگ باشد.
نازیها به طرز وحشتناکی، راهنمای بسیار خوبی برای آنچه امروز در آمریکا اتفاق میافتد، هستند. نازیها در خیابانها پرسه میزدند و مردم را کتک میزدند. امروز در آمریکا، اوباش برتریطلب سفیدپوست، چنین می کنند. شهرهایی از پورتلند تا شارلوتزویل کانون این نوع درگیریهای داخلی بودهاند که شامل خشونت و مرگ بودهاند.
حوادثی که در 6 ژانویه 2021 افتاد نیز به شدت شبیه اقداماتی است که توسط نازیها انجام میشد. نازیها نیرویی برای ارعاب مردم بودند و وعده خشونت را آشکار کرده و هنجارها و معیارهای رفتار عمومی شایسته و مسالمتآمیز را وارونه کردند. این یک رفتار کاملا طبیعی از سوی نازیها بود که مخالفان خود را بترسانند و اذیت کنند، یا معلمان را تهدید به مرگ کنند.
مجموعهای عمیق از درسها در آلمان نازی وجود دارد. برای پیروزی در یک جنگ داخلی، نیازی نیست درگیریهای داخلی را تا یک جنگ تمام عیار ادامه دهید. نازیها درگیریهای داخلی را به یک هنجار، خشونت مدنی را به یک رویداد روزمره و منازعه داخلی را به یک آرزوی سیاسی تبدیل کردند. آنها نمیخواستند یک دموکراسی را اداره کنند، آنها صراحتا خواهان یک دولت استبدادی بودند، بنابراین حتی تظاهر به مصالحه هم نکردند. آنها تروریسم را به ابزاری قابل قبول در عمل اجتماعی-سیاسی تبدیل کردند.
همه آن چیزها دقیقا همان چیزی است که امروز در آمریکا در حال رخ دادن است. همان شکلهای منازعه مدنی توسط جناح راست متعصب به کار گرفته میشود و از آنجا که همان شکل درگیری مدنی که در آلمان رخ داد همان چیزی است که امروز در آمریکا اتفاق میافتد، همان سرنوشت آلمان نازی نیز برای آمریکای امروز قابل تصور است. پس چه کسی به یک درگیری تمام عیار جنگی دو طرفه به سبک جنگی خارج از میدان نبرد نیاز دارد؟
به همین دلیل است که آمریکا احتمالا جنگ داخلی نخواهد داشت و فاشیستهای آمریکا به راحتی به سمت قدرت میروند.
راست متعصب آمریکا در حال حاضر کنترل جامعه را در حوزههای مدنی و عمومی، مکانیسمهای انتخاباتی، سیاست و فرهنگ از شکلهای مختلف درگیری داخلی از جمله تروریسم، ارعاب، سوءاستفاده، خشونت خیابانی، ناسازگاری سیاسی، آزار و اذیت، کودتا، تبلیغات و اطلاعرسانی نادرست به دست آورده است.
بنابراین نیازی به یک جنگ داخلی تمام عیار نیست که از جنگ ارتشها تشکیل شده باشد، زیرا جناح راست متعصب آمریکا در حال حاضر در حال برنده شدن در اشکال درجه پایینتر از درگیریهای داخلی است و این پیروزیها برای به دست آوردن کنترل مطلق بر سیاست، جامعه و فرهنگ، کافی است.
بنابراین نیازی به نگرانی درباره احتمال شروع جنگ داخلی در آمریکا نیست چرا که الان چنین جنگی در جریان است. نکته اینجاست که در مورد این جنگ، اطلاعات کافی داده نشده است و خیلیها از آن مطلع نیستند. اما این در واقع یک جنگ داخلی است یک درگیری داخلی مرگبار جدی، با پیامدهای تاریخی، بر سر ماهیت و آینده یک جامعه. آمریکا در حال حاضر در یک جنگ داخلی است.
