کمک مومنانه تقویت اعتماد عمومی
درباره اینکه آیا باید نیکوکاران و اهالی کار خیر دست نیازمندان جامعه را بگیرند یا نه و درواقع اینکه آیا حمایت از اقشار ضعیف و بیبضاعت وظیفه مطلق دولتهاست یا خیر، اتفاقنظر وجود ندارد. عدهای میگویند اگر دولتها کارشان را درست انجام دهند و برنامههای حمایتی و سیاستهای اقتصادی و اجتماعیشان کامل و کمنقص باشد اصلا نیازی به ورود خیران نیست و دیگر فرد محتاج نیازهای حداقلی باقی نمیماند که زیر چتر حمایت نیکوکاران برود. عدهای دیگر اما معتقدند گرچه مردم عائله حکومتند ولی هیچوقت از نیکوکاران سلب مسؤولیت نمیشود، همان کسانیاند که مدافع سرسخت کارهای خیر و حرکتهای خودجوش مردمیاند.
در ترازوی قضاوت این دو گروه، کمکهای مومنانه دو رنگ جوربهجور دارد؛ در نگاه اول نوعی جور حکومتها را کشیدن و بار کار به دوش مردم افتادن و در نگاه دوم نوعی وسیله برای ایجاد همدلی و بالابردن اعتماد عمومی وقتی که دردهای مشترک سر باز میکنند.
کسانی که اصالت را به نگاه دوم میدهند از تقویت سرمایههای اجتماعی در روزهای سخت حرف میزنند، از اینکه یک مشکل مشترک حتی اگر چهرهاش به زشتی چهره فقر و نداری باشد، قادر است امید، همدلی و دوستی را در جامعه ایجاد کند و مولد اعتمادعمومی باشد. این عده از لزوم بازطراحی پیوندهای قومی و ملی میگویند، از اینکه در روزهای سخت باید از حال هم باخبر بود و در ماجرای پرچالشی همچون کرونا باید خبر داشت که آیا سفرهای بینان مانده است یا نه.
تفکر این گروه حولوحوش این نکته دور میزند که تفکرات سرمایهداری در دهههای اخیر ما انسانهای عصر جدید را گرفتار فردگرایی کرده درحالیکه ما ایرانیها زاییده فرهنگ جمعگرایی هستیم که بنیآدم اعضای یکدیگرند فقط یک مثال واضح از آن است. البته همین گروه نیز معتقد به تداوم و استمرارند، معتقد به اینکه دست یاری به سمت نیازمندان دراز کردن و سوق دادن کمکها به سوی قشرهای آسیبپذیر و آسیبدیده نباید مقطعی باشد، که دستگیری باید مستمر و بیوقفه و بدون ایستایی باشد.
در جامعه ما این ظرفیت وجود دارد و آنقدر آدم نیکوکار و نیکاندیش در این کشور نفس میکشد که شمارهکردنشان شدنی نیست. همین است که میشود به حیات بیتعطیلی کمکهای مومنانه دلبست، به اینکه حتی لحظهای نیازمندی از یاد نرود و هیچ تمنایی از قلم نیفتد. اگر اینگونه شود
برای ارتقای اعتماد عمومی
و افزایش سرمایههای اجتماعی
باید جشن گرفت.