«کوچه کابوس» ژانر فیلم نوآر را زنده کرد
پایانی تلخ برای طمع انسانی
فیلمهای نوآر زمانی برای خودشان بروبیایی داشتند و همین چند دهه قبل، هر سال تعداد قابلتوجهی از این نوع فیلم ساخته و اکران عمومی میشد. با وجود موفقیت فراوان فیلمهای نوآر با گذشت زمان و غلبه یافتن محصولات اکشن و پلیسی هیجانانگیز، کمکم تولید فیلمهایی در این ژانر موفق و محبوب به حداقل رسید. با تغییر ذائقه تماشاگران و گرایش آنها به گونههای دیگر سینمایی این روزها تعداد بسیار کمی فیلم نوآر تهیه و تولید میشود. به همین دلیل است که منتقدان سینمایی استقبال بسیار خوبی از «کوچه کابوس» گی یرمو دل تورو کردهاند. سایت روتن تومیتوز مینویسد از مجموعه 298 نقدی که برای فیلم نوشته شده (که در مقایسه با تعداد نقدهایی که روی بقیه محصولات سینمایی شده، رقم بالایی بهحساب میآید و نشاندهنده مهم بودن فیلم برای عموم منتقدان بودهاست) بیش از 80درصد آنها مثبت بوده و این نکته حکایت از توانایی دل تورو در جذب نویسندگان سینمایی میکند اما این استقبال سطح بالا به معنی موفقیت مالی فیلم در جدول گیشه نمایش سینماها هم نیست. میزان کم رقم فروش کوچه کابوس حکایت از آن میکند که بخش عمدهای از تماشاگران سینما فعلا ترجیح میدهند بیننده قهرمان بازی و اکشنکاری ابرقهرمانان کمیکاستریپی و جاسوسان بینالمللی و اقدامات خارقالعادهشان باشند.
استنلی (برادلی کوپر) سال 1939 بعد از به آتش کشیدن خانهاش همراه با جسدی که در آن حضور دارد، خودش را به یک سیرک سیار میرساند. کسی اطلاعی از گذشته مرموز استنلی ندارد. او به کلم (ویلم دافو) کمک میکند تا یک گیک تازه برای نمایشش پیدا کند. گیک انسانی شبه هیولاست که برای جذب مشتریان مرغها را زنده زنده میخورد. کلم به استنلی توضیح میدهد گیک خود را از میان میخواران بختبرگشتهای پیدا و انتخاب میکند که بسیار وامانده هستند اما این مادام زینا (تونی کولت) و همسر الکلیاش پیتر (دیوید استرایرن) هستند که توجه استنلی را به خود جلب میکنند. کار آنها فالگیری و برقراری ارتباط افراد دلشکسته با عزیزان درگذشتهشان است. این دو با دوز و کلک به مشتریانشان وانمود میکنند که میتوانند ذهن آنها را بخوانند. زینا و پیتر به استنلی هشدار میدهند از این فنون برای صدمهزدن روحی و روانی به مشتریان بهره نگیرد اما جاهطلبی استنلی، او را وارد بازی موش و گربه بازی خطرناکی با افراد غنی و صاحب قدرت میکند. حضور لیلیت، وکیل مرموز (با بازی کیت بلانشت که ظاهرا قرار است کارت برنده استنلی و پل رسیدن او به ثروت باشد) به زندگی و فعالیتهای استنلی، سرآغاز انحطاط و نابودی این مرد طماع است.
کوپر به جای دیکاپریو
بحث ساخت کوچه کابوس از سال 2017 مطرح شد اما کار تولید آن تا زودتر از دو سال بعد امکانپذیر نشد. اوایل 2019 لئوناردو دیکاپریو که شنیده بود دل تورو قصد ساخت فیلم را دارد، مذاکره با فیلمساز را آغاز کرد. او نقش شخصیت اصلی این درام دلهرهآور و روانکاوانه سیاه را برای خودش میخواست. در آن زمان قرار بود او با فیلمسازان معتبری چون آلخاندرو ایناریتو و پل تامس آندرسون همکاری کند و با این حال، منتظر نتیجه مذاکراتش با دل تورو بود اما دو ماه بعد کوپر از راه رسید و دل تورو ترجیح داد با او همکاری کند تا دیکاپریو. این در حالی بود که دل تورو و کوپر چند سال قبل از آن، درباره یک همکاری مشترک دیگر و متفاوت با هم صحبتهایی کرده بودند. این صحبتها به نتیجهای نرسیده بود و حالا فیلمساز احساس میکرد میتواند کوچه کابوس را جایگزین آن پروژه ناتمام کند. کار فیلمبرداری ژانویه 2020 در تورنتوی کانادا شروع و ماه مارس بهدلیل کرونا متوقف شد. ادامه کار فیلمبرداری از سپتامبر همین سال مجددا آغاز شد.
برای منتقدان و تماشاگران جدی سینما قرار گرفتن دل تورو پشت دوربین کوچه کابوس با حیرت و شگفتی همراه بود. منتقدان این فیلم را نقطه عزیمت فیلمساز از دنیای همیشگی فانتزی و عناصر ماورائی داستانهایش دانستند و گفتند او با کنار گذاشتن شخصیتهای دور از ذهن فیلمهای قبلیاش سراغ آدمهایی واقعی و قابل لمس رفته است. با وجود این، بعد از اکران عمومی فیلم همگان اذعان کردند که داستان و حالوهوای آن هنوز رگههایی از شیطنتهای قبلی کارگردانش را با خود دارد. دل تورو در گفتوگویی اظهار کرد: «ران پرلمن دوست بازیگرم، کتاب گراهام را به دستم داد. تا آن زمان فیلم سال 1947 تایرون پاور را ندیده بودم. عاشق کتاب شدم. اقتباس من اقتباسی کاملا وفادارانه از کتاب نیست. میدانستم نمیتوانم کل آنرا در فیلمی دو ساعتونیمه خلاصه کنم. عناصری در دل کتاب وجود دارند که سیاهتر از فیلم من هستند. همیشه میخواستم یک فیلم نوآر بسازم. در اینجا دیگر خبری از عناصر ماورائی نیست و بیننده با یک داستان سرراست تلخ و سیاه روبهروست.»
تحسین اسکورسیزی
کوچه کابوس در سطح جهانی فقط 23میلیون دلار فروش کرد اما کسی مثل مارتین اسکورسیزی، فیلمساز مؤلف سینما نقدی بر آن در لسآنجلستایمز نوشت و مردم را تشویق به تماشای آن کرد. او هنر کارگردانی دلتورو را تحسین کرد و گفت: او هنرمند زمانه خودش است و میداند چگونه از هنر سینما برای بیان احساسات و موضوعات مورد توجه مردم استفاده کند.