آمریکا در حال حاضر در یک جنگ داخلی است. سوال این است: چه کسی برنده خواهد شد؟ پاسخ این است که فاشیستها با مکانیسمهای خاص خود که کار تصاحب قدرت را به همان خوبی و با کار بسیار کمتر انجام میدهند، پیروز میشوند.
منبع: eand.co
با این حال، آمریکاییها جنگهای داخلی را درک نمیکنند، زیرا آنها معمولا مشغول شروع آنها بودهاند.
فاشیستها بدون جنگ، قدرت را به دست میگیرند. پس چه کسی به جنگ داخلی نیاز دارد؟ به آلمان نازی فکر کنید. جنگ داخلی وجود نداشت. چرا؟ زیرا نازیها به تنهایی کنترل را به دست گرفتند. پس از یک سری کودتا، کنترل کشور به آنها واگذار شد. آنها از طریق ارعاب دیگران، با موفقیت راه خود را برای رسیدن به قدرت هموار کرده بودند و وقتی میتوانید از طریق قلدری، دیگران را از دموکراسی مایوس کنید پس چه کسی به جنگ داخلی نیاز دارد؟
این دقیقا همان جایی است که آمریکا در حال حاضر قرار دارد. فاشیستها (بله، آنها فاشیستهای واقعی هستند) بدون درگیری زمام امور را به دست میگیرند. پس چه کسی به جنگ نیاز دارد؟ هیچ کس این کار را نمیکند. آنها فاشیستهای واقعی هستند، زیرا برای مثال، یک سناتور ایالتی به معلمی میگوید علیه نازیها صحبت نکند و در مورد آنها «بی طرف» باشد.
ممکن است این مثال، جزئی به نظر برسد، اما اینطور نیست. این فرد، نماینده جریانی است که نیاز به جنگ داخلی را در آمریکا از بین می برد. فاشیستها بدون جنگ پیروز میشوند. بله، آنها فاشیستهای واقعی هستند. و بله، آنها برنده هستند.
با این حال همه اینها این سوال را ایجاد میکند: آیا همه اینها نوعی جنگ داخلی نیست؟
زمانی که سیا با روشهایی چون ارعاب، تبلیغات، حمایت مالی از جنبشهای راستگرای تندرو، تسلیح شبه نظامیان، مشغول بیثبات کردن جوامع بود، از این اتفاقات به عنوان جنگ یاد نمیکرد. در آن مرحله، آنچه که قرار بود در کشورهای دیگر به «جنگ داخلی» تبدیل شود، به زبان سیا، فقط آزادیخواهی نجیب و عادلانه بود.
این نشاندهنده سیاستهای دوگانه آمریکاست که وقتی خودش عامل شروع جنگهای داخلی، نصب دیکتاتورها، تامین مالی شبهنظامیها و بیثبات کردن دموکراسیهاست اینها را به عنوان «جنگ داخلی» در نظر نمیگیرد.
اما حقیقت این که جنگ داخلی مسیری پیوسته است که یک سر طیف آن، درگیری داخلی در مقیاس کوچک و سر دیگر این طیف به «جنگ» در مقیاس بزرگ میانجامد.
برای پیروزی در جنگ داخلی، نیازی نیست که منتظر باشید تا جنگ در مقیاس بزرگ رخ دهد بلکه اگر گروهی بتواند در یک جنگ داخلی بدون نبردهای گسترده پیروز شود، بسیار کمهزینهتر است.
این دقیقا همان جایی است که اکنون آمریکا قرار دارد. شرایط داخلی آمریکا به گونهای نیست که ارتشهای مخالف، با تانک و تفنگ مانند جنگهای داخلی گذشته با یکدیگر بجنگند.
این بار، درست مانند آلمان نازی، فاشیستهای آمریکا در حال پیروز شدن در شرایطی هستند که آشکارا یک وضعیت درگیری داخلی عمیق و تاریخی است - بدون اینکه حتی نیازی به متوسل شدن به جنگ باشد.
نازیها به طرز وحشتناکی، راهنمای بسیار خوبی برای آنچه امروز در آمریکا اتفاق میافتد، هستند. نازیها در خیابانها پرسه میزدند و مردم را کتک میزدند. امروز در آمریکا، اوباش برتریطلب سفیدپوست، چنین می کنند. شهرهایی از پورتلند تا شارلوتزویل کانون این نوع درگیریهای داخلی بودهاند که شامل خشونت و مرگ بودهاند.
حوادثی که در 6 ژانویه 2021 افتاد نیز به شدت شبیه اقداماتی است که توسط نازیها انجام میشد. نازیها نیرویی برای ارعاب مردم بودند و وعده خشونت را آشکار کرده و هنجارها و معیارهای رفتار عمومی شایسته و مسالمتآمیز را وارونه کردند. این یک رفتار کاملا طبیعی از سوی نازیها بود که مخالفان خود را بترسانند و اذیت کنند، یا معلمان را تهدید به مرگ کنند.
مجموعهای عمیق از درسها در آلمان نازی وجود دارد. برای پیروزی در یک جنگ داخلی، نیازی نیست درگیریهای داخلی را تا یک جنگ تمام عیار ادامه دهید. نازیها درگیریهای داخلی را به یک هنجار، خشونت مدنی را به یک رویداد روزمره و منازعه داخلی را به یک آرزوی سیاسی تبدیل کردند. آنها نمیخواستند یک دموکراسی را اداره کنند، آنها صراحتا خواهان یک دولت استبدادی بودند، بنابراین حتی تظاهر به مصالحه هم نکردند. آنها تروریسم را به ابزاری قابل قبول در عمل اجتماعی-سیاسی تبدیل کردند.
همه آن چیزها دقیقا همان چیزی است که امروز در آمریکا در حال رخ دادن است. همان شکلهای منازعه مدنی توسط جناح راست متعصب به کار گرفته میشود و از آنجا که همان شکل درگیری مدنی که در آلمان رخ داد همان چیزی است که امروز در آمریکا اتفاق میافتد، همان سرنوشت آلمان نازی نیز برای آمریکای امروز قابل تصور است. پس چه کسی به یک درگیری تمام عیار جنگی دو طرفه به سبک جنگی خارج از میدان نبرد نیاز دارد؟
به همین دلیل است که آمریکا احتمالا جنگ داخلی نخواهد داشت و فاشیستهای آمریکا به راحتی به سمت قدرت میروند.
راست متعصب آمریکا در حال حاضر کنترل جامعه را در حوزههای مدنی و عمومی، مکانیسمهای انتخاباتی، سیاست و فرهنگ از شکلهای مختلف درگیری داخلی از جمله تروریسم، ارعاب، سوءاستفاده، خشونت خیابانی، ناسازگاری سیاسی، آزار و اذیت، کودتا، تبلیغات و اطلاعرسانی نادرست به دست آورده است.
بنابراین نیازی به یک جنگ داخلی تمام عیار نیست که از جنگ ارتشها تشکیل شده باشد، زیرا جناح راست متعصب آمریکا در حال حاضر در حال برنده شدن در اشکال درجه پایینتر از درگیریهای داخلی است و این پیروزیها برای به دست آوردن کنترل مطلق بر سیاست، جامعه و فرهنگ، کافی است.
بنابراین نیازی به نگرانی درباره احتمال شروع جنگ داخلی در آمریکا نیست چرا که الان چنین جنگی در جریان است. نکته اینجاست که در مورد این جنگ، اطلاعات کافی داده نشده است و خیلیها از آن مطلع نیستند. اما این در واقع یک جنگ داخلی است یک درگیری داخلی مرگبار جدی، با پیامدهای تاریخی، بر سر ماهیت و آینده یک جامعه. آمریکا در حال حاضر در یک جنگ داخلی است.
آمریکا در حال حاضر در یک جنگ داخلی است. سوال این است: چه کسی برنده خواهد شد؟ پاسخ این است که فاشیستها با مکانیسمهای خاص خود که کار تصاحب قدرت را به همان خوبی و با کار بسیار کمتر انجام میدهند، پیروز میشوند.
منبع: eand.